حرف های روپوش سرمه ای
گراناز موسوی
7 آذر 95 | قلمرو شعر | گراناز موسوی حرف های روپوش سرمه ای 
گراناز موسوی
حتا تمام ابرهای جهان را به تن كنم
باز ردایی به دوشم می افكنند
تا برهنه نباشم
این جا نیمه ی تاریك ماه است ...

ادامه ...
آزادی و تو
بیژن الهی
6 آذر 95 | قلمرو شعر | بیژن الهی آزادی و تو 
بیژن الهی
اینک خزانهای پی‌درپی
از هم برگهای جوان می‌خواهند!
می‌توانستیم توانستن را به برگها بیاموزیم
تا افتادن نیز توانستن باشد ...

ادامه ...
شعری از عارف معلمی
6 آذر 95 | شعر امروز ایران | عارف معلمی شعری از عارف معلمی
پاییز
موهای در حنا خوابیده ی توست
هفته را بیدار می کند در انگشت هایم
قرار است ساعت
به لُک. لُک..ن.. نًت بیفتد
درست راس اتفاق حضور ...

ادامه ...
شعرهایی از پری رخ رضا
6 آذر 95 | شعر امروز ایران | پری رخ رضا شعرهایی از پری رخ رضا
گشودن دفترها
قلم های فرسوده
قاب های رنگ و رو رفته
چهره در چهره ...

ادامه ...
شعرهایی از فرهاد زارع کوهی
6 آذر 95 | قوالب کلاسیک | فرهاد زارع کوهی شعرهایی از فرهاد زارع کوهی
عشق را در خودت بکش فرهاد! سعی کن زندگی کنی من بعد
شده حتی اگر بدون خودت
سر به دیوارها نکوب، برو بی خودی ضربه می زنی به خود و
قامت سرد بیستون خودت ...

ادامه ...
شعری از ساجد فضل زاده
6 آذر 95 | شعر امروز ایران | ساجد فضل زاده شعری از ساجد فضل زاده
خیره شدن ترسناک نیست؟
وقتی که تمام مجسمه ها
به همان نقطه خیره باشند ...

ادامه ...
شعری از سامان اصفهانی
4 آذر 95 | شعر امروز ایران | سامان اصفهانی شعری از سامان اصفهانی
نه با چشمِ باز
نه با چشمِ بسته
نمی شود گریست
برای روزهایی که نیست ...

ادامه ...
شعرهایی از ایرج کیانی
4 آذر 95 | قلمرو شعر | ایرج کیانی شعرهایی از ایرج کیانی
در چشم های تو
آذوقه های زمستان بود
اینجا برای چه می ماندی
وقتی تمام قافیه ها را
می دانستی ...

ادامه ...
شعرهایی از واهه آرمن
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | واهه آرمن شعرهایی از واهه آرمن
ﺑﺮ ﻣﺰاﺭ ﭘﺪﺭ
ﻣﺜﻞ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺩﺭ ﺗﻪ ﻳﻚ ﭼﺎﻩ
ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ اﻓﺘﺎﺩﻡ
ﺑﺮ ﻣﺰاﺭ ﻣﺎﺩﺭﻡ
ﻣﺜﻞ ﺩﻳﻮاﻧﻪاﻱ ﺑﺮ ﻟﺒﻪي ﭼﺎﻩ
ﺭﻳﺴﻪ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ ...

ادامه ...
شعرهایی از ابوالفضل حسینی
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | ابوالفضل حسینی شعرهایی از ابوالفضل حسینی
دست در تراكم كاش مي كشي
دير مي فهمي كه اشيا تنها اسباب تسلا بودند
چرا كه بودند
شانه به شانه ي هستن
زاويه به زاويه در اتاق ...

ادامه ...
شعرهایی از ﻣﺮﻳﻢ ﻧﺠﺎﺭ
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻣﺮﻳﻢ ﻧﺠﺎﺭ شعرهایی از ﻣﺮﻳﻢ ﻧﺠﺎﺭ
میان حجم عظیم استخوان
زیر ﻣﻲگیرد سگی را
که قفس
سینه استخوانی در دهانش بود
سرخی که خاطره بسته دور کمر ...

ادامه ...
شعری از ﻋﻠﻲ ﺧﺎﻛﺰاﺩ
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻋﻠﻲ ﺧﺎﻛﺰاﺩ شعری از ﻋﻠﻲ ﺧﺎﻛﺰاﺩ
می دود این خدای دیوانه در من
تا درخت خانه ام باشد و خاک
خون منجمدم ...

ادامه ...
شعرهایی از ﻫﺎﺗﻒ اﺳﺪاﻟﻬﻲ
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻫﺎﺗﻒ اﺳﺪاﻟﻬﻲ شعرهایی از ﻫﺎﺗﻒ اﺳﺪاﻟﻬﻲ
آه ، دم عیسی
شکوفه ای خشک
در دستم ...

ادامه ...
"پاپوش" ناتالی کوئینتان /ترجمه علیرضا بهنام
امیر حسین بریمانی
2 آذر 95 | بررسی کتاب | امیر حسین بریمانی
تنها چیزی که ناتالی کوئینتان را برای ما جذاب می سازد، فاصله مناسب گزین گویه های او با رویکردهای روان و پدیدارشناسانه است. درواقع چیزی که نوشتار او را نوشتاری ادبیاتی می سازد، این است که نوشته او در هیچ قالب دیگری نمی گنجد! ادبیت اشعار کوئینتان، خلاصه کردن وضعیت های روزمره در یک وضعیت مینیمال است. البته مراد ما از "مینیمال"، خلاصه ای از یک خلاصه کردن یک وضعیت چند وجهی در یک متن ادبی است. در این حالت ...

ادامه ...
شعری از علی علیرضایی
2 آذر 95 | قوالب کلاسیک | علی علیرضایی شعری از  علی علیرضایی
سکولار می شوی برای همه
مذهبی می شوی کنار من
لایحه:طرح ملی بوسه!
دستِ رد می زنی به کار من ...

ادامه ...
در ستایش علی اکبر مهجوریان نماری
محمد لوطیج
2 آذر 95 | و ... | محمد لوطیج در ستایش علی اکبر مهجوریان نماری
محمد لوطیج
شنبه اول آذر 1395 علی اکبر مهجوریان، پس از چند ماه درگیری با سرطان درگذشت و در این فاصله کوتاه ، فقط می توان از خوبی های این مرد آزاده گفت و نوشت و اعتراف به این حقیقت که به درستی شناخته نشد و دست کم به اندازه ی لیاقتش، قدر ندید.
علی اکبر مهجوریان را به اعتبار چند ویژگی و شاخصه ی دوست داشتنی می توان تا ابد دوست داشت، حتی پس از مرگش. شاعر، منتقد، نویسنده و پژوهشگر ادبیات بومی. بی ادعا و همواره عاشق خواندن و دانستن. مردی شیک پوش و با سر و وضعی آراسته و اندامی تراشیده. ...

ادامه ...
شعرهایی از علی باباچاهی
24 آبان 95 | شعر امروز ایران | علی باباچاهی شعرهایی از علی باباچاهی
به این حالت نمی گویند مراقبه مکاشفه مرافعه!
تعلیقی ست که به مستی هم می زند وُ شاید هم نه!
دیوان وحشی بافقی هم تکلیفم را تا حدّی روشن نکرد ...

ادامه ...
شعری از فخرالدین سعیدی
24 آبان 95 | شعر امروز ایران | فخرالدین سعیدی شعری از فخرالدین سعیدی
کفش های شناسنامه دار می دانند
ردشان را گرفته اند بادهای موسمی
کفش های شناسنامه دار می دانند
آن ها، فقط آن هامی توانند
ازکوچه های بن بست خروج کنند ...

ادامه ...
نگاهی به شعرهای هوشنگ چالنگی در «زنگوله‌ی تنبل»
میلاد کامیابیان
24 آبان 95 | اندیشه و نقد | میلاد کامیابیان نگاهی به شعرهای هوشنگ چالنگی در «زنگوله‌ی تنبل»
میلاد کامیابیان
شعرهای هوشنگ چالنگی در زنگوله‌ی تنبل «درخشان»‌اند، و این جمله بیشتر از سرِ توصیف است، تا حاکی از تحسین (گرچه، خالی از تحسینی نیست). نیز، سببِ درخشان بودنِ شعرها وفورِ «ماه» و «ستاره» نیست (که البته فراوان‌اند این دو واژه، علی‌الخصوص در پایان‌بندی‌ها: «بجوی / ستاره‌ای را که مهربان‌تر / حلق‌آویز می‌کند / که برای جدایی از این ماه / باید بهانه داشت»). درخششِ شعرهای چالنگی برآمده از دو هنر اوست در ساختن ...

ادامه ...
شعری از پانته آ صفائی
24 آبان 95 | قوالب کلاسیک | پانته آ صفائی شعری از پانته آ صفائی
من آب و آتش را به هم آمیختم تا او
آن چشمهایش هم پلنگ تشنه هم آهو
بیرون بیاید از کمین هفتصد سال و
پایین بیاید از ستیغت آه! دالاهو ...

ادامه ...