نگاهی به کتاب اکنون مجموعه‌ی شعر فاضل نظری
مهدی حیدری
21 آبان 98 | اندیشه و نقد | مهدی حیدری نگاهی به کتاب اکنون مجموعه‌ی شعر فاضل نظری
مهدی حیدری
انسان در میان جبرهای چهارگانه‌ی وجودشناسانه، اگر دمی هم رنگ خوشی ببیند، چون آب طلب‌نکرد‌ه‌ی قربانی و شاخه‌گل مزار، سرنوشت غمباری در پی دارد که عیش و طیش او را ناچارانه جلوه می‌دهد. شادی جاودانه‌ای در این عالم نیست و آنچه هست، مستی یا همان «خودفراموشی» است. به بیان دیگر بازار دنیا پر از خبرِ بی‌خبری و هیاهوی هیچ و پوچ است ...

ادامه ...
شعری از سیده فاطمه مولانا
16 آبان 98 | قوالب کلاسیک | سیده فاطمه مولانا شعری از سیده فاطمه مولانا
قسم به آیتِ تاریکی ! به گیر و دارِ اذا عسعس !
قسم به من ! که شکوفا شد ، به دارِ سفسطه‌ی خون‌بس
من از مناقصه‌‌‌ی تحقیر ، من از مقابله می‌آیم ...

ادامه ...
شعری از لميعة عباس عماره
ترجمه صالح بوعذار
16 آبان 98 | ادبیات عرب | صالح بوعذار شعری از لميعة عباس عماره
ترجمه صالح بوعذار
اگر پیشگو
مرا بگوید
که روزی محبوب من خواهی شد
دیگر هیچ غزلی،
برای هیچ مردی نخواهم سرود
و گنگ و خاموش ...

ادامه ...
دن ژوان کرج نوستالژیکی معلق میان حلول ارواح و ناتورالیسم
محسن آثارجوی
16 آبان 98 | اندیشه و نقد | محسن آثارجوی دن ژوان کرج نوستالژیکی معلق میان حلول ارواح و ناتورالیسم
محسن آثارجوی
داستان کوتاه دن ژوان کرج نوشته صادق هدایت با یک نظر روانشناسی و یک اعتقاد دینی آغاز می شود. راوی درباره افرادی که همدیگر را می بینند و بی دلیل جذب هم می شوند و یا بر عکس یکدیگر را دفع می کنند می گوید: «بعضی معتقدند بر اساس سمپاتی یا آنتی سمپاتی جذب یا دفع می شوند. آنهایی هم که معتقد به حلول ارواح هستند ...

ادامه ...
شعری از آنا دو نوآی
ترجمه ی مجید رضایی
16 آبان 98 | ادبیات جهان | مجید رضایی شعری از آنا دو نوآی
ترجمه ی مجید رضایی
آنا دو نوآی شاعر و رمان‌نویس فرانسوی در سدهٔ نوزدهم ،وی که شیفته مشرق زمین بود ، اشعار بسیاری را در ستایش این سرزمین ستود ،اشعاری مانند باغ مشرق زمين، لذ ت‌های مشرق زمين، روز مشرق زمين و غيره نشانگر شيفتگی او نسبت به زيبائی‌های سرزمين‌های دوردست است ...

ادامه ...
شعری از مهرداد مهرجو
16 آبان 98 | شعر امروز ایران | مهرداد مهرجو شعری از مهرداد مهرجو
تا به خیابان برسی
بیرون می‌زنی از خط
که این نقطه‌ی‌ آغاز است ...

ادامه ...
قائمیان
داستانی از اسماعیل زرعی
12 آبان 98 | داستان | اسماعیل زرعی قائمیان
داستانی از اسماعیل زرعی
آقای «قائمیان» را عوض کرده بودند‌، اما زنش زیر بار نمی‌رفت. مکرر روی زانویش می‌کوبید‌، به سینه‌اش می‌زد و بین مویه‌هایش می‌گفت: چشم‌مان زده‌ن. چشم‌مان زده‌ن!
بین عده‌ای فامیل و دوست و آشنای خودش و شوهرش که همه سیاه پوشیده بودند نشسته بود. گاهی نگاهی به رفت و آمد‌ِ
...

ادامه ...
شعری از عادل اعظمی
9 آبان 98 | شعر امروز ایران | عادل اعظمی شعری از عادل اعظمی
- مشوش/ به کدام سو بنگرد؟!/  یا بنی‌بشر که خر!/ شعر که نان نمی‌شود/
: تورا به گیس مادرت؛ شعرم کن پسر!
...

ادامه ...
شعری از آرش سیفی
7 آبان 98 | قوالب کلاسیک | آرش سیفی شعری از آرش سیفی
خاموش می‌شوند تمام چراغ ها
پاشیده خاک مرده به دنیای من کسی
شب بوی خون و چرک گرفته در آینه
تُف می‌کند به زندگی اش جای من کسی ...

ادامه ...
شعری از مهرنوش قربانعلی
5 آبان 98 | شعر امروز ایران | مهرنوش قربانعلی شعری از مهرنوش قربانعلی
فکر کردم که رفته ای
خواب دیدی که رفته ام
پشت نفس های تقویم پنهان بودی
در بازی روزهای مجازی گم شدم ...

ادامه ...
شعری از افشین افشنگ
5 آبان 98 | قوالب کلاسیک | افشین افشنگ شعری از افشین افشنگ
طلسم و ورد و جادو را علم کردند و بعد از آن
به حکم چند جادوگر، تو را کشتند و سوزاندند
به یک آهنگر یاغی فریدون وار دل بستی
به ضرب پتک آهنگر، تو را کشتند و سوزاندند ...

ادامه ...
شعری از فرشاد سنبل‌دل
5 آبان 98 | شعر امروز ایران | فرشاد سنبل‌دل شعری از فرشاد سنبل‌دل
شعر من را این‌ور آب روی دست می‌برند
چمدان تو را آن‌ور
لا اله الا الله
یکی اکو این‌ور چاله        یکی هم آن‌ور ...

ادامه ...
شعری از آیشه آک‌دوعان
5 آبان 98 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی شعری از آیشه آک‌دوعان
گمان کرده بودم
با این قلبِ بلازده
دیگر نمی‌توانم دوست بدارم
به یک‌باره تو بر سرِ راه‌ام قرار گرفتی
...

ادامه ...
داستانی از مهران عزیزی
5 آبان 98 | داستان | مهران عزیزی داستانی از مهران عزیزی
مهبد هستم. یا هیربد، یا فربد یا.... اسم من، اسم من نیست؛ اسم خاصی‌ست که اراده‌ی عام می‌کند. به نظرم جنسیتم هم روشن نیست؛ لااقل برای خودم. یا مهم نیست؛ برای هیچکس. حتی شاید یک نفر نباشم. چند نفر باشم که دارند باهم حرف می‌زنند؛ بی‌وقفه و یکریز. کلمات مثل خاک‌ارّه می‌ریزند زیر پاهام و پخش و پلا می‌شوند ...

ادامه ...
نگاهی به رمان ورم نوشتهء ابراهیم الکونی
محمدعلی عسگری
5 آبان 98 | معرفی کتاب | محمدعلی عسگری نگاهی به رمان ورم نوشتهء ابراهیم الکونی
محمدعلی عسگری
معماي « قدرت » و ارتباط آن با انسان داستاني مرد افکن است که تاکنون به هزار زبان بيان شده و باز هم تازگي دارد. بخصوص وقتي اين قدرت به مثابه پوستيني ربّاني برکسي پوشانده شود و يا صاحب چنين قدرتي تصميم بگيرد به نمايندگي از خدا بر خلقي حکومت کند. دراينجاست که قدرت رنگ « تقدس » به خود مي گيرد و به بي رحمانه ترين شکل در مي آيد و دارنده اش خود را مجاز مي داند با تيغي برنده هر مخالفي را از سر راه خود بردارد و حتي در برابر خالقي که آفريننده اوست قد عَلَم کند. ...

ادامه ...
یادداشتی بر مجموعه داستان طعم نهنگ نوشتهء محمود بدیه
رحیم رستمی
5 آبان 98 | اندیشه و نقد | رحیم رستمی یادداشتی بر مجموعه داستان طعم نهنگ نوشتهء محمود بدیه
رحیم رستمی
داستان «تل عاشقون» داستانی است خود بسنده و با معیارهای امروزین خودش و با فاصله گرفتن از زبان معمول چوبک. گر چه ممکن است شخصیت ها را ما از واقعیت وام گرفته باشیم، اما داستان، سعی دارد تا با تناوب خاص، یک به یک و قطره قطره، هم حوادث پیشینی و هم اکنونی را در جلوی مخاطب عرضه کند بدون آنکه ذره ای از عرف داستان¬نویسی گذشته را با خود به یدک بکشد. ...

ادامه ...
داستانی از کیمیا سادات نجفی
5 آبان 98 | داستان | کیمیا سادات نجفی داستانی از کیمیا سادات نجفی
مرد پیاده شد. به یاد چمدان افتاد. بر خود لرزید. چمدان در صندوق عقب ماشین بود. ماشین وسط جاده خراب شده بود. جاده ای کوهستانی و باریک، یک طرفه. می ترسید. تا هتلی که رزرو کرده بود ده کیلومتر مانده بود. رد خون را گرفت. به جایی نرسید. ترسیده بود. هتل چطور جایی بود؟ جاده را درست می آمد؟ فضا مه آلود بود. سرد و برفی. چه هتلی بود وسط این فضای مه آلود، گرفته، آبی کبود. ...

ادامه ...
شعری از ابوالفضل حکیمی
20 مهر 98 | شعر امروز ایران | ابوالفضل حکیمی شعری از ابوالفضل حکیمی
به دشواری پیدا کردن
رنگ‌های قدیمی،
انقلاب زبان‌های محلی و
باز آفرینی وفادارانه‌ی نسخه‌ای خطی است
گفتار درمانی
شکنجه
حرف بزن ...

ادامه ...
شعری از رسول رضا
از شاعران جمهوری آذربایجان
20 مهر 98 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | کاظم نظری بقا شعری از رسول رضا 
از شاعران جمهوری آذربایجان
می‌گویند فیل‌های پیر
روزِ نزدیک شدنِ مرگ‌شان را می‌دانند
چند روز پیش
سرهاشان را به پایین انداخته ...

ادامه ...
شعری از رامیار محمود
ترجمه ی بابک صحرانورد
20 مهر 98 | ادبیات کردستان | بابک صحرانورد شعری از رامیار محمود
ترجمه ی بابک صحرانورد
من شب نشینم
از روشنایی های خود تابانم.
مرا به سخره می گیرند
آن ها که جبهه های جنگ و مرگ را مثل هم تصور می کنند. ...

ادامه ...