بررسی سریال From و کلمه انگکوئی
دکتر سید حمید شریف نیا

تاریخ ارسال : 5 مرداد 04
بخش : اندیشه و نقد
بررسی سریال From و کلمه انگکوئی: ملیلهای از اسطوره، دین و خاطره
«From» یک سریال ترسناک علمی تخیلی است که در 20 فوریه 2022 پخش شد. این فیلم درباره ساکنان یک شهر مرموز در ایالات متحده است که در به دام شهر افتادهاند و در تلاش برای حفظ شرایط و راه نجاتی هستند درحالیکه با تهدیدات وحشتناک جنگل اطراف روبرو هستند و اسرار دام افتادن خود را کشف میکنند. تم آغازین From دارای یک کاور دلهرهآور از "Que Sera Sera (هر چه خواهد بود، خواهد بود)" توسط Pixies است که بهطور قابل توجهی به فضای سریال را کیفیت میبخشد. اجرای تاریکتر آنها آهنگ کلاسیک را به یک قطعه غمانگیز تبدیل میکند و با مضامین عدم اطمینان و ترس وجودی همسو میشود. آوازهای عمیق و طنینانداز مالیخولیایی را تداعی میکند که یادآور با وزن احساسیاش یادآور لئونارد کوهن است. چیدمان دستگاهی مینیمالیستی، با گیتارهای نرم و صداهای وهمآور، جلوههای بصری ناراحتکننده را تکمیل میکند. اشعار منعکسکننده مضامین سرنوشت و ناشناختهها است و با شخصیتهایی که در شهری مرموز به دام افتادهاند طنینانداز میشود و بر درماندگی آنها در برابر نیروهای ماوراء طبیعی تأکید میکند.
تحلیل برخی از نمادها و شخصیتها در سریال From
نمادهایی مانند فانوس دریایی، درختان تزئینشده با شیشه و نقاشیهای ویکتور، طرزی غنی از معنا را به وجود میآورند که به اساطیر سلتیک، بهویژه شخصیت آنکو، مرتبط است. فانوس دریایی نماد امید و خطر است و شخصیتها را به سوی نجات یا خطر هدایت میکند. درختان شیشهای نماد شکنندگی و گرفتاری هستند و نقش آنکو را بهعنوان جمعآورنده ارواح منعکس میکنند. نقاشیهای ویکتور، آشفتگی درونی او و بررسی شرایط انسانی را منعکس میکنند، درحالیکه درختان نماد مانع بین زندگی و مرگ هستند و چرخه وجود را به مرگ گره میزنند. سنگهای طلسم، مبارزات شخصیتها و ارتباط آنها با فراطبیعی را بیشتر نشان میدهند و تمهای حفاظت و راهنمایی را در رابطه پیچیده آنها با زندگی و مرگ تجسم میبخشند.
سنگهای طلسم که از نیروهای شیطانی محافظت میکنند، و با باورهای سنتی که انرژیهای منفی را جذب میکنند، همسو هستند. آنها همچنین امکان برقراری ارتباط با موجودات فراطبیعی را فراهم میکنند و بهعنوان واسطه در درک محیط ترسناک عمل میکنند. ارتباط هر شخصیت با طلسم خود، نشاندهنده وضعیت احساسی آنهاست؛ به عنوان مثال، یک شخصیت گمشده ممکن است از طریق سنگ خود به امید دست یابد. این نشان میدهد که طلسمها به عنوان منابع آرامش و قدرت عمل میکنند. اهمیت آنها به اساطیر سلتیک، بهویژه شخصیتهایی مانند آنکو، که ارواح را هدایت میکرد و نماد مرگ بود، مرتبط است، که نشان میدهد سنگهای طلسم راهنمایی برای شخصیتهایی هستند که با سرنوشت خود روبرو میشوند.
بوید
بوید شخصیتی چندوجهی است که در روایت سریال نقش محوری دارد و مضامین رهبری، اخلاق و مبارزه شخصی را در بر میگیرد. او بهعنوان یک رهبر طبیعی، اغلب در طول بحرانها مسئولیت را بر عهده میگیرد و با ابراز وجود در همدلی با دیگران تلاش میکند. بوید با بار مسئولیتهای خود دست و پنجه نرم میکند و به مرگ و میر خود و آینده جامعهاش فکر میکند و نگرانی خود را در مورد جانشینی در نقشهای رهبری ابراز میکند. معضلات اخلاقی برای شخصیت او محوری است. او تلاش میکند تا آنچه را که درست است انجام دهد اما با چالشهایی روبرو است که مرزهای اخلاقی او را آزمایش میکند. درگیریهای داخلی بوید نگرانی او را هم در مورد تهدیدات فوری و هم عواقب بلندمدت تصمیماتش برجسته میکند. داستان پسزمینه او آسیبهای گذشته را نشان میدهد که جهانبینی و انگیزههای او را شکل میدهد، بهویژه در تعاملات او با شخصیتهایی مانند مارتین، جایی که او وفاداری و شفقت را در میان هرج و مرج نشان میدهد. از نظر روانشناختی، بوید ویژگیهایی شبیه به کهنالگوهای کارآگاهی کلاسیک از خود نشان میدهد، اما بر کار گروهی بر فردگرایی تأکید دارد. او همکاری در تیم خود را تقویت میکند و بر اهمیت جامعه در غلبه بر ناملایمات تأکید میکند. مخاطبان با پیچیدگی بوید بهعنوان یک قهرمان معیوب درحالیکه بهدنبال عدالت است با شیاطین شخصی مبارزه میکند طنینانداز میشوند و بینندگان را دعوت میکند تا در مورد انتخابهای اخلاقی خود تأمل کنند و او را به چهرهای مهم در روایتهای تلویزیونی معاصر تبدیل میکنند.
تابیتا
تابیتا شخصیت پیچیدهای است که سفرش مضامین غریزه مادری، شجاعت و جستجوی حقیقت را بررسی میکند. عزم او در اقداماتش مشهود است، مانند حفر گودال در خانهاش و بازدید از فانوس دریایی، هر دو با هدف کشف اسرار پیرامون خانوادهاش. تابیتا که در ابتدا بهعنوان یک مادر محافظ که نگران امنیت خانواده اش در یک محیط خطرناک است، معرفی شد، در مواجهه با نیروهای ماورا طبیعی تکامل مییابد و انعطافپذیری و نگرش فعالانهای را به نمایش میگذارد. تصمیم او برای حفاری نمادی از ناامیدی او برای افشای حقایق پنهان در مورد شهر و نیروهای بدخواه آن است. این عمل نشاندهنده تلاش او برای دانش، رویارویی با آسیبهای گذشته و میل به تجدید در میان هرج و مرج است. بهطور مشابه، سفر او به فانوس دریایی نشاندهنده اوج تلاش او برای درک است، جایی که او هم با تهدیدات بیرونی و هم با ترسهای درونی روبرو میشود. مواجهه با پسر سفید پوش ارتباط او با ماورا طبیعی را برجسته میکند و دخالت در روایتی بزرگتر از زندگیهای گذشته را نشان میدهد. شخصیت تابیتا عمیقا ریشه در غرایز مادرانه دارد. طبیعت محافظ او را وادار میکند تا همه چیز را برای امنیت فرزندانش به خطر بیندازد. همانطور که او اسرار شهر را کشف میکند، با انتخابهایی روبرو میشود که نیاز به فداکاری شخصی برای خیر بیشتر دارد و حفظ خود را با نوع دوستی در طول سریال متعادل میکند.
سارا
سارا یک شخصیت دوقطبی در From است که بهدلیل انگیزهها و اقدامات پیچیدهاش واکنشهای مختلفی را برانگیخته است. قوس شخصیتی او دستکاری، مبارزه روانی و ابهام اخلاقی را بررسی میکند. سارا که آشفته به تصویر کشیده میشود، صداهایی را میشنود که او را به سمت خشونت وادار میکند، نگرانیهایی را در مورد سلامت روانی او ایجاد میکند، که احتمالاً نشاندهنده اسکیزوفرنی پارانوئید است. این صداها او را به این باور میرساند که کشتن یک پسر برای نجات برادرش و دیگران ضروری است و ناامیدی و تمایل او برای قربانی کردن خود را برجسته میکند، اگرچه استدلال او اغلب بینندگان و شخصیتهای دیگر را ناامید میکند. ماهیت تدافعی او درک شخصیت او را پیچیده میکند، زیرا او هم قربانی بودن و هم عاملیت را تجسم میکند. درحالیکه توسط نیروهای خارجی کنترل میشود، او با انتخابهای بد ابهام اخلاقی برای خود ایجاد میکند. انزوای سارا ناشی از وضعیت روانی او و یک رابطه بالقوه توهینآمیز با برادرش است که بر توانایی او در اعتماد به دیگران و ارتباط معنادار تأثیر میگذارد. تنش زمانی تشدید میشود که سارا بهدلیل اطاعت بیچون و چرا از صداها بهعنوان یک تهدید تلقی میشود و بیاعتمادی را در میان گروه تقویت میکند. این ادراک فضای کلی پارانویا را در شهر تقویت میکند. نقش او نشان میدهد که چگونه تروما درک واقعیت را تحریف میکند و منجر به تصمیمات مخرب میشود.
فاطیما
شخصیت فطیما با بارداری غیرمنتظرهاش، که نشاندهنده پیوند عمیقتری با نیروهای شیطانی شهر است، دگرگونی تاریکی را تجربه میکند. ناباروری قبلی او و سپس این بارداری غیرقابل توضیح، نشان میدهد که او درحال تبدیل شدن به ظرفی برای چیزی پلید است و نماد فساد و دگرگونی است. تولد یک هیولا نشان میدهد که آنچه در درون او رشد میکند، صرفاً یک کودک نیست، بلکه تجلی تاریکی شهر است. اشتیاق او به غذاهای فاسد، نمادی از انحطاط بشریت و پذیرش واقعیتهای وحشتناک است و نشاندهنده از دست دادن امید و پذیرش یأس است. این سقوط با مضامین گستردهتر بقا و فساد اخلاقی در این مجموعه همخوانی دارد. تجربیات فطیما با اساطیر سلتیک، بهویژه شخصیت آنکو، که هم راهنمای ارواح و هم پیشگویی مرگ است، همخوانی دارد. فطیما مانند آنکو، بهعنوان ظرفی برای تاریکی، نماد دوگانگی زندگی و مرگ است. موجود وحشتناکی که او به دنیا میآورد، نمادی از سرنوشت اجتنابناپذیر تمام ساکنان شهر است و با جمعآوری بیملاحظه ارواح توسط آنکو، همخوانی دارد. بنابراین، سفر فطیما، مضامین مادر بودن و وحشت را در هم میتنید و شکنندگی زندگی در میان مرگ فراگیر را برجسته میکند.
ویکتور
ویکتور شخصیتی رمزآلود با رفتاری کودکانه و ارتباط قوی با عناصر ماوراءالطبیعه شهر است. بهعنوان ساکن طولانی مدت، او منبع مهمی از دانش در مورد اسرار آن است. ظاهر ساده و شیوه زندگی منزوی او با نقاشیهای مدادی رنگیاش که آسیبهای روحی را از طریق صحنههای نگرانکننده مرتبط با تجربیاتش بیان میکند، در تضاد است. شخصیت ویکتور ترکیبی از استقامت و آسیبپذیری است. با وجود آسیبهای روانی ناشی از از دست دادن مادرش و خواهرش اندکی پس از ورود، او همچنان مهربان و همدل، بهویژه نسبت به پسر ایتان، جیم و تابیتا، است. دوستی آنها نشاندهنده غرایز محافظتگرانه و تمایل او به هدایت دیگران از طریق خطر است. تعاملات ویکتور با ایتان نشان میدهد که او درک عمیقی از وقایع ترسناک شهر دارد، از جمله دیدن پسر سفیدپوش در لحظات بحرانی. اعمال او اغلب بیانگر بیگناهی همراه با پیشبینیهای بد است؛ بهعنوان مثال حفر قبر در حیاط، ساکنان را غافلگیر میکند، اما نشاندهنده آگاهی او از مرگ است. هشدارهای رمزآلود ویکتور در مورد تغییرات محیطی، نقش او را بهعنوان ناظر بر نیروهای ماوراءالطبیعه برجسته میکند. او تجسمی از مضامین بقا و از دست دادن است، با دیدگاه کودکانهاش که در تضاد شدیدی با واقعیتهای تلخ مردم شهر قرار دارد.
الجین
الجین شخصیتی پیچیده است که مضامین آسیبپذیری و مبارزه برای استقلال در محیط ترسناک شهر را تجسم میبخشد. او در ابتدا مهربان است، اما پیشبینیهای وحشتناک و کابوسهایی را تجربه میکند که ارتباط عمیقتری را با نیروهای تاریک شهر آشکار میکند. الجین از طریق تعاملاتش با بانوی کیمونو، موجودی شبحوار که او را وحشتزده میکند اما در نهایت به او کمک میکند تا با ترسهایش روبرو شود، دگرگونی قابل توجهی را تجربه میکند. این رابطه نقطه عطفی است، زیرا الجین اعتماد به نفس پیدا میکند و نسبت به تأثیرات ماوراءالطبیعه اطراف خود حساستر میشود.
بااینحال، تمایل او به پیروی از بانوی کیمونو، سؤالات اخلاقی را مطرح میکند، بهویژه زمانی که او در اقدامات نگرانکنندهای مانند ربودن فاطیما تحت پوشش محافظت شرکت میکند. سقوط الجین به تاریکی، مضمونی گستردهتر را منعکس میکند، مبنی بر اینکه چگونه افراد میتوانند در میان ناامیدی توسط امیدهای خود دستکاری شوند. او تجسم مبارزه بین حفظ انسانیت و تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی است و نشان میدهد که چگونه بهراحتی میتوان در چنین محیطی شبحوار به ابهام اخلاقی سقوط کرد. با وجود اقدامات نگرانکننده او، الجین ذاتاً شرور نیست؛ بلکه نماینده ناامیدی مشترک بسیاری از ساکنان در جستجوی امید یا راه حلها است و تأثیر روانی زندگی در این محیط را برجسته میکند.
پسر سفیدپوش
پسر سفیدپوش، سایهای شبحگونه است که برای بچههایی مثل ویکتور و ایتان ظاهر میشود و نقابی از بیگناهی را به نمایش میگذارد، درحالیکه آنها را هدایت میکند یا نصایح رمزآلودی ارائه میدهد. اعمال ظاهراً خیرخواهانه او، پرسشهایی در مورد ماهیت واقعیاش ایجاد میکند، زیرا لباسهای سفید و لبخند مداوم او با محیط تاریک شهر تضاد شدیدی دارد. درحالیکه او ممکن است نمادی از پاکی یا امید باشد، نشانههایی از شر احتمالی وجود دارد که بازتابدهنده مضامین فولکلور است که در آن شخصیتهای بیگناه، نیتهای تیره دارند. او شبیه یک روح نگهبان اسطورهای است که در پیمایش خطر کمک میکند. او بهعنوان راهنمای ویکتور در حوادث آسیبزا، نمادی از یک حامی آرکیتیپی است، مشابه شخصیتهای اسطورهای مانند هرمس. انگیزههای مبهم او، مانند هل دادن تابیتا از پنجره فانوس دریایی، هم هدایت و هم هرج و مرج را تجسم میدهد و شخصیتها و مخاطبان را در مورد نیتهای واقعی او به پرسش وا میدارد. رفتار شبحگونه او ممکن است از ارواح پس از مرگ مانند یوری در فولکلور ژاپنی یا آنکو در اساطیر برتون الهام گرفته باشد.
مرد زردپوش
مرد زردپوش یک دشمن اصلی با انگیزه پیچیده است که تأثیر قابلتوجهی بر ساکنان شهر میگذارد. او بهعنوان رهبر موجودات ماوراءالطبیعه، میتواند در روز راه برود، که او را به نیرویی سهمگین تبدیل میکند. ارتباط او با مرگ جیم بهویژه قابل توجه است؛ پس از اینکه جیم رازهای مربوط به همسرش، تابیتا و گذشته جید را کشف میکند، مرد زردپوش با او روبرو میشود و میگوید: «همسرت نباید آن گودال را حفر میکرد»، سپس او را بهطرز وحشیانهای میکشد. این لحظه، نقش او را بهعنوان پیشگویی بدبختی برای کسانی که بهدنبال رازهای شهر هستند، برجسته میکند و تأکید میکند که دانش با قیمتی همراه است. او نسبت به شخصیتهایی مانند تابیتا و جید، که به قربانیهای کودکانه گذشته برای جاودانگی مرتبط هستند، حساس است و مصمم است از کشف حقایقی که میتوانند وضعیت موجود شهر را مختل کنند، جلوگیری کند. بر خلاف پسر سفیدپوش که نمادی از امید است، مرد زردپوش تجسم هرج و مرج و شر است و با تلاش ساکنان برای فرار از سرنوشت خود مخالفت میکند. عبارت «دانش با قیمتی همراه است» نشاندهنده روابط قدرت در این مجموعه و خطرات جستجوی دانش است که هنجارها را به چالش میکشد. شخصیت او از شخصیتهای اسطورهای مرتبط با هرج و مرج یا شر، مانند هاستور از آثار اچ.پی. لاوکرفت، الهام گرفته است و نقش او را به عنوان تجسم ترس و عدم اطمینان در شهر تقویت میکند.
ارتباط بین اساطیر و سریال From با تمرکز بر اساطیر سلتیک (Celtic) یا سلتی
سریال From از اساطیر مختلف، بهویژه اساطیر سلتی نشأت میگیرد. این ارتباط در مضامین، شخصیتها و ساختارهای روایی آن که با داستانهای کهن طنینانداز می شود. اساطیر سلتی شامل مجموعهای از خدایان و الههها، مانند Tuatha Dé Danann است که جنبههایی از طبیعت و تجربه انسانی را تجسم میبخشد. سریال این ویژگیهای الهی را در شخصیتهای خود منعکس میکند و به عمق اسطورهای میافزاید. مرکز باور سلتیها جهان دیگر است، قلمروی از مردگان که در آن زمان رفتار متفاوتی دارد. این موضوع در From منعکس شده است، بهعنوان یک منظره اسرارآمیز که با ایده جهانهای موازی همسو است. مضامین تولد دوباره و دگرگونی در اساطیر سلتی رایج است که با چهرههایی مانند کو چولاین (Cù Chulainn) و ایتین (Etain) نمونهای از آنهاست. طبیعت نقشی حیاتی در داستانهای سلتیک ایفا میکند که نماد چرخههای زندگی و سفرهای معنوی است. محیطهای From دارای جزئیات فراوان و آغشته به معنای نمادین هستند که نشاندهنده این احترام به طبیعت است.
شخصیتهای سریال به جستوجویهای قهرمانانه شبیه به اسطورههای سلتیک میپردازند و با چالشهایی روبهرو میشوند که قدرت و اراده آنها را محک میزند. این مجموعه همچنین دارای موجودات افسانهای است که از داستانهای سلتی الهام گرفتهاند و حس شگفتی و خطر را تقویت میکنند. دوگانگی - نور در مقابل تاریکی و زندگی در برابر مرگ- یک موضوع رایج در اسطورههای سلتی است و در From منعکس شده است، جایی که شخصیتها با ابهامات اخلاقی و معضلات وجودی روبرو میشوند. سرنوشت یکی دیگر از موضوعات تکرارشونده است، با شخصیتهایی که اغلب با سرنوشت خود روبرو میشوند و یادآور چگونگی بافتن رشتههای زندگی در افسانههای سلتی، چهرههایی مانند سرنوشت است. ادغام عناصر فولکلور به داستانسرایی سریال اصالت میبخشد، شبیه به این که اسطورههای سلتیک بهطور سنتی قبل از ثبت بهصورت شفاهی به اشتراک گذاشته میشدند. هر دو اساطیر سلتیک و From از نظر فرهنگی با مخاطبان طنینانداز میشوند و تاریخ مشترک و حافظه جمعی را تداعی میکنند که تعامل بیننده را غنی میکند.
Anghkooey
کلمه معمایی Anghkooey که توسط کودکان در سریال تلویزیونی From به زبان میآید، با طنین مهیج و لایههای پر رمز و راز مخاطبان را مجذوب خود میکند. Angkooey که در فصل سوم سریال به معنای «بهخاطر بسپار» آشکار شد، بیش از یک شعار ساده عمل میکند. مضامینی را در بر میگیرد که ریشه در اسطورهها، مذهب و حافظه جمعی دارند. ماهیت خاطرهانگیز آن ارتباطی با نیروهای باستانی را نشان میدهد، که تجسم مبارزه انسانی برای حفظ گذشته و درک نادیده است. این کلمه، بسیار شبیه به خود سریال، روایتی را میبافد که چارچوبهای فرهنگی و معنوی متنوعی را در بر میگیرد.
نقش Ankou در اساطیر سلتیک بهعنوان محافظ مردگان و فال مرگ با عملکرد هیولاها در سریال From نزدیک است. Ankou به جمعآوری ارواح و راهنمایی آنها به زندگی پس از مرگ معروف است، که اغلب مودبانه در مقابل درخانه یا پنجره کسانی که در شرف مرگ هستند ظاهر میشود، و تجسم رویکردی اجتنابناپذیر و در عین حال محترمانه به مرگ است. بهطور مشابه، هیولاها در From حضوری ترسناک از خود نشان میدهند، درها را میکوبند و بیرون پنجرهها میایستند، که نشاندهنده نقش آنها بهعنوان منادی مرگ است. همانطور که Ankou به سختی مسئولیت خود را انجام نمیدهد- بلکه به سادگی وظیفه خود را انجام میدهد- هیولاها در تعقیب قربانیان خود بهصورت مودب رفتار دلخراشی از خود نشان میدهند که منعکسکننده حس ترسناکی از اجتنابناپذیری است. هر دو شخصیت بدون توجه به درخواستها یا وعدهها عمل میکنند و تأکید میکنند که مرگ سرنوشتی غیرقابل گریز است. این ارتباط با این تصور عمیقتر میشود که آنکو میتواند همه چیز را ببیند و بشنود، شبیه به این که چگونه هیولاها در شهر همه جا حضور دارند و طعمههای خود را مشاهده و تعقیب میکنند. علاوه بر این، فراگیر بودن Ankou -جمعآوری ارواح از همه طبقات زندگی- بازتابی از بازیگران مختلف شخصیتها در سریال From است که هر کدام با فناپذیری خاص خود روبرو هستند. نمادگرایی پیرامون داستانهای Ankou، مانند جاده مسدودشده که نشاندهنده به دام افتادن است، با مبارزات شخصیتها در سریال From طنینانداز میشود و نشان میدهد که آنها در چرخه مشابهی از زندگی و مرگ گرفتار شدهاند. در نهایت، آنکو و هیولاها هر دو بهعنوان یادآور مرگ هستند و شخصیتها را به سمت رویارویی اجتنابناپذیر با سرنوشت خود هدایت میکنند.
روايات مذهبي بر تقدس حافظه تأكيد دارند، همانطور كه در مسيحيت، حيثيت ايكارست تجسم فرمان مسيح براي انجام اين كار به ياد من است. بهطور مشابه، تورات از پيروان ميخواهد كه وقايع مهمي مانند شبات و خروج را به خاطر آورند، و ايمان و هويت را تقويت كنند. در سریال اصطلاح انگكوئي بازتاب اين دستورات مذهبي است و از شخصيتها ميخواهد كه چيزي اساسي را براي نجات خود بهخاطر آورند. كودكان اين كلمه را زمزمه ميكنند و بهعنوان واسطههايي عمل ميكنند كه حقيقت مقدس پنهاني را منتقل ميكنند، كه يادآور مضامين كتاب مقدس است كه در آن كودكان پيامهاي الهي را ابلاغ ميكنند.
سنتهاي شفاهي از گذشته، ميراث فرهنگي و حافظه جمعي را حفظ كردهاند. افسانهها اغلب شامل كلمات يا عباراتي با معاني محافظتي يا آشكاركننده هستند، مانند سرودهاي جادويي در افسانههاي آرتور كه از اشیا مانند اكسكاليبور محافظت ميكردند. در اين زمينه، انگكوئي بهعنوان يك وسيله يادآوري عمل ميكند و اطمينان حاصل ميكند كه دانش حياتي از طريق تكرار رمزآلود آن حفظ ميشود. مفهوم آركيتایپهاي يونگ -نمادهاي اوليه در ناخودآگاه جمعي- نقش انگكوئي را بيشتر روشن ميكند. ترانههاي كودكان ممكن است قطعاتي از داستانهاي فراموششده يا هشدارهايي را كه به حافظه جمعي جامعهشان مربوط ميشود، در بر بگيرند.
ارتباط اساطیر سلتیک و آنکو (Celtic Mythology and Ankou)
اصطلاح Anghkooey شباهت زیادی به Ankou دارد، شخصیت مهمی در فرهنگ عامه سلتیک که با مرگ و زندگی پس از مرگ مرتبط است. Ankou بهعنوان یک راهنمای طیفی برای انتقال روح به قلمرو بعدی، تجسم مضامین فناپذیری و یادآوری، بهویژه در اساطیر برتون، به تصویر کشیده شده است. آنکو معمولاً بهعنوان چهرهای قد بلند و اسکلتی با کت سیاه و کلاه لبهدار، اغلب با داس به تصویر کشیده میشود. تصاویری که با تصاویر اروپایی مرگ، مانند گریم ریپر همسو میشود و در عین حال باورهای خاص سلتی را منعکس میکند. در فرهنگ عامه برتون، آنکو بهعنوان جمعآوری روح عمل میکند و گاری را که توسط اسبهای سیاه کشیده میشود را میراند تا متوفی را به سلامت از طریق برزخ راهنمایی کند. این نقش به موازات موجود اسرارآمیز سریال From است که روحها را جمعآوری میکند و زندگی و مرگ را در محدوده خود اداره میکند. یکی از جنبههای قابل توجه افسانه آنکو این است که او آخرین روحی میشود که قبل از نیمه شب شب سال نو در روستایی میمیرد و به مدت یک سال بهعنوان نگهبان قبرستان به زمین بسته میشود. این طبیعت چرخهای منعکسکننده باورهای سلتیک در تناسخ است و در From منعکس میشود، جاییکه شخصیتها ویژگیهای محافظتی از خود نشان میدهند و با برخوردهای مکرر با مرگ مواجه میشوند.
در نهایت، آنکو مظهر ترس و ترحم است، زیرا او مرگ را نشان میدهد و دارای جنبه تراژیک مربوط به نقش ابدی خود است. شخصیتهای سریال From با ترسهای خود از مرگ دست و پنجه نرم میکنند و برای کسانی که گم شدهاند یا به دام افتادهاند دلسوزی نشان میدهند و این دوگانگی را منعکس میکنند. ماهیت چرخهای وجود آنکو با رویدادهای تکراری در From طنینانداز میشود، که نشان میدهد یادآوری ممکن است قفل رهایی یا درک را باز کند، که توسط همراهان شبحآمیز Ankou که مرزهای بین زندگی و مرگ را محو میکند، بیشتر تاکید شده است.
ارتباط متقابل بین آنکو و ویکتور/ بین آنکو، کلاغ و الجین/ بین Ankou و کلاغ
رابطه متقابل بین آنکو و ویکتور مضامین محافظت و مرگ را برجسته میکند، زیرا هر دو شخصیت مظهر قیمومیت بر زندگی و مرگ هستند. آنکو روحها را جمعآوری میکند، درحالیکه ویکتور تلاش میکند تا از جامعه خود در برابر تجاوز مرگ محافظت کند و بین نقشهای آنها شباهتهایی ایجاد کند. قابل ذکر است، ویکتور که در کودکی شاهد کشتار شهر خود بوده، ارواح را نیز جمع آوری و دفن میکند و روایتهای آنها را بیشتر در هم میآمیزد.
ماهیت چرخهای هستی یک موضوع برجسته در افسانههای آنکو است، جاییکه او تا زمانی که روح دیگری جای او را بگیرد، در آنجا باقی میماند. این منعکس کننده تجربیات ویکتور در سریال From است، جاییکه شخصیتها اغلب با چرخههای تکراری زندگی و مرگ مواجه میشوند. هر دو شخصیت بر پیامدهای اخلاقی اعمال خود تأکید می کنند. بیاحترامی به آنکو منجر به عواقب بدی میشود، درست همانطور که انتخابهای ویکتور بهطور قابل توجهی بر خود و اطرافیانش تأثیر میگذارد.
ارتباط بین آنکو و کلاغ عمیقاً در اساطیر سلتی ریشه دارد، جاییکه هر دو نماد مرگ و گذار به زندگی پس از مرگ هستند. این رابطه از طریق شخصیت الجین در فیلم From بررسی میشود، بهویژه در رابطه با تجربه او با حمله کلاغ به اتاقش. در افسانههای سلتی، کلاغها بهدلیل ماهیت لاشخورشان با مرگ مرتبط هستند و اغلب در میدانهای جنگ ظاهر میشوند و از کشته شدگان تغذیه میکنند. این با نقش آنکو بهعنوان جمعآوری روح همخوانی دارد.
موریگان، یک الهه ایرلندی که اغلب به عنوان یک کلاغ به تصویر کشیده میشود، جنبههای تاریکتر زندگی و مرگ را در بر میگیرد و ارتباط بین کلاغها و مرگومیر را تقویت میکند. گفته میشود که آنکو هنگام جمعآوری روح صداهای شوم از خود ساطع میکند، شبیه به این که کلاغها از مرگ یا بدبختی قریبالوقوع خبر میدهند و بر نقش مشترکشان بهعنوان منادی تأکید میکنند.
رویارویی الجین با کلاغ را میتوان بهعنوان هشداری نمادین در مورد مرگ یا تغییر قریب الوقوع، شبیه به حضور پیشگویی آنکو تعبیر کرد. این تجربه با مضامین سرنوشت و اجتنابناپذیری که هم در اساطیر آنکو و هم در نمادگرایی موریگان یافت میشود طنینانداز میشود. رفتار پرخاشگرانه زاغ ممکن است رویارویی الجین با مرگ و میر خود یا عواقب اعمال او را تسریع کند.
حمله زاغ نماد لحظهای از دگرگونی برای الجین است که به موازات انتقال آنکو از زندگی به مرگ است. این برخورد او را وادار میکند تا با حقایق عمیقتری درباره خود و نقش اجتماعیاش روبرو شود، مشابه اینکه چگونه شخصیتهای اساطیر سلتی با سرنوشت خود روبرو میشوند. هم آنکو و هم زاغها بهعنوان منادی تغییر عمل میکنند. تجربه الجین نشاندهنده تحولی قریبالوقوع در زندگی اوست.
سید حمید شریف نیا
21 دی 1403
لینک کوتاه : |
