شعرهایی از فریبا صدیقیم
29 اسفند 00 | شعر امروز ایران | فریبا صدیقیم شعرهایی از فریبا صدیقیم
به دهانت نگاه می‌کردم
و دریچه‌ای که حرف‌های بسته را یکی یکی به رمز باز می‌کرد
دریچه که بسته شد
هزار کلید ...

ادامه ...
شعرهایی از مارف ئاغایی
برگردان از بابک صحرانورد
29 اسفند 00 | ادبیات کردستان | بابك صحرانورد شعرهایی از مارف ئاغایی
برگردان از بابک صحرانورد
جزو شاعران نسل دوم كردستان ایران است. او حكايت تعليق، تنهايی و سرگرداني انسان امروز را روايت مي كند؛ انساني كه از ريشه خود گسسته و در لاك تنهايی اش خزيده و فقط با رويكردی نو به طبيعت خود و هستي است كه مي تواند رابطه اش را دوبازه باز يابد ...

ادامه ...
شعری از ایرج ضیایی
29 اسفند 00 | شعر امروز ایران | ایرج ضیایی شعری از ایرج ضیایی
گفته بودم دره دایره نیست
شاید جاده بشوی
راهت را گم کنی
آفتاب اما کوچک نمی‌شود در دهان دره
کوهستان کِش نمی‌آید در پوست
رودخانه‌ای که از کنار افعی می‌گذرد ...

ادامه ...
شعرهایی از هرمز علی‌پور
29 اسفند 00 | شعر امروز ایران | هرمز علی‌پور شعرهایی از هرمز علی‌پور
‌که سوخته است و
بعد
بخشی از هوایی‌ست که
بوی اندوه از آن بیاید
به این سینه پا که بگذارد هرکسی
برگشتنی پس هم در کار نیست ...

ادامه ...
نگاهی به داستان کوتاه جویس کارول اوتس
نازنین عظیمی
29 اسفند 00 | اندیشه و نقد | نازنین عظیمی نگاهی به داستان کوتاه جویس کارول اوتس
نازنین عظیمی
داستان کوتاه «من پسرتان نیستم، من کسی نیستم که بشناسید» داستان پاییز است. فصل خزان، فصل مرگ، فصل بازنشسته شدن و به انتظار زمستانِ زندگی، روزها را سپری کردن. فضا پر از صدای تمنا است. کسی، کسی را نمی­شناسد. ترس، حاکم است. ترسِ غریزیِ چشم­در­چشم شدن با آینه، با آینده، با خود. «نه ما شما را می­بینیم، نه شما ما را.» مانُر، ایستگاه آخر است ...

ادامه ...
نگاهی به مجموعه ی با رنگی بدون اسم، سارا محمدی نوترکی
نوشته مریم عرفانی‌فر
29 اسفند 00 | اندیشه و نقد | مریم عرفانی‌فر نگاهی به مجموعه ی با رنگی بدون اسم، سارا محمدی نوترکی
نوشته مریم عرفانی‌فر
به باور اسطوره‌شناسان، اسطوره را می‌توان مجموعه‌ای از تأثیرات متقابل اجتماعی و انسانی و طبیعی دانست که با نیازهای اجتماعی و روانی انسان‌ها هماهنگ می‌شود. از این رو انسان همواره به ساختن اسطوره نیاز داشته است، زیرا بدون آن بخشی از نیازهای او برای زندگی، بی‌پاسخ می‌مانده است ...

ادامه ...
شعرهایی از محمدباقر كلاهى اهرى
29 اسفند 00 | شعر امروز ایران | محمدباقر كلاهى اهرى شعرهایی از محمدباقر كلاهى اهرى
مگر مى‌شود
مگر غوغاى گربه‌هاى
سراسيمه
در كاهدان
و گريز خروس‌هاى قرمز
قشنگ نيست مگر؟
چه دلهره‌اى بهار مى‌آورد ...

ادامه ...
شعری از علی مومنی
برای هوشنگ چالنگی
29 اسفند 00 | شعر امروز ایران | علی مومنی شعری از علی مومنی 
برای هوشنگ چالنگی
گشوده چشمی
پياده از اسب‌های ابرويش
رها و رميده
در چراگاه پيشانی
و هفت‌سين ديوانه‌ای ...

ادامه ...
داستانی از نسترن مکارمی
29 اسفند 00 | داستان | نسترن مکارمی داستانی از نسترن مکارمی
من ماه نو بودم. قاچ شیرینی از خربزهٔ اصفهانی. رشته مویی طلایی افتاده بر دامان صحرا زمانی که فصل درو بود. با دست دوست بودم. دست همیشه گرم بود. نفس می‌کشد. جان داشت. ساقه‌ها را مشت می‌کرد. من بوسه می‌زدم بر گردنشان. ساقه‌ها آه می‌کشیدند. آهشان صدا خِش می‌داد. آهشان خِش خِش می‌کرد ...

ادامه ...
داستانی از ابوالفضل منفرد
29 اسفند 00 | داستان | ابوالفضل منفرد داستانی از ابوالفضل منفرد
به باغ سیب که می‌رسیدیم.همان جای همیشگی ترمز می‌کرد.کالسکه‌ را از صندوق عقب در می‌آورد. بازش می‌کرد و کیفم را روی شانه‌اش می‌انداخت.کیف زنانه به آن ریش بلندی که داشت نمی‌آمد.وصله ناجور بود‌.اما خودش می‌خواست.می‌گفت« تو همین‌که کالسکه را می‌کشی کلی هنر می‌کنی» تا برسیم به آن کافه، نصف بیشتر راه را رفته بودیم ...

ادامه ...
داستانی از شیرین ورچه
29 اسفند 00 | داستان | شیرین ورچه داستانی از شیرین ورچه
«با سنگ‌ریزه می‌زنم به پنجره‌ت». دقیقاً همین را به او گفت وقتی خانه‌شان طبقه‌ی اول بود و پنجره‌ی اتاقش رو به کوچه باز می‌شد. قرار شد وقتی برگشت، اینطور خبرش کند. حالا طبقه هشتم است. اگر هم بیاید که نمی‌آید، زورش به هشت طبقه که نمی‌رسد. نیمه‌های شب است. از پنجره سرک می‌کشد. تک و توک چراغ خانه‌ها روشن است ...

ادامه ...
شعرهایی از فرشته وزیری نسب
29 اسفند 00 | شعر امروز ایران | فرشته وزیری نسب شعرهایی از فرشته وزیری نسب
نگاه می‌کنم و نمی‌بینمت
حس می‌کنم یالت را بر صورتم
و دهانت را
که زخم در پهلو را می‌جوید
در ساعت چهار بامداد ...

ادامه ...
شعری از شاعر ترک نجاتی جومالی
برگردان از نیما پیل‌تن
29 بهمن 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | نیما پیل‌تن شعری از شاعر ترک نجاتی جومالی
برگردان از نیما پیل‌تن
وقتی نان‌ات را برمی‌گیری،
دست‌ات آیا درنگ می‌کند؟
جویدن لقمه را فراموش می‌کنی؟
یا از خودت می‌پرسی
او اکنون چگونه است ...

ادامه ...
شعرهایی از حمید تیموری فرد
29 بهمن 00 | شعر امروز ایران | حمید تیموری فرد شعرهایی از حمید تیموری فرد
رودخانه‌ام به دریا ریخت
تا گم شوم از تو
و پیدای‌ام کند موج

بر این‌همه چین‌وچروکِ خیس
حباب می‌شوم ...

ادامه ...
شعری از مرتضی خدایگان
29 بهمن 00 | قوالب کلاسیک | مرتضی خدایگان شعری از مرتضی خدایگان
سلام ای نقشه‌ی زخمی، بلندای زمین خورده!
درود ای درد حاصلخیز، رویایِ وجین خورده!
نشان بوسه‌ی تیغ است روی گونه‌ی شرمت
گلاب قمصرت آب از لب حمام فین خورده ...

ادامه ...
شعری از رضا روزبهانی
29 بهمن 00 | شعر امروز ایران | رضا روزبهانی شعری از رضا روزبهانی
ما حرف تنهای خدا بودیم
اشراق عشق در نت‌ سوراخ صفر
جمع نبودیم
کثرت نبودیم
بلکه سوراخ یگانه‌ی صفر
در قعر کهکشان سودا ...

ادامه ...
سه شعر از شاعرِ ترک «ایلهان برک»
برگردان از علیرضا شعبانی
29 بهمن 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | علیرضا شعبانی سه شعر از شاعرِ ترک «ایلهان برک»
برگردان از علیرضا شعبانی
هر سحرگاه
پس از بیدار شدن‌مان
نام‌ات جای آسمان را می‌گیرد
هر آبی می‌خواهد باشد
با نگاه کردنِ تو سبز می‌شود ...

ادامه ...
شعری از فاطمه صادقی
29 بهمن 00 | قوالب کلاسیک | فاطمه صادقی شعری از فاطمه صادقی
وقتی اینقدر عاشقت هستم مرده‌ام بارها به جایِ زنت
کاش می‌شد تو را صدا بزنم ،توی این شعر، با صدایِ زنت
گرچه طوفان شده‌ست مغلوب است پیشِ گل‌های دامنم اما
آدمِ تازه‌ای برایش باش، باردارِ توأم برایِ زنت ...

ادامه ...
شعری از فرخ نعمت پور
ترجمه از کردی : بابک صحرانورد
29 بهمن 00 | ادبیات کردستان | بابک صحرانورد شعری از فرخ نعمت پور
ترجمه از کردی : بابک صحرانورد
«سال ها» از تبار برف بودند
نرم نرمک بر ما هبوط کردند
آرام آرام پا به سن گذاشتیم.
لایه ای از شعاع نور چونان کفن ما را در برگرفت ...

ادامه ...
شعرهایی از ناهید عرجونی
29 بهمن 00 | شعر امروز ایران | ناهید عرجونی شعرهایی از ناهید عرجونی
این نامه را برای خودم می‌نویسم
برای تکه‌های خودم
یا "ابد الآباد"ام
انگشت‌هایم را جاگذاشته‌ام روی پوست تن‌ات
یا "باد"ام پراکنده‌ام زخم‌هایم را در این سرزمین

...

ادامه ...