داستانی از اورال خان بوکی ترجمه ی آیناش قاسم |
|
11 بهمن 98 | ادبیات جهان | آیناش قاسم |
![]() |
شب بسیار طولانی زمستان...
به دنبال چارهای میاندیشی تا سرمایی که وجودت را فراگرفته، بیرون کنی؛ در این هنگام میخواهی فریاد کنی «نابود باد، زندگی ساکت!». وقت گرگ و میش، به محض اینکه هوا تاریک میشود، دلت برای خانوادهات تنگ میشود که در روستا، شام مختصرشان را خورده، سرشان را زیر پتو کرده و به خواب رفتهاند ... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
شعری از ابوالقاسم مومنی | |
7 بهمن 98 | شعر امروز ایران | ابوالقاسم مومنی |
![]() |
به مرکب رویت
ستاره بودم و مرجان بر این هوا که بمانم به سختی ی جان ... |
|
ادامه ... |
دو شعر از هرمز علیپور | |
3 بهمن 98 | شعر امروز ایران | هرمز علیپور |
![]() |
بعضی از حسها در آدمیست
که تا وقوع مرگ نهان میمیرند. من با کسی که از راز کلمات نمیداند چه صحبتی به این صبح دارم ... |
|
ادامه ... |
شعری از شاعر ترک «نِوزات چِلیک» Nevzat Çelik برگردان: ابوالفضل پاشا |
|
30 دی 98 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | «نِوزات چِلیک» Nevzat Çelik |
![]() |
میگویم: ای گل!
نمیخواهم که در سایهی دردهای فقیر گلهای تو پژمرده شوند بعد میگویم: ای ماه! ... |
|
ادامه ... |
شعری از یِقیشه چارِنتس ترجمه ی امیک الکساندری |
|
27 دی 98 | ادبیات جهان | امیک الکساندری |
![]() |
یقیشه چارِنتس متولد سال 1887 در شهر کارس / قارص از برترین و پر نبوغ ترین شعرای ارمنستان می باشد. والدین او از شهر ماکو ایران بدانجا نقل مکان کرده بودند و شاعر همواره از ریشه های خویش یاد کرده و حتی در منظومه «چارنتس نامه» می نویسد: « من در شهر ماکو متولد شده ام ...
|
|
ادامه ... |
شعری از محمدرضا میرزازاده | |
27 دی 98 | قوالب کلاسیک | محمدرضا میرزازاده |
![]() |
آدم شده ست هر که به حوا اضافه شد
دارا شده ست هر که به سارا اضافه شد اسطوره ای به شعر معاصر جنون نداشت لختی چکید از تو و لیلا اضافه شد ... |
|
ادامه ... |
ارزش در ادبیات نوشته ی مجتبی تجلی |
|
27 دی 98 | اندیشه و نقد | مجتبی تجلی |
![]() |
این گفته ی ژان پل سارتر در کتاب ارزشمندش (ادبیات چیست ) چه بسا برای بیان آنچه به عنوان ارزش در ادبیات پی جوی آن هستیم کافی باشد .اما بگذاریم قطعه های دیگری از همان کتاب را نیز مرور کنیم .ادامه می دهد :« ادبیات سیاه » وجود ندارد ...فقط داستان خوب هست وداستان بد ...داستان بد غرضش خوش آید خوانندگان است با نوازش احساسات آنان ،داستان خوب طلب وتوقع است و ...
|
|
ادامه ... |
شعرهایی از علی خاکزاد | |
27 دی 98 | شعر امروز ایران | علی خاکزاد |
![]() |
این همه درنگ باران چه معنا داشت
وقتی اندوه پنجرهها را میلشت و زبان از قفای ما به تاراج میرفت شهر را مویه نسازیم چرا تشییع کفی کم داشت و ... |
|
ادامه ... |
داستانی از علیرضا فراهانی | |
27 دی 98 | داستان | علیرضا فراهانی |
![]() |
فقط یک لحظه بود ؛ یک لحظه . همان لحظه ای که سرم را سمت پنجره برگرداندم و مه ای غلیظ و سرخ را در میانه ی زمین و آسمان دیدم . مه ای سرخ به رنگ خون . خون معلق در هوا . تکان خوردم . تمام تنم می لرزید . طبقه ی دوم بودیم و پنجره مان رو به کوچه ای بی در و پیکر .
... |
|
ادامه ... |
طوفان انتقام (نگاهی به رمان بذر جادو نوشتهء مارگریت اتوود، ترجمهء نیلوفر خوشزبان) |
|
19 دی 98 | اندیشه و نقد | نازنین عظیمی |
![]() |
«بذر جادو» یا به تعبیری تخم جادو روایت زندگی فلیپس فلیکس، کارگردان هنری جشنوارۀ تئاتر شکسپیر است. پدری که به یاد دختر از دست رفته اش میراندا اقدام به اجرای نمایش طوفان شکسپیر می کند. ...
|
|
ادامه ... |
نگاهی به رباعیات ایرج زبردست دکتر علی تسلیمی |
|
13 دی 98 | اندیشه و نقد | علی تسلیمی |
![]() |
گفتهاند که ضربهی رباعی در مصراع چهارم زده میشود. پرسش این است که شاعر چه میخی باید بکوبد تا از دیگری متفاوت و اثرگذار باشد؟
خیام میخ آخر را با کیفیت یا کمیت زمان میزند؛ در برابر کمیت پوچی و گذر رنجآور زمان کیفیت شراب را پیشنهاد میکند و برعکس. این ساختار واقعی رباعیهای اوست، اما عطار و مولوی مشکل خود را با کیفیتِ معناگرایانه حل میکنند ... |
|
ادامه ... |
حجم سفیدِ دیدن (نگاهی به داستان راهنمای مردن با گیاهان دارویی نوشته عطیه عطارزاده) |
|
9 دی 98 | اندیشه و نقد | مهدی معرف |
![]() |
داستان راهنمای مردن با گیاهان دارویی از همان نخستین صفحات، با زبانی رسمی و علمی خود را معرفی می کند و پیش می برد. اما این زبان داستان در سینی علم نمی خشکد و توصیفات اش به دنیای شعر نیز می رسد. انگار که نویسنده می خواهد شعری را با زبانی علمی و خارج از بعد احساسی اش روایت کند ...
|
|
ادامه ... |
بازخوانی پرونده گروگان گیری این چند روز پیش | |
9 دی 98 | داستان | رمضان یاحقی |
![]() |
صفحه اول
پرینت پیامکهای تلفن همراه گروگانگیر؛ مورخ 19/6/96 «نسیم هنوز قهری؟» «قهر نباشم؟ یه ساله نامزدیم. آقام و ننم از بس سرکوفت می زنن دارن منو می کشن» ... |
|
ادامه ... |
شعری از جمال سوره یا (جمال ثريا) برگردان : همت شهبازی |
|
9 دی 98 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | همت شهبازی |
![]() |
زن يواشكی خود را نشان داد
سفيدی ملازم با حجب رفتند و چشمانشان تشنه به عشق رهگذران در رفتوآمد بودند آنها نيز ... |
|
ادامه ... |
شرکت در همایش عمومی "دوره نقد آسان" | |
6 دی 98 | بازتاب | پیاده رو |
![]() |
اولین همایش عمومی دوره نقد آسان در راستای معرفی این دوره و تبیین ضرورت ها، اهداف و چشم اندازهای آن برگزار خواهد شد.
با حضور و سخنرانیِ:هوشنگ چالنگی: شاعر معاصر محمد گذرآبادی : نویسنده، مترجم و مدرس سینما و تئاتر قطب الدین صادقی: نویسنده، مترجم، کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه در دانشگاه هنرهای زیبا اسدالله امرایی: مترجم و روزنامه نگار ... |
|
ادامه ... |
شعری از فرناز فرازمند | |
6 دی 98 | شعر امروز ایران | فرناز فرازمند |
![]() |
صبحی میخواستمت چنان امن
که خشخش برگها تنها صدای قدمهایی باشد که برای برداشتن خرده برگی از لای موهایم نزدیک میشوند ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از هارولد پینتر ترجمه نواب جمشیدی |
|
6 دی 98 | ادبیات جهان | نواب جمشیدی |
![]() |
لبخند می میرد، لیکن هیچگاه از بین نرفته
لبخند می میرد پشت سرش قهقهه زدن ها از آنست که گفته نشده است هرگز این همهمه ها و هیاهوها و هوارها در سرهاتان ... |
|
ادامه ... |
نگاهی به مجموعه لکنت هیولا اثر بهرام روحانی امیر ثانی |
|
6 دی 98 | اندیشه و نقد | امیر ثانی |
![]() |
مجموعه سوم اشعار بهرام روحانی در قطعه اولش، با عبارات بالا آغاز می شود. تحت عنوان "لکنت هیولا" . اما چرا "لکنت هیولا" ؟ لکنت، به خودی خود آغازگر و نشان دهنده ی فقدانی است ...
|
|
ادامه ... |
تکرار | |
4 تیر 00 | داستان | روناک سیفی |
![]() |
دیگر نمیتواند وقتی متوجه نگاهش به دیگری میشود صبوری کند و توی خودش بریزد. میخواهد همان لحظه سیلی به مرد بزند و منشی را نیست و نابود کند. آخر نگاهی که باید برای خودش باشد را وقتی به همکارش میدوزد توی دلش آتش به پا میشود. ...
|
|
ادامه ... |
دو شعر از تیرداد آتشکار | |
18 آذر 98 | شعر امروز ایران | تیرداد آتشکار |
![]() |
دو شعر از تیرداد آتشکار:
بانوانه پنج پر سپید به دو بخش از صبح بخشیدی اُ روح را دمیدی تا برسد و صبح را صدای تو بیدار کرد ... |
|
ادامه ... |
شعری از طاهره باقری | |
16 آذر 98 | قوالب کلاسیک | طاهره باقری |
![]() |
زن زمین مي خورد مثل هر بار در نمی آيد از او صدا هم
پا نخواهد شد - آری- برايش بعد از اين های دنيا، عصا هم! زن زمين مي خورد تكه ها پخش تكه ها... تكه ها... تكه ها، پخش! بر نمي دارد اين بار حتا، از خودش، از خودش يك هجا هم! ... |
|
ادامه ... |
شعری از حسن دلبری | |
16 آذر 98 | قوالب کلاسیک | حسن دلبری |
![]() |
ای آب آتشباد نام دیگر تو
آتش پرستان جهان، خاکستر تو قمصر به فریاد آمد از عطر حضورت ای هرچه گل در هرچه گلدان پرپر تو ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمود درویش ترجمه ی صالح بوعذار |
|
16 آذر 98 | ادبیات عرب | صالح بوعذار |
![]() |
چونان قهوهخانهای
کوچک در خیابان غریبان است " عشق " می گشاید درهایش را بر همگان ... |
|
ادامه ... |
سه شعر از مظاهر شهامت | |
23 آبان 98 | شعر امروز ایران | مظاهر شهامت |
![]() |
عزیزم!
چیزهای زیادی به من انگیزه میدهد بنویسم مثلا پرندهای مرده در گلوی کلمه "بلعنده" تکه ابری افتاده در خواب طویل مرد شلاقخورده ... |
|
ادامه ... |
شعری از فرناندو پسوا ترجمه ی مبین اعرابی |
|
17 اسفند 03 | ادبیات جهان | مبین اعرابی |
![]() |
اگر به دنبال شعر ساده و سرراست می گردید، بهتر است از همینجا دور بزنید و به سراغ خیل عظیم شاعرانی بروید که شعرهایشان فهم آسان تری دارد، چراکه در شعر پسوا باید به دنبال لایه های پنهان گشت و رفت و برگشتی مداوم میان واقعیت (واقعیت چیست؟) و خیال را تجربه کرد. موضوع وقتی پیچیده تر می شود که با شخصیت هایی آشنا شویم که به جای پسوا سخن می گویند ...
|
|
ادامه ... |
درنگی بر رباعی های «ایرج زبردست» محمد آشور |
|
21 آبان 98 | اندیشه و نقد | محمد آشور |
![]() |
برای یک شاعر، شاید رباعیسرایی میان تمام قوالب شعر فارسی سهلترین کار باشد اما سرودن رباعیِ خوب، نهتنها کار سادهای نیست بلکه کار بسیار سختیست. چرا ساده؟چرا سخت؟ساده به این دلیل که وزنی راحت و نرم و ناپیچیده دارد و بهدلیل تعداد کم ابیات، یافتن ردیف و قوافی مناسب و دلنواز کار چندان سختی نیست.و سخت، یکی به این دلیل که ...
|
|
ادامه ... |
نگاهی به کتاب اکنون مجموعهی شعر فاضل نظری مهدی حیدری |
|
21 آبان 98 | اندیشه و نقد | مهدی حیدری |
![]() |
انسان در میان جبرهای چهارگانهی وجودشناسانه، اگر دمی هم رنگ خوشی ببیند، چون آب طلبنکردهی قربانی و شاخهگل مزار، سرنوشت غمباری در پی دارد که عیش و طیش او را ناچارانه جلوه میدهد. شادی جاودانهای در این عالم نیست و آنچه هست، مستی یا همان «خودفراموشی» است. به بیان دیگر بازار دنیا پر از خبرِ بیخبری و هیاهوی هیچ و پوچ است ...
|
|
ادامه ... |
شعری از سیده فاطمه مولانا | |
16 آبان 98 | قوالب کلاسیک | سیده فاطمه مولانا |
![]() |
قسم به آیتِ تاریکی ! به گیر و دارِ اذا عسعس !
قسم به من ! که شکوفا شد ، به دارِ سفسطهی خونبس من از مناقصهی تحقیر ، من از مقابله میآیم ... |
|
ادامه ... |
شعری از لميعة عباس عماره ترجمه صالح بوعذار |
|
16 آبان 98 | ادبیات عرب | صالح بوعذار |
![]() |
اگر پیشگو
مرا بگوید که روزی محبوب من خواهی شد دیگر هیچ غزلی، برای هیچ مردی نخواهم سرود و گنگ و خاموش ... |
|
ادامه ... |
دن ژوان کرج نوستالژیکی معلق میان حلول ارواح و ناتورالیسم محسن آثارجوی |
|
16 آبان 98 | اندیشه و نقد | محسن آثارجوی |
![]() |
داستان کوتاه دن ژوان کرج نوشته صادق هدایت با یک نظر روانشناسی و یک اعتقاد دینی آغاز می شود. راوی درباره افرادی که همدیگر را می بینند و بی دلیل جذب هم می شوند و یا بر عکس یکدیگر را دفع می کنند می گوید: «بعضی معتقدند بر اساس سمپاتی یا آنتی سمپاتی جذب یا دفع می شوند. آنهایی هم که معتقد به حلول ارواح هستند ...
|
|
ادامه ... |
شعری از آنا دو نوآی ترجمه ی مجید رضایی |
|
16 آبان 98 | ادبیات جهان | مجید رضایی |
![]() |
آنا دو نوآی شاعر و رماننویس فرانسوی در سدهٔ نوزدهم ،وی که شیفته مشرق زمین بود ، اشعار بسیاری را در ستایش این سرزمین ستود ،اشعاری مانند باغ مشرق زمين، لذ تهای مشرق زمين، روز مشرق زمين و غيره نشانگر شيفتگی او نسبت به زيبائیهای سرزمينهای دوردست است ...
|
|
ادامه ... |
شعری از مهرداد مهرجو | |
16 آبان 98 | شعر امروز ایران | مهرداد مهرجو |
![]() |
تا به خیابان برسی
بیرون میزنی از خط که این نقطهی آغاز است ... |
|
ادامه ... |
قائمیان داستانی از اسماعیل زرعی |
|
12 آبان 98 | داستان | اسماعیل زرعی |
![]() |
آقای «قائمیان» را عوض کرده بودند، اما زنش زیر بار نمیرفت. مکرر روی زانویش میکوبید، به سینهاش میزد و بین مویههایش میگفت: چشممان زدهن. چشممان زدهن!
بین عدهای فامیل و دوست و آشنای خودش و شوهرش که همه سیاه پوشیده بودند نشسته بود. گاهی نگاهی به رفت و آمدِ ... |
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
- علی مؤمنی در گفتوگو با ایبنا تشریح کرد : چرا یدالله رؤیایی به رغم تمایل، «شعر نوین حجم» را به تاخیر
- بحثی درباره حجمگرایی نوین
- نگاهی تازه به سرودههای نصرت رحمانی
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |