| شعرهایی از صبا كاظميان | |
| 17 بهمن 95 | شعر امروز ایران | صبا كاظميان |
|
|
آن دو انگشت پير
ﺳﺎﻝهاست چيزي به جز زمان نشانم نداﺩﻩاند من اما نگاه ﻣﻲكنم هنوز ... |
|
ادامه ... |
|
ویژه نامه ها
|
|
| 1400 |
|
|
| نوروز 1399 |
|
|
| نوروز 1398 |
|
|
| نوروز 1397 |
|
|
| داستان نوروز 1396 |
|
|
| نوروز 1393 |
|
|
| بهرام اردبیلی |
|
|
| ترجمه اولیس اثر جویس |
|
|
| ساده نویسی |
|
|
| علی مسعود هزارجریبی |
| شعری از ناظم حکمت ترجمه ی وحید آقایی |
|
| 14 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | وحید آقایی |
|
|
رآکتورهای اتمی کار میکنند و کار میکنند
ماههای تولید آغاز میشوند با طلوع خورشید و با طلوع خورشید کامیونهای زباله مردهها را از پیادهرو جمع آوری میکنند ... |
|
ادامه ... |
|
| داستانی از مریم هراتی | |
| 14 بهمن 95 | داستان | مریم هراتی |
|
|
اگه یه روزی بیاد و دوباره حتی برای یه بار دیگه هم شده از اون کوچه رد شم، این بار سرم رو بالا می گیرم و با تمام وجود، جوری که انگار تمام وجودم را توی چشمام ریخته باشم با تک تک سلول های بدنم اون لحظه رو نگاه می کنم. اصلا مثل یک اسکنر قوی تمام دقایقش رو اسکن می کنم. می خوام این بار با دقت ببینم تمام اون ثانیه ها و دقایقی رو که تو اون سال ها جراءت دیدنش رو نداشتم ... ...
|
|
ادامه ... |
|
| معرفی رمان "آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند، بد تا کردند" مجتبا هوشیار محبوب |
|
| 14 بهمن 95 | معرفی کتاب | مجتبا هوشیار محبوب |
|
|
نشر چشمه در معرفی نویسنده این کتاب و این رمان نوشته است: "مجتبا هوشیارمحبوب نویسندهی جوانِ تجربهگرای روزگارِ ماست. رمانِ قبلیاش با نامِ" آقای مازِنی و دلتنگیهای پدرش" در سالِ 1391 یکی از برگزیدگان و رمان شایسته تحسین جایزهی رمانِ متفاوتِ سال، "واو"، شد. کتابِ تازهی این نویسنده یعنی" آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند" ادامهای است بر روند فکری و روایی این داستاننویسِ ...
|
|
ادامه ... |
|
| شعری از پانتهآ صفائی | |
| 14 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | پانتهآ صفائی |
|
|
نصف جهان من! همهٔ اصفهان من!
ای نیزهٔ فرو شده در استخوان من! هر زخم روی پیکر من ردپای توست نقش تو است در همه جای جهان من ... |
|
ادامه ... |
|
| سرودن رباعی بعد از خیام این گونه گمان نمی رفت هوشنگ چالنگی |
|
| 14 بهمن 95 | اندیشه و نقد | هوشنگ چالنگی |
|
|
اگر رباعیات ایرج زبردست را نمی دیدیم وقتی صحبت از رباعی می شد کسی جز خیام و تا حدودی ابوسعید ابوالخیر به یادمان نمی آمد، از این گذشته کار بی نظیر این شاعر در رباعی آن گونه است که انسان متوجه می شود عجیب در قوالب کلاسیک چه کار های شگفت می توان انجام داد ...
|
|
ادامه ... |
|
| توضیحاتی در مورد انتشار آثار در بخش "غزل معاصر ایران" مریم جعفری آذرمانی |
|
| 12 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | مریم جعفری آذرمانی / تحریریه |
|
|
غزل و دیگر شعرهایی که در قالبهای موزون و مقفی سروده می شوند، چندین دهه است که زبان و بیان و تفکر نو دارند، از این رو به جای عبارتِ «شعر کلاسیک»، که همه قالبهای موزون و مقفی را در بر می گیرد ولی در عین حال برای توصیفِ زبان و بیان و محتوای امروزیِ این شعرها منصفانه نیست، از عبارتِ «غزل معاصر ایران» استفاده کردیم، با این توضیح که در بخش غزل معاصر، علاوه بر غزل، قالبهای دیگر مثل رباعی، مثنوی، چهارپاره، قالبهای ترکیبی و غیره نیز منتشر می شوند. ...
|
|
ادامه ... |
|
| نگاهی به مجموعه شعر "ایستادن ممنوع" عبدالرضا قنبری |
|
| 12 بهمن 95 | اندیشه و نقد | عبدالرضا قنبری |
|
|
از شگردهای موثر برای خلق گزاره های شعری ، عنصر روایت است. در شعر معاصر روایت مسیر تازه ای را برگزیده است و دنبال می کند؛ که در آن با آشنایی زدایی و تخریب روایت ، شاعر امکان می یابد تا نگرش مخاطبانش را نسبت به جهان پیرامونی ، تغییر و یا آن گونه که خود می خواهد و مقصود و منظورش است ، شکل و جهت دهد. ودر این میان با فضاسازی های مناسب بین خود و مخاطب اشعارش رابطه ای صمیمانه و همدلانه ایجاد می کند.با این همه ...
|
|
ادامه ... |
|
| شعری از محمد رضا اميري | |
| 12 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | محمد رضا اميري |
|
|
گرفته ابري از اندوه باران آسمانت را
و ميخواهد ببارد امتداد گيسوانت را تو اما سخت دلگيري چرا در ساعت باران كسي برهم زده آرامش در آشيانت را ... |
|
ادامه ... |
|
| آسیبشناسی ترجمه (4) یادداشتی از ابوالفضل پاشا |
|
| 11 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | ابوالفضل پاشا / تحریریه پیاده رو |
|
|
این شعر در مأخذ - که کتابیست شامل شعرهای شاعران ترکیه با موضوع استانبول با ترجمهی یکی از مترجمهای پرکار - دقیقن به همین شکل و با همین حجم و به نام شاعر آن نِجیپ فاضیل کیساکورک - که در ایران به نجیب فاضل کیساکورک و حتا گاهی قیساقورق نیز مشهور است - به چاپ رسیده ...
|
|
ادامه ... |
|
| مرگ خواني كوتاه خوانش شعر «وقتی که بلند می رفتیم» از سامان ح اصفهاني مونا طالشي |
|
| 11 بهمن 95 | اندیشه و نقد | مونا طالشي |
|
|
اين شعر در فرصت خود يك مرگ خواني كوتاه است. عناصر متن جايگزين هم ميشوند و امتداد مييابند تا فرصت خواندن ما باشند و نظامي استعاري را به وجود ميآورند كه عناصر آن با جايگزين شدن به جاي يكديگر حاوي تعريف هم ميشوند، يعني شروع به خواندن هم ميكنند و هم خواندن ما را درونمتني ميكنند ...
|
|
ادامه ... |
|
| نگاهی به دفتر شعر "هفته های بی حوصله" از "شهین ده بزرگی" نوشته ی امین فقیری |
|
| 11 بهمن 95 | اندیشه و نقد | امین فقیری |
|
|
در بعضی از اشعار، شهین ده بزرگی نمی تواند به درستی مفهوم آنچه را که در ذهن دارد بیان کند. اندیشه ای به شعر شاعر ورود می کند و پس از یکی دو سطر وامی ماند.
انگار که خواننده را درمانده حدس و گمان می سازد ... |
|
ادامه ... |
|
| داستانی از کاظم رضا |
|
| 10 بهمن 95 | داستان | کاظم رضا |
|
|
خوش اصل و سبک لقا؛ نرم گردن و سفته گوش و خجستهپی، گرد صورت و گشاده چشم و گندمگون باشی ـ و بالرزهی کوه سرین، خط دید چشمهای پیر و مبهوت مرد یکتا پیراهنی را که بر مخدهی مخمل سبز کنار ارسی تکیه زده، تا بیخ تالار، تا جایی که به ایوان کوچک میپیچی، همراه کنی و بدانی هم الانست که حواس یکباره از سرش برمد ...
|
|
ادامه ... |
|
| شعری از ﺩاﻭﻭﺩ ﻣﺎﻳﻴﻠﻲ | |
| 10 بهمن 95 | شعر امروز ایران | ﺩاﻭﻭﺩ ﻣﺎﻳﻴﻠﻲ |
|
|
عادت دارم
به تو كه از فصل، رطوبتش را ﻣﻲآورى ﻣﻲريزى توى ﭼﺸﻢهاى من ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از راهله معماريان | |
| 10 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | راهله معماريان |
|
|
بر اساس روانشناسي اسم، تو به من سخت مي شوي معتاد
بر اساس حقايق عيني مهر تو در دل حقير افتاد بر اساس روانشناسي رنگ چشمهايم فقط سليقه توست پس چرا من اسير جاذبه ام، تو مرا برده اي ولي از ياد؟ ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از علیرضا الیاسی | |
| 10 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | علیرضا الیاسی |
|
|
سرِ اسبی بریده روی تخت
شیهه یِ زن به ضربه یِ شلّاق قُل قلِ کتری آن سرِ دوزخ وَ عذابِ اَلیم رویِ اجاق ... |
|
ادامه ... |
|
| شعرهایی از ﻧﺮﮔﺲ ﺩﻭﺳﺖ | |
| 9 بهمن 95 | شعر امروز ایران | ﻧﺮﮔﺲ ﺩﻭﺳﺖ |
|
|
آه
پوست غمگینم زخم هایت دهان باز کرده اند شاید خیابانی شلوغ از من بیرون بزند یا عابرانی که تازه از تیمارستان برگشته اند! ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از سیاوش خسروآبادی | |
| 9 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | سیاوش خسروآبادی |
|
|
با من دریچه ای که زمانش به هم نبست
پاییز اگر چه برد ، زمستان اگر شکست یک تکه از بهار به دیواری از هنوز یک چشمه آسمان که به چشمی شناور است ... |
|
ادامه ... |
|
| شعرهایی از محمودخرقانی | |
| 9 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | محمودخرقانی |
|
|
دارم به کنج خانه و شعر و خودم خو میکنم
دارم خودم را گوشه گیری بی هیاهو میکنم دنبال عطری از غزل وقتی که می گردم،فقط... خودکار و میز و کاغذم را روز و شب بو می کنم ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از حامد رمضانی | |
| 9 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | حامد رمضانی |
|
|
می کشد جسم درد را بر دوش
عابری که به گرده اش زين است لنگ لنگان و خسته، رام و صبور وزن اين بار اگرچه سنگين است ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از هادی صفری اقدم سراب | |
| 9 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | هادی صفری اقدم سراب |
|
|
فکر می کردم که دنیا پهنه و پا کوچک است
بعد رفتن ها مشخص شد که دنیا کوچک است تا خدا با آن بزرگی در نگاهم جلوه کرد تویِ چشمم هر بزرگ و ریز، حالا کوچک است ... |
|
ادامه ... |
|
| «که شهیدانِ که» نگاهی روایت شناختی به بیتی از حافظ حامد رمضانی |
|
| 9 بهمن 95 | اندیشه و نقد | حامد رمضانی |
|
|
بیت بالا بیت هشتم و ماقبل آخر غزل شماره 387 دیوان حافظ به تصحیح غنی و قزوینی است. راوی (حافظ) در این غزل ابتدا از مواجهه ی خود با «شاه شمشاد قدان» می گوید. شاه علاوه بر شمشاد قدی و جمال ظاهری از شیرین دهنی و حلاوت کلام نیز بهره مند است ...
|
|
ادامه ... |
|
| شعری از ﻋﻤﻴﺪ ﺻﺎﺩﻗﻲﻧﺴﺐ | |
| 6 بهمن 95 | شعر امروز ایران | ﻋﻤﻴﺪ ﺻﺎﺩﻗﻲﻧﺴﺐ |
|
|
به فراخور ِ حال
حالم خراب و ُ همین بس نیست برای بریدن ِ رگ رگبرگ های من از رگبار ِ زیاد درد گرفته اند ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از علیرضا الیاسی | |
| 6 بهمن 95 | شعر امروز ایران | علیرضا الیاسی |
|
|
ای جعبه ی تقسیمِ سیم های لُخت!
ای مجموعه ی عصبی رگ های فشار قوی! مرا از لمسِ تنت بیش از طولِ بازوانت، دور نگهدار! ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از احمد عالی | |
| 6 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | احمد عالی |
|
|
لم داده بود بر لب عطر جوانی اش
با گونههای غمزدهی استخوانی اش ساکت، صبور، مثل همیشه حیاط پیر در دست، چای دم شدهی زعفرانیاش ... |
|
ادامه ... |
|
| چند داستان ده کلمه ای از نیلوفر منشی زاده |
|
| 6 بهمن 95 | داستان | نیلوفر منشی زاده |
|
|
پیرزن وحشت زده پرسید: عزیزم الان بهتری؟؟ پیرمرد گفت: ببخشید شما؟! ...
|
|
ادامه ... |
|
| شعرهایی از ﻋﻠﻲ اﺧﻮاﻥ | |
| 6 بهمن 95 | شعر امروز ایران | ﻋﻠﻲ اﺧﻮاﻥ |
|
|
دریا
دریا اما دور از آنان ایستاده بود سینه پر نهنگ ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از اﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻣﻬﺮاﻧﻔﺮ | |
| 5 بهمن 95 | شعر امروز ایران | اﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻣﻬﺮاﻧﻔﺮ |
|
|
پریدن از تو ممهور است
معتقد است خندیدن عبارت از بریدن است عبارت از دو دیدهی ﺑﻲسو و سوی آشفتهی باد ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از ابوالفضل حسنی | |
| 5 بهمن 95 | شعر امروز ایران | ابوالفضل حسنی |
|
|
پلاسکو چپه !
روی زن من، روی بچه ی من، روی نوه و آمده و نیامده ی من، تو ابالفضل را با علی قاطی داد می کشی ... |
|
ادامه ... |
|
| داستانی از حسین پوریوسف کلجاهی | |
| 5 بهمن 95 | داستان | حسین پوریوسف کلجاهی |
|
|
جمشید باز دعوا راه انداخته بود. البته این بار کار به جای باریک نکشیده، ختم به خیر شده بود.
- درست جلوی نانوایی، غریبه ای خواسته بود اتومبیلش را پارک کند، که شاگرد نانوا، پاپی اش شده بود. مرد غریبه از اون دهن دریده ها بود. ... |
|
ادامه ... |
|
| بررسی کتاب "یه چیزی بگو» با ترجمه حمیدرضا صدر امیر حسین بریمانی |
|
| 5 بهمن 95 | بررسی کتاب | امیر حسین بریمانی |
|
|
حمیدرضا صدر ترجمه کتاب "Speak" نوشته لاورى هالس اندرسن نویسنده زن آمریکایی را به پایان برده و عنوان «یه چیزی بگو» را برای آن انتخاب کرده است. کتاب "Speak" که جوایز مختلفى کسب کرده و فیلمی با همین عنوان با بازی کریستین استیوارت از روی آن ساخته شده رمان روانشناسانه و اجتماعی بشمار میرود؛ رمانی که حمیدرضا صدر آنرا با عنوان «یه چیزی بگو» ...
|
|
ادامه ... |
|
| داستانی از روناک سیفی | |
| 4 تیر 00 | داستان | روناک سیفی |
|
|
خدای سرزمین ماتخته سنگی است روی کوهی مشرف به دریا . وعبادت مردم به دوش کشیدن او. مردم هر سال شیب تند کوه را بالا میروند ، هفت بار آن را روی دوش بلند میکنند و سرجایش میگذارند .
خیال میکردم بخاطر فاصله زیاد، کوچک به چشم میآید ولی کسانی هم که رفتهاند همین را میگویند _ آنقدر سنگین است که اگر عنایت خودش نباشد آدم کمرش میشکند ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از عزیز نسین | |
| 4 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | فرشته درویشوند |
|
|
اگر قرار است گیاهی باشم
کاش دشت و دمن شوم امان ! شوکران نه. ... |
|
ادامه ... |
|
| شعری از پرویز قره باقری | |
| 4 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | پرویز قره باقری |
|
|
دو بچه کرم ابریشم یکی تو دیگری هم من
که رویاهایمان روزی به یکدیگر رسیدن بود نه شوق پر زدن بود و نه پروانه شدن، آری تمام آرزوی ما فقط با هم پریدن بود ... |
|
ادامه ... |
|
| یک رباعی از ایرج زبردست در سوگ احمد شاملو |
|
| 4 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | ایرج زبردست |
|
|
شب ، حادثه را اشارتی مبهم کرد
از قاعده ی جهان ، زمان را کم کرد ای باور بی کرانه ، ای قوی سپید پرواز تو ، پشت آسمان را خم کرد ... |
|
ادامه ... |
|
اینجا و آنجا
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
![]() |
| رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
|
| شرایط درج آگهی در پیاده رو |
|
| کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |
