مجموعه شعر : مادرد / سروده علی عبدالرضایی
به معرفی علی مسعود هزارجریبی
19 فروردین 93 | معرفی کتاب | علی مسعود هزارجریبی مجموعه شعر : مادرد / سروده علی عبدالرضایی <br>به معرفی علی مسعود هزارجریبی
تیپی که شاعر در این مجموعه ارائه داده برای خاننده ی حرفه یی ک شعرهای شاعر را از گذشته ها تا حال پی گرفته چهره ی تازه یی دارد و این تازگی با لحاظ کردن بسیاری از اصل ها و نکته ها میّسر گردیده : احضار (فراخاندن ) برخی از عناصری ک در متن های پیشین در غیاب مبهمی بسر می برد + تجربه ی شاعری ارتقاء یافته + تهوّر در خلق و ارائه خلق را به تماشاگزاردن + مواجه و در گیرشدن با زبان و فرم و عناصر طبیعی و غیرطبیعی پیرامونی و مهّم تر ارائه ی فرم محتوای ب ...

ادامه ...
شعری از علی جهانگیری
15 فروردین 93 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعری از علی جهانگیری
اردیبهشت دیر کرده
و مادرم در بهار نارنج درد زائیدن دارد
كمي جلو تر
زمستانی شمالی با موهای بلند
كم كم به تمام لحافم نشت مي كند
و باران بزرگ
آسمان تاريك را مي خورد ... ...

ادامه ...
نگاهی به عنصر روایت در شعر روبروی هیچ کس،کتایون ریزخراتی
حسین آتش پرور
1 فروردین 93 | اندیشه و نقد | حسین آتش پرور نگاهی به عنصر روایت در شعر روبروی هیچ کس،کتایون ریزخراتی<br> حسین آتش پرور
در گذشته شاعران ما در شعرشان داستان و روایت داشتند. و در روایت هایشان از زبان شعر استفاده می گردند؛ از رودکی بگیرید و بیایید به امروز. وجه غالب این بوده است.روایت آن چیزی که شعر امروز کم دارد، یا ندارد. و داستان امروز هم کم دارد یا ندارد و از آن طفره می رود. اخوان ثالث سازه ای را که به شعر نیمایی افزود همین روایت است. ...

ادامه ...
شعری از علی باباچاهی
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | علی باباچاهی شعری از علی باباچاهی
لمس می‌کند وُ بو می‌کشد / شب و روزش را
روز و / شب
سالکِ راه‌هایِ متواریِ در راه است
روز و / شب
راه در ساقِ پاهایِ اوست / فکر نمی‌کند به رسیدن
...

ادامه ...
شعرهایی از هرمز علی پور
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | هرمز علی پور شعرهایی از هرمز علی پور
گلی که مبتلای خورشید است
خودش هنوز نمی داند
چون ما که به تأخیر باران
به ترس می افتیم

...

ادامه ...
شعرهایی از م.موید
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | م.موید شعرهایی از م.موید
چگونه است این ؟! / نمی دانم !
نام شبدر / شیدایم کرد
و نام های برآمده از آن
شما / شبگیر / شایگان
...

ادامه ...
شعری از بهزاد خواجات
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | بهزاد خواجات شعری از بهزاد خواجات
شب به بیراهه می رود
آن جا که دراز دراز ، بیابان کور
با عقرب ها و مارمولک ها
هفت بازی ابدی را برده
و در این سمت ، " هایدگر"
با رویت تمام ورق های مرگ
بازنده ای بزرگ است. ...

ادامه ...
دو شعر از ویدیا / برگردان : عباس صفاری
29 اسفند 92 | ادبیات جهان | عباس صفاری دو شعر از ویدیا / برگردان : عباس صفاری
ابرهای سیاه
از هر جهت بر آمده
و آسمان را پنداری
آتش و مه
متلاطم کرده است
...

ادامه ...
شعری از آزیتا قهرمان
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | آزیتا قهرمان شعری از آزیتا قهرمان
در گیر و دار جنگ لاعلاج
همخانه ی گربه ای سفید و خپل شدم
خون چکه داشت از سینه اش هنوز
جای سمی گلوله چه ذق ذقی می کرد ...

ادامه ...
شعری از رویا زرین
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | رویا زرین شعری از رویا زرین
خارج از ابعاد مثلث ام
دایره ای شکننده از هر شعاع
مرکزی فرو شده در خویش
به زمستانم بیا
گرمم
...

ادامه ...
داستان هایی از علی عبداللهی
29 اسفند 92 | داستان | علی عبداللهی داستان هایی از علی عبداللهی
دو پیرزال کنار ساحل مشغول ماهیگیری هستند. مدت‌هاست به همین گُله جا می‌آیند. یکی چاق است و خپله و دیگری لاغر و استخوانی. از جایی که من ایستاده‌ام نمی‌شود دریا را دید. دیواري سفید و سیمانی بین ساحل و دریا درست کرده‌اند و جابه‌جا روزنه اي دايره مانند تعبيه كرده‌اند براي کله‌کشیدن و دیدن دریا یا برای رد کردن قلاب‌ها، تورهای ماهیگیری و وسایل شنا و آب‌بازی. ...

ادامه ...
غزل هایی از سید محمدعلی رضازاده
29 اسفند 92 | قوالب کلاسیک | سید محمدعلی رضازاده غزل هایی از سید محمدعلی رضازاده
که دست ِ ابر ، شبی داس ِ ماه را بر داشت
که خون ِ تیره شب ِ رو سیاه را برداشت
که قطره قطره ی باران ، به بندبند ِ زمین
دوید و ، ریشه ی خشک ِ گیاه را برداشت
...

ادامه ...
تِم در هنر معاصر / شاپور جورکش
29 اسفند 92 | اندیشه و نقد | شاپور جورکش تِم در هنر معاصر / شاپور جورکش
شعر ممکن است دارای تم مشخصی نباشد؛ اما این که می دانیم هدف خاصی دارد، کنجکاومان می کند که مفهومی ویژه را از آن بیرون بکشیم. شعرکودکی شامل ریتم و وزن بی هیچ مفهوم انتقالی هدف جذب یا ارتباط با دنیای کودکانه دارد. ...

ادامه ...
شعری از ابوالفضل پاشا
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | ابوالفضل پاشا شعری از ابوالفضل پاشا
اگر از ریگ‌هایی که در جوانی
از کفش خود درآورده بودم
سراغ بگیرم
چرا تعجب کنم که هر کدام‌شان
سنگ بزرگی که چنان بالغ شده‌اند
و حتا ازدواج کرده‌اند ...

ادامه ...
شعری از روجا چمنکار
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | روجا چمنکار شعری از روجا چمنکار
رسوخ شراب سفید آلزاسی ات
در تنم اگر نبود
اینطور تمام شب
سخت مست نمی کرد
سمت چپ تخت
درد نمی کرد ...

ادامه ...
شعرهایی از سی.کی. ویلیامز / برگردان : علی رضا آبیز
29 اسفند 92 | ادبیات جهان | علی رضا آبیز شعرهایی از سی.کی. ویلیامز / برگردان : علی رضا آبیز
سی.کی. ویلیامز؛ یکی از نامدارترین شاعران معاصر انگلیسی زبان؛ در سال 1936 در نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. در سال 199 برنده ی جایزه ی پولیتزر در ادبیات شد. وی را چالش انگیزترین شاعر آمریکایی در میان هم نسلانش می دانند. شاعری اصیل با نگاهی غنایی به وحشیانه ترین واقعیت های زندگی روزمره. اشعار او روایت های فشرده و در هم تنیده ای از عشق ، مرگ و رازها و رهیافت های ذهن هستند که با زبانی صریح و دقیق بیان می شوند. شعر او سرشار از مضامین روزمره و معاصر است. ...

ادامه ...
شعرهایی از واهه آرمن
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | واهه آرمن شعرهایی از واهه آرمن
زن از پشت پنجره
دور شدن مرد را می‌دید
همراه ابلیس
و مرد در راهِ رفتن
هم‌خوابگی زن را تصوّر می‌کرد ...

ادامه ...
داستانی از قباد آذرآیین
29 اسفند 92 | داستان | قباد آذرآیین داستانی از قباد آذرآیین
نصفه های شب،دستگاه تکثیرقدیمی و لندهور اداره آموزش و پرورش شهرستان م ،ناغافل،براتی ، تکثیرچی پیر اداره را می بلعد و از آن طرف یک ورقه ی پت و پهن با حروف سیاه ناخوانا و خطی خرچنگ قورباغه بیرون می دهد
براتی آشفته و عرق کرده از خواب می پرد، تو رختخوابش می نشیند و شروع می کند به نفس نفس زدن.. ...

ادامه ...
شعری از گروس عبدالملکیان
29 اسفند 92 | شعر امروز ایران | گروس عبدالملکیان شعری از گروس عبدالملکیان
درسایه ی چیزی که نیست
نشسته است و چیزی که نیست را
ورق میزند
او تکه تکه بیدار می شود
و تکه تکه راه می افتد
و تکه های بسیارش، مرگ را کلافه کرده است ... ...

ادامه ...
داستانی از هاینریش بل / برگردان : علی عبداللهی
29 اسفند 92 | ادبیات جهان | علی عبداللهی داستانی از هاینریش بل / برگردان : علی عبداللهی
دایی فرد من تنها آدمی است که خاطرات سالهای بعد از 1945 را برایم قابل تحمل می کند. دایی در یک بعد از ظهر تابستان از جنگ برگشت، آنهم با تنها دارایی خود: یک قوطی کنسرو که آن را محکم با نخ از گردنش آویزان کرده بود و چندتایی ته سیگار که با دقت گذاشته بودشان توی یک قوطی کوچک.اول از همه مادرم را در آغوش گرفت، من و خواهرم را بوسید و بریده بریده کلمات"نان، خواب، توتون" را از دهانش بیرون پراند، افتاد روی کاناپه و یادم می آید که چون قدش خیلی از کاناپه بزرگتر بود، آخرش برای استفاده ...

ادامه ...