شعری از دری رحمی ایوب‌اوغلو
برگردانِ آیدا مجیدآبادی و تورگوت سای
1 مرداد 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی و تورگوت سای شعری از دری رحمی ایوب‌اوغلو
برگردانِ آیدا مجیدآبادی و تورگوت سای
وقتی به تو‌ فکر می‌کنم
سنگ‌ریزه‌یی در درون‌ام گرم می‌شود
پرنده‌یی بر سر قلب‌ام می‌نشیند
به ناگاه شقایقی می‌شکفد ...

ادامه ...
شعری از سجاد بهارلو
28 خرداد 00 | شعر امروز ایران | سجاد بهارلو شعری از سجاد بهارلو
گیرم که ماه نباشد
بگو چیست این قرصِ سفیدِ چسبیده بر پیشانی‌ت
که هر شب نشانم می‌دهی و نمی‌خوری؟
بیداری
با قرصِ زرد شروع می‌شود ...

ادامه ...
شعری از ایلهان برک
برگردان از ابوالفضل پاشا
28 خرداد 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | ابوالفضل پاشا شعری از ایلهان برک
برگردان از  ابوالفضل پاشا
مرگ از عشق آسان‌تر است
- «آراگون» هم می‌گفت -
و بدان که دوست داشتن شبیه مرگ است

کلمه‌ها شعله‌های آتش‌اند
و زندگیِ شاعران سیاه است ...

ادامه ...
برگردان شعری از رضا براهنی به ترکی آذربایجانی
زامان پاشازاده
28 خرداد 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | زامان پاشازاده برگردان شعری از رضا براهنی به ترکی آذربایجانی
زامان پاشازاده
گلمه‌دی
تله‌سدیم / گونش گلسین دئیه
گلمه‌دی
پالید ساچلارینی مرمر ساغری‌لارینین سیجاق سئحرینه تؤکموش ...

ادامه ...
شعری از آغشین یئنی‌سئی
برگردان از: یاشار پیرسلطان
28 خرداد 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | یاشار پیرسلطان شعری از  آغشین یئنی‌سئی
برگردان از: یاشار پیرسلطان
زندگان از خدمت‌گذاریِ مردگان به تنگ آمدند.
عشق‌ها به سایه‌ی جدایی‌ها مبدل شدند
نامِ هر چیزی که انتظار کشیده می‌شود، عشق
چنین گفت شَمَنِ اعظم ...

ادامه ...
شعری از بهرام پارسا
28 خرداد 00 | قوالب کلاسیک | بهرام پارسا شعری از بهرام پارسا
بی‌کسِ رزق‌مرده‌ای که منم
شده رزاق کرکسی که منم
بال سیال جَلد ول شده‌ام
رفته در جِلد محبسی که منم ...

ادامه ...
داستانی از ناصر تیموری
28 خرداد 00 | داستان | ناصر تیموری داستانی از ناصر تیموری
همه به اسم کوچک صداش می‌کردند؛ «مالک.» شاید به دلیل نام فامیلی‌اش بود که بدجوری توی دهان می‌چرخید. «قلندربگلو» ولی او کمتر کسی را به اسم صدا می‌کرد، مگر به ضرورت. به همه می‌گفت: «دوست من.»
انکار نمی‌کرد که سال‌هاست جز اشعار حافظ و مقالات و مطالبی که در باره‌ی او چاپ شده و می‌شود، کتاب دیگری نخوانده است. روی میز کارش و یا توی سامسونت بزرگش، همیشه نسخه‌ای از دیوان حافظ بود ...

ادامه ...
شعری از شاعر ترکیه‌یی بتول تاریمان
برگردان از: ثریا خلیق خیاوی
28 خرداد 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | ثریا خلیق خیاوی شعری از شاعر ترکیه‌یی بتول تاریمان
برگردان از: ثریا خلیق خیاوی
همه چیز مثل دیروز است
خواب ابریشمی تن‌ات
کوه‌های برفی بینگول*
پشیمانی‌ها
دردها ...

ادامه ...
بررسی اجمالی اندیشه و شعر دکتر اسماعیل خویی
بنیامین دیلم کتولی
28 خرداد 00 | اندیشه و نقد | بنیامین دیلم کتولی بررسی اجمالی اندیشه و شعر دکتر اسماعیل خویی
بنیامین دیلم کتولی
اسماعیل خویی ، زاده ۹ تیر ۱۳۱۷ در مشهد دوران آموزش ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشسرای عالی با بورس تحصیلی شاگرد اولی به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت. پس از بازگشت به ایران مقیم تهران شده در دانشگاه تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت ...

ادامه ...
پیش گفتار کتاب برگزیده شعر زنان ایران
سریا داودی حموله
28 خرداد 00 | اندیشه و نقد | سریا داودی حموله پیش گفتار کتاب برگزیده شعر زنان ایران
سریا داودی حموله
زنان بخش تاثیرگذاری از تنه ی ادبیات ایران هستند.به خصوص در عرصه ی شعر معاصر نگاه تازه ای به مضامین جهانی داشته اند. و با فرم های مختلف بر ظرفیت های زبان پارسی افزوده ا ند. در نگاه جدی به آفرینه های ادبی خالق زبان و کلام تازه ای بوده اند. در ژانرهای مختلف شعر، داستان و نمایشنامه به تجربیات مختلفی دست یازیده اند ...

ادامه ...
شعرهایی از سودابه زنگنه
28 خرداد 00 | شعر امروز ایران | سودابه زنگنه شعرهایی از سودابه زنگنه
در خواب‌هایم
حقایقی راه می‌روند
از جنس آدم‌هایی سرگردان
که سمت نگاهشان
بسوی ناکجاآباد است ...

ادامه ...
شعری از نبی شهبازی
28 خرداد 00 | شعر امروز ایران | نبی شهبازی شعری از نبی شهبازی
به توده‌ای که میان روده‌ای نشسته است
خزعبلات چه می‌گویی؟!
اگر علفی باشم که از نمودِ لقاح‌اش نگران است
چرا کندن تو ...

ادامه ...
شعری از جان یوجل
‌برگردان از: علیرضا شعبانی
30 خرداد 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | علیرضا شعبانی شعری از  جان یوجل
‌برگردان از: علیرضا شعبانی
قانون خون بشر این است
از انگور شراب خواهی ساخت
از سنگ چخماق آتش
و از بوسه‌ها انسان ...

ادامه ...
شعری از نیما صفار سفلایی
28 خرداد 00 | شعر امروز ایران | نیما صفار سفلایی شعری از نیما صفار سفلایی
س نگو نمی‌دونستی اونی که بدهکار این حرفا نیست گوشش منم! خودش! نشنوی حرف جماعت!
نگو تو نبودی پایین پلّه‌ها، هر سه‌تا، زار و نزار، مثل مسلمونی دیده‌کافرحربی و پیِ بی‌شباهتی ...

ادامه ...
شعری از مازیار عارفانی
28 خرداد 00 | شعر امروز ایران | مازیار عارفانی شعری از مازیار عارفانی
وقتی بدیع‌الزمان مشغول خندیدن است، چه کسی مشغول دریدن است؟
دندانِ خشمگین توی فَکِ بالایی‌ها می‌خندد اتفاقن اکثرِ اوقات، خیلی هم سفید و تمیز
وگرنه مردمِ پایین که دندان، چندان ندارند بعدِ بیست‌سالگی ...

ادامه ...
داستانی از کوین بروک مایر
ترجمه ی نازنین عسگری
28 خرداد 00 | ادبیات جهان | نازنین عسگری داستانی از کوین بروک مایر
ترجمه ی نازنین عسگری
در ششم دسامبر 1972 به دنیا آمد. او نویسنده ای آمریکایی و خالق ادبیات فانتزی و داستانی است. علاوه بر خلق مجموعه داستان ها و رمان کودکان، بروک مایر نویسنده ی رمان های «روشنایی» و «تاریخچه ی مختصری از مردگان» است. آثار این نویسنده به هفده زبان ترجمه شده اند. داستان های بروک مایر در مجلات ادبی از جمله نیویورکر ...

ادامه ...
نگاهی به رمان گِنطِره اثرهادی هیالی
نوشته ی احمد عدنانی پور
28 خرداد 00 | اندیشه و نقد | احمد عدنانی پور نگاهی به رمان  گِنطِره اثرهادی هیالی
نوشته ی احمد عدنانی پور
"گنطره" رمانی ست با ساختار اجتماعی و سیاسی . همانطور که از ساختار چنین آثاری بر می آید، زیست ،خواه سیاسی یا اجتماعی باشد، محور اصلی جریان روایتی است که برای ساخته شدن نیاز دارد که شکافی زمانی ایجاد کند . با مرکز قرار گرفتن راوی، روایت سمت و سویی دورانی به خود می گیرد ...

ادامه ...
داستانی از لیندا باستروم نازگارد
ترجمه ی نازنین عسگری
28 خرداد 00 | ادبیات جهان | نازنین عسگری داستانی از لیندا باستروم نازگارد
ترجمه ی نازنین عسگری
نویسنده و شاعر سوئدی است. او در سال 1998 با انتشار مجموعه شعر «کاری کن باب میل درد باشم» آغاز به کار کرد. موفقیت مهم خود را در سال 2011 با مجموعه داستان کوتاه «حمله ی شدید» کسب کرد که شامل بیست داستان کوتاه، غنی و پربار بوده و حال و هوایی منفی دارد ...

ادامه ...
شعری از نگین فرهود
28 خرداد 00 | شعر امروز ایران | نگین فرهود شعری از نگین فرهود
می‌گویند:
-مردم!
-مردم!
و نام می‌بری از او که در بُن چاه افتاده اسمش
بالا نیامده از دالان‌ِ دهان‌ ...

ادامه ...
داستانی از خاطره محمدی
28 خرداد 00 | داستان | خاطره محمدی داستانی از خاطره محمدی
سواری از دور می آید. جلوی پایم می ایستد. تیغ آفتاب نمی گذارد صورتش را ببینم. کیسه ای کوچک دستم می دهد و چهارپایش مثل باد می رود. سرِکیسه را شل می کنم. سکه ای از آن بیرون می آورم. نقش هرکول با یک دسته ‌گل آلاله به دور سر، روی سکه حک‌شده است. انگار که ته‌کیسه سوراخ شده باشد، جرینگ جرینگ سکه ها کف زمین می ریزند. از خواب می پرم ...

ادامه ...