شعری از اﻛﺒﺮ ﻗﻨﺎﻋﺖﺯاﺩﻩ | |
5 دی 95 | شعر امروز ایران | اﻛﺒﺮ ﻗﻨﺎﻋﺖﺯاﺩﻩ |
![]() |
پرﺩﻩی اول
بیرون زده بود از فکرهای نرﺩﻩکشیده بیرون زده بود آب مرده - مرداب متلاطم فاﻧﻮﺱهای لاﻧﻪزنبوری ... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
داستانی از الیاس خمسه |
|
5 دی 95 | داستان | الیاس خمسه |
![]() |
انتهاى ناخن يه نيم دايره سفيد رنگ هست..كه ميره زير گوشت و پوست..اونجا نرمترين قسمت ناخنه..اصن ناخن از اونجا زور ميزنه تا بياد بالا..امروز با دندون همون جارو كندم..خيلى وقته نوك انگشتاى دستم پوس پوس ميشه..منم تا اونجا كه ميشه ميكنم..اونوقت تا يه هفته دست به هر چى ميزنم خونى ميشه..ولى تا حالا اينقدر جلو نرفتم كه به زير ناخن برسم..اولش شك داشتم..ولى چند ثانيه بعد تيكه تيكه ناخناى نرمو با دندون از زير گوشت ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از پریسا جلیلیان |
|
5 دی 95 | داستان | پریسا جلیلیان |
![]() |
روی کاناپه وسط حال دراز کشیده ایی، پنجره ی اتاق باز است. شاخ وبرگ های درخت انار تو آمده اند و خودشان را به شیشه می کوبند. تکه نور سمجی روی دستات افتاده ، دست میکشی روی تنت و به لکه های قرمز و براق خیره میشوی، ذره های طلایی ونقره ایی توی هواچرخ می خورند و ...
|
|
ادامه ... |
شاعری از جنوب، ابوالقاسم ایرانی عبدالرضا قنبری |
|
4 دی 95 | اندیشه و نقد | عبدالرضا قنبری |
![]() |
از شاعران نسل اول شعر بوشهر،یعنی دهه چهل تا شصت، می توان از محمد رضا نعمتی زاده، منوچهر آتشی، علی باباچاهی، محمد بیابانی، عبدالرسول حامدی، قاسم ایرانی، محمدآذری، ایرج شمسی زاده، جعفر حمیدی ، عبدالمجید زنگویی ، عبدالباقی دشتی نژاد ، شیرزاد آقایی ، پرویز پروین ، منوچهر بهروزیان و محمد آرش نیا می توان نام برد.در این بین شاعرانی چشم از جهان فرو بستند و تنها خاطره ای با چند دفتر شعر ، برای نسل های بعد باقی ماند ...
|
|
ادامه ... |
شماره سه و چهار مجله کوه ران | |
3 دی 95 | نشر الکترونیکی | پیاده رو |
![]() |
شماره سه و چهار مجله کوه ران با همکاری مجله ادبی پیاده رو منتشر شد . با آثاری از : هرمز علیپور ،احمد پوری ،محمود معتقدی، رضا چایچی، حافظ موسوی ،ایرج ضیایی ،مهردادفلاح ، محمدهاشم اکبریانی ، محمد آزرم ،علی قنبری ،حمید شریف نیا ،علیرضا بهنام،بهزاد خواجات، منصور خورشیدی، مظاهر شهامت، سهند آدم عارف، علی رضا نوری، محمد آشور، میثم ریاحی، علی اسدالهی ...
|
|
ادامه ... |
شعرهایی از فدریکو گارسیا لورکا ترجمه ی بیژن الهی |
|
3 دی 95 | قلمرو شعر | فدریکو گارسیا لورکا |
![]() |
برخیز ای یار
شنیدنْ زوزه ی سگ آشوری را . سه حوری ی سرطان رقصیده اند ، پسرم . از کوهستان ، موم قرمز آورده ند و شمد های خشن که خفته بود در آن سرطان . ... |
|
ادامه ... |
نگاهی به مجموعه شعر "آدم از کدام فصل به زمین افتاد" سروده ی فرناز جعفرزادگان عبدالعلی دستغیب |
|
1 دی 95 | اندیشه و نقد | عبدالعلی دستغیب |
![]() |
نخستین چیزی که از مطالعه ی دفتر شعر( آدم از کدام فصل به زمین افتاد ) دریافت می گردد چینش کلمات است .چنانکه می دانیم کلمات طول عرض ،بعد ، ارتفاع ، شدت طنین و لحن ویژه ای دارند به عنوان نمونه زمانی که احمد شاملو می نویسد ( با قامتی به بلندی فریاد ) دو چیز در ظاهر نا مرتبط یعنی قامت و فریاد را مرتبط می کند و حروف قامت و فریاد و بلندی حاکی از ارتفاع و عمودی بودن کلمات است ...
|
|
ادامه ... |
شعری از محمد علی نوری | |
1 دی 95 | شعر امروز ایران | محمد علی نوری |
![]() |
تو ﭼﻪطور با زیباﻳﻲات کنار ﻣﻲآیی
من هم ﻫﻤﺎﻥطور با زندگی ﻣﻲبری ﻟﺐهایت را نزدیک انار ﻣﻲافتیم نرسیده کنار درخت ... |
|
ادامه ... |
شعری از میثم ریاحی | |
29 آذر 95 | شعر امروز ایران | میثم ریاحی |
![]() |
قفل است دهانِ آینه
و چشمِ باز منی که در درخت چنان / ایستاده ام که برج ها به چشمانم تکیه کرده اند ... |
|
ادامه ... |
شعری از ساناز مصدق | |
29 آذر 95 | شعر امروز ایران | ساناز مصدق |
![]() |
به ﺳﻴﻨﻪاش
به شکسته که ﻣﻲخندند ﺳﻨﮓهاش به فلامینگوی رنگ، گرم گرفته بر گردنش به برگشته و برﻧﮕﺸﺘﻪاش از جنگ به ﺗﻜﻪهای دیگرش فکر کرﺩﻩام ... |
|
ادامه ... |
« یلدا در فرهنگ ایرانیان » علی جهانگیری |
|
29 آذر 95 | اندیشه و نقد | علی جهانگیری |
![]() |
شروع دی ماه همراه است با داخل شدن خورشید به برج جدی ( ستاره شمالی ) که خانه زحل است و زحل ( کیوان ) نحس اکبر است در نجوم ، زیرا دورترین سیاره در هفت پیکر آسمانی بوده که انسان می دیده است و رنگ نماینده ی این پیکره سیاه است . ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از آنتون چخوف برگردان : شایان محسنی خرمی |
|
29 آذر 95 | ادبیات جهان | شایان محسنی خرمی |
![]() |
ایوان دمیتریچ، مردی از طبقه متوسط اجتماعی بود که با درآمد هزار و دویست تا در سال همراه خانواده اش زندگی میکرد و از رقم درآمدش بسیار راضی بود، بعد از شام روی مبل نشست و شروع به خواندن روزنامه کرد.
همسرش در حالی که میز را تمیز میکرد به او گفت: "یادم رفت که امروز به روزنامه نگاهی بیندازم. بگرد ببین فهرست برندگان را دارد ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از روح الله خالقی | |
28 آذر 95 | شعر امروز ایران | روح الله خالقی |
![]() |
گیج ام نکن!
بگذار بمیرد گوری را که تعقیب می کنی مثل جای فرو رفتگی ی سکوت در نبض منتظر - چه کسی بعد از مرگ خودش خنده می کند؟ ... |
|
ادامه ... |
شعری از آفاق شوهانی |
|
27 آذر 95 | شعر امروز ایران | آفاق شوهانی |
![]() |
شاید دلفینی باشد در دوردست
روز را تکه تکه میکند میتوانی پشت به دیوار انگار بر کنارِ ساحل ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از م .ﻣﺅید |
|
27 آذر 95 | قلمرو شعر | م .ﻣﺅید |
![]() |
تاب یک ، دو ، سه و چهار ، چهار شعر از م .ﻣﺅید است که از تاریخ 1350/12/02 تا 1350/12/11 سروده شده و در سال 1380 در مجموعه " گُلی - اما آفتابگردان " ، انتشارات نامجوفرد ، صفحه 23 تا 40 منتشر شده است . نشر مجدد این اثر را برای اولین بار در پیاده رو مطالعه بفرمایید ...
|
|
ادامه ... |
در این زایمان درد بی حسرت شعری از احمدرضا احمدی |
|
26 آذر 95 | قلمرو شعر | احمدرضا احمدی |
![]() |
این اثر ، شعری از احمدرضا احمدی در بیست اپیزود است که نخستین بار در جزوه شعر طرفه شماره 9 ، صفحه 12 ، آذر ماه 1345 منتشر شد . جزوه شعر ضمیمه مجله نگین بود و زیر نظر اسماعیل نوری علاء اداره می شد ...
|
|
ادامه ... |
شعری از ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﻱﭘﻮﺭ | |
25 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﻱﭘﻮﺭ |
![]() |
سنگی پرتاب کردیم وکوه
افتادن گرفت ماندیم و ماندیم زیر زخم شدیم چکّه کردیم ... |
|
ادامه ... |
شعری از ﻋﺎﺭﻑ ﻣﻌﻠﻤﻲ | |
25 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻋﺎﺭﻑ ﻣﻌﻠﻤﻲ |
![]() |
به نیم رخ کشیده ای خودت را
با سکوتی جنوبی در سکوت جنوبی تو بندر 90درجه منحرف می شود بسمت سبز چاله های صورت ات صورت تو دو سبز چاله دارد ... |
|
ادامه ... |
مراوده تئوریک علی عرفانی |
|
25 آذر 95 | اندیشه و نقد | علی عرفانی |
![]() |
گفتمان های ِ قدرت همراه دو رویکرد اصلی را نسبت به مباحث تئوریک ، در دهکده ی جهانی اتخاذ می کند:
1. اغلب برای همسو کردن نظریه ها با خود، از سمت دولت ها، "شستوشوی نظری" برای به نفع خود سازی آن و استفاده برای توجیه گفتمان قدرت و حاکمیت استفاده می شود، استفاده ای که محکوم به غیر شفاف بودن خواهد بود ... |
|
ادامه ... |
شعری از نازنین نظام شهیدی | |
24 آذر 95 | قلمرو شعر | نازنین نظام شهیدی |
![]() |
بیهوده پهناوریم
گورستان ها در ما گسترده می شوند و سنگ ها دری هستند که بر گذشته می بندیم. گستردگی راهی جز به سنگ های سپید نخواهد برد ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از علی میرکازهی | |
24 آذر 95 | قلمرو شعر | علی میرکازهی |
![]() |
قیل و قال کلاغ ها
در بازدم بیوه ی برف که از سنگ مرا تنها همین پیشانی بود ... |
|
ادامه ... |
شعر خوب از یدالله رویایی | |
24 آذر 95 | قلمرو شعر | یدالله رویایی |
![]() |
آنچه زبان می خورَد
همیشه همان چیزی ست که زبان را می خورَد امیدِ آمدنِ لغتی لغتی که نمی آید ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از علیرضا عباسی | |
23 آذر 95 | شعر امروز ایران | علیرضا عباسی |
![]() |
ﭘﻴﺶﺯﻣﻴﻨﻪها از در و ديوار داخل ﻣﻲشوند
بي مقدمه جاﻣﻌﻪي ﭘﻨﺠﺮﻩها روي هم رفته مردم زير ﭘﻞهاي ﺑﻲربط تصادفا شهر زيبايي از پله به ﻛﻼﻍها ... |
|
ادامه ... |
شعری از اﻣﻴﻦ ﻣﺮاﺩﻱ | |
23 آذر 95 | شعر امروز ایران | اﻣﻴﻦ ﻣﺮاﺩﻱ |
![]() |
کلماتم گرفته بود و با استخوانم که میچکید
دید:به (ناگهان) نمیتوان اعتماد کرد مثلِ در که میداند ردِ انگشت روی صفحه اعتراضی به (پنهان) است ... |
|
ادامه ... |
شعری از تیرداد آتشکار | |
23 آذر 95 | شعر امروز ایران | تیرداد آتشکار |
![]() |
همین / که شب
یکتاﻳﻲی دهان تو نخاع / فاصله را تعبیر ﻣﻲکند ... |
|
ادامه ... |
داستانی از اسماعیل زرعی | |
22 آذر 95 | داستان | اسماعیل زرعی |
![]() |
: درست يك ساعت از ظهر گذشته بود؛ چه فرق ميكند، حالا كمی بيشتر، كه ناگهان همه جا سرخ شد!
دوباره صداش، ديوار تنهايي را فرو ريخت. دوباره ترسيدم، جمع شدم، مثل هميشه سریع، زيرچشمي، نيمنگاهي به دستهام انداختم– مدتي طول ميكشيد تا صورتم سرخ بشود- بعد؛ ساكت ماندم و زل زدم به او؛ به او كه هنوز غبارِ داغِ تابستان - انگار قهوهاي- روي كركهاي طلاييرنگِ حاشيهي صورتش، پشتِ بخارِ فنجان پيدا و پنهان ميشد ... |
|
ادامه ... |
داستانی از سمیه کاظمی حسنوند | |
22 آذر 95 | داستان | سمیه کاظمی حسنوند |
![]() |
اختر خانم عطسه ای کرد و گفت: از سر صبح تا الان این سه بار! مریض نشده باشم خوبه! بریم توی اون پارک بشینیم، زوده. بعد با دست به پارک آن دست خیابان اشاره کرد. بازار تازه داشت جان می گرفت. هنوز تک و توکی از مغازه ها کرکره هایشان پایین بود. اختر دوباره گفت: هنوز پاساژ باز نکرده، یه کم خستگی در می کنیم، دوباره برمی گردیم ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از مونا عسگریانی | |
22 آذر 95 | داستان | مونا عسگریانی |
![]() |
هر روز یک مرد یا زن را می بلعد. همین که آدم باشد کافی است. مرد یا زن بودن ترتیب مشخصی ندارد. گاهی بعد از سه مرد، نوبت یک زن می رسد و گاهی برعکس.
من کله گنده خیابان اصلی شهر هستم. کله ام اغلب اوقات از پنجره بزرگ آپارتمان قدیمی شهر آویزان است و مثل پاندول – دنگ دنگ- ساعت زندگی آدم ها را کنترل می کند ... |
|
ادامه ... |
داستانی از شهلا شیخی | |
22 آذر 95 | داستان | شهلا شیخی |
![]() |
: دیشب با چخوف بودم!
تو شلوغی خیابان ایستاد. رو کرد به من: با کی بودی؟ فکر کردم همهمهی مردم نگذاشته خوب بشنود. بلندتر گفتم: چخوف. میشناسیاش که! رگهای درد خطوطِ صورتش را جمع کرد. زمزمه کرد: پس آمد! ... |
|
ادامه ... |
داستانی از مهناز رضایی | |
22 آذر 95 | داستان | مهناز رضایی |
![]() |
آن ماشینِ شاسی بلندِ سیاه رنگ، از روی سرعتگیر بالا پرید و با چهار لاستیکِ متمایل به بیرون روی آسفالت موجدار کوفته شد. از ساعتی پیش که از پلیسراه رد شده بودند، نگاه زن از پیلهی پلکهای ورم کردهاش پریده و روی عقربهی سرعتسنج ـ که به زبان چسبناکِ قورباغهای میماند ـ گیر افتاده بود.
سبیل سیاه و پُر مرد که لبهارا میپوشاند به جنیدن در آمد. ... |
|
ادامه ... |
متن سخنرانی نوبل «باب دیلن» منتشر شد | |
22 آذر 95 | بازتاب | پیاده رو |
![]() |
حتی یکبار هم پیش نیامده که از خودم بپرسم: «آیا ترانههای من ادبیات هستند؟»
بنابراین من از آکادمی سوئدی تشکر میکنم، هم برای صرف وقت و پرداختن به این سوال و هم به خاطر ارائه چنین پاسخ فوقالعادهای. ... |
|
ادامه ... |
شعری از احمد شاملو | |
21 آذر 95 | قلمرو شعر | احمد شاملو |
![]() |
هنوز
در فکرِ آن کلاغم در درههای یوش: با قیچی سیاهش بر زردیِ برشتهی گندمزار با خِشخِشی مضاعف ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از ﻫﺮﻣﺰ ﻋﻠﻲﭘﻮﺭ | |
16 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻫﺮﻣﺰ ﻋﻠﻲﭘﻮﺭ |
![]() |
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﻧﮓﻫﺎﻱ ﻛﻤﻲ ﺑﻪ ﺭاﻩ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻧﺪ
ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ و ﺧﻴﺎﺑﺎﻥﻫﺎ و ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻛﻨﺞﻫﺎﻱ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻻ ﻛﻪ اﺯ ﺑﻬﺎﺭ ﺗﺎﺯﻩ ... |
|
ادامه ... |
شعری از خسرو بنایی | |
16 آذر 95 | شعر امروز ایران | خسرو بنایی |
![]() |
نمی شود همیشه شهریور باشد
و من نسبت ام را با اواخر آذر در یک چشم درشت مضطرب کنم دیروز رفتی هیولایی که در پیش بینی من بود ... |
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
- علی مؤمنی در گفتوگو با ایبنا تشریح کرد : چرا یدالله رؤیایی به رغم تمایل، «شعر نوین حجم» را به تاخیر
- بحثی درباره حجمگرایی نوین
- نگاهی تازه به سرودههای نصرت رحمانی
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |