چند قدم با کتاب پروانه ها اتو بر نمی دارند سروده آیدا مجیدآبادی
محسن نوزعیم
9 مرداد 94 | اندیشه و نقد | محسن نوزعیم چند قدم با کتاب پروانه ها اتو بر نمی دارند  سروده آیدا مجیدآبادی
 محسن نوزعیم
با نگاهی به این مجموعه می توان دریافت که شاعر بی تاثیر از اشعار فروغ نبوده و نیست. همچنین مطالعه ی دقیق اشعار نشان می دهد که برخی کلمات از بسامد بالایی برخوردار هستند. کلماتی چون: "سر ، دست، چشم ، پنجره و من که "من" در اشعار یک" من" تاکیدی بر مستقل بودن است ". ...

ادامه ...
شعری از گیتا شمسی
9 مرداد 94 | شعر امروز ایران | گیتا شمسی شعری از گیتا شمسی
ابر ها اگر تعریف شده باشند
کفش ها اگر
پیراهن چهارخانه اگر تعریف شده باشد
تنها زنی می شوم که
امتداد چراغ های خیابان را گم می کند ...

ادامه ...
مقاله‌ای درباره‌ی نمایشنامه ادیپ شهریار / سوفوکل
لیلا کوت آبادی
9 مرداد 94 | اندیشه و نقد | لیلا کوت آبادی مقاله‌ای درباره‌ی نمایشنامه ادیپ شهریار / سوفوکل
لیلا کوت آبادی
ادیپ شهریار نمایشنامه‌ای است تک صحنه‌ای که اتفاقات آن در جلوی کاخ پادشاهی می‌گذرد. بازیگران به نوبت وارد و خارج می‌شوند. تعداد بازیگران روی صحنه از سه نفر تجاوز نمی‌کند. همسرایان که همیشه در صحنه حضور دارند گاهی همکلام با ادیپ گاهی کرئن و گاهی بازیگران دیگرند. گاهی دعا می‌خوانند و با خدایان سخن می‌گویند و گاهی در نقش مردم سرزمین با پادشاه همکلام می‌شوند. سرآهنگ، راهنمایی پیر و دانا برای ادیپ و گاهی شخصی برای درد و دل با اوست. ...

ادامه ...
شعرهایی از حسن نجار
9 مرداد 94 | شعر امروز ایران | حسن نجار شعرهایی از حسن نجار
درختان بی سایه
خیابان های بی نام
خانه های بی پلاک
گیسوان تنیده
بر پنجه های مادران
...

ادامه ...
شعرهایی از فرخ احسانی
9 مرداد 94 | شعر امروز ایران | فرخ احسانی شعرهایی از فرخ احسانی
نه باور نمی کنم شاعر خسته
که اتفاق ساده یی
کف دستهایت افتاده باشد
در این تیره گی
نعش پرنده ای توی اتاق می افتد
...

ادامه ...
شعرهایی از معصومه باغیان
9 مرداد 94 | شعر امروز ایران | معصومه باغیان شعرهایی از معصومه باغیان
بگذار هرصبح
دریا
از دستان تو بالا بیاید
گیریم طوفان شود
باز امواج
یکی از شعرهای تو می شوند
...

ادامه ...
جلد دوم آنتولوژی شعر شاعران معاصر
"کلمات بیش از آدمی رنج می برند"
توسط سریا داودی حموله
9 مرداد 94 | بازتاب | پیاده رو جلد دوم آنتولوژی شعر شاعران معاصر
از رضا براهنی و یدالله رویایی...تا فریاد شیری،عباس صفاری،گروس عبدالملکیان،رسول یونان،رضا چایچی،کورش همه خانی،کورش کرمپور،مهرداد فلاح، علی عبداللهی، بهزاد زرین پور،یزدان سلحشور،میثم ریاحی،رویا زرین،بنفشه حجازی،خاطره حجازی،آزیتا قهرمان، آذر کیانی، رویا تفتی،نازنین نظام شهیدی،ثریا کهریزی، شهین خسروی نژاد،فرزین هومان فر،گراناز موسوی،پوران کاوه،شبنم آذر،سپیده جدیری و.....کار نامه ی شعری بیش از 70 شاعر دیگر بررسی شد. ...

ادامه ...
شعرهایی از حسین فرخی
19 تیر 94 | شعر امروز ایران | حسین فرخی شعرهایی از حسین فرخی
به فرض
کمی پایین تر یا بالا تر
پرده را بکشی
لباس سیاه را
از کنار شمعدانی ها برداری ...

ادامه ...
شعری از نعمت مرادی
19 تیر 94 | شعر امروز ایران | نعمت مرادی شعری از نعمت مرادی
خودش را گودبرداری کرد
سایه ای ضدنور
درهزارتوی ذهن
با شمعی دردست
با مرگی درپا
دست کشیدروی پیری اش
جسدش را نوازش کرد ...

ادامه ...
گزارش نقد "حلزون های پسر" نوشته ی احمد آرام
جلسات نقد ادبي در غياب نويسنده
15 تیر 94 | بازتاب | پیاده رو گزارش نقد
در سري جلسات نقد ادبي "در غياب نويسنده" ، اینبار رمان "حلزون‌هاي پسر" نوشته‌ي "احمد آرام" مورد نقد و بررسي قرار گرفت. ابراهيم دمشناس مجري جلسه پس از خواندن بخشي از رمان و ارائه‌ي کارنامه ای از آثار احمد آرام جلسه را آغاز كرد. در اين جلسه عليرضا حسني، كامران سليمانيان مقدم و احمد ابوالفتحي درباره‌ي رمان حلزون‌هاي پسر مفصلن صحبت كردند و نقطه ‌نظرات خود را از جنبه‌هاي گوناگون بيان داشتند. البته لازم به يادآوري است كه درغياب نويسنده تلاش دارد نظرات منتقدان و صاحب‌نظران را انتقال دهد. ...

ادامه ...
شعر " فوگِ مرگ " از پُل سِلان
برگردان : ابوذر کردی
4 تیر 94 | ادبیات جهان | ابوذر کردی شعر
پُل سِلان ( Paul Celan)، شاعر ، نویسنده و مترجم زبان های آلمانی و رومانیایی است ، وی در 23 نوامبر 1920 در شهر سِرناتی (Cernăuți) یکی از شهرهای رومانی ودر خانواده ای یهودی به دنیا آمد امروزه این شهر در اوکراین است و نام آن چرنیوتسی ( Chernivtsy) است . پدر وی ، لئو آنتشِل ( Leo Antschel) یک صهیونیست بود و بنا داشت که فرزند وی تعلیمات یهودیان ارتودکس را به زبان عبری بیاموزد . میراث عبرانی پل سلان که بعدها در شعریت وی پدیدار گشت مرهون چنین آموزه ها و تعلیمات جوانی و نوجوانی وی است . ...

ادامه ...
شعرهایی از علی جهانگیری
4 تیر 94 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعرهایی از علی جهانگیری
بزرگراه ، دوچرخه ها
سکوت و سپید ، صبح بی گناه
دود ها
سمفونی بالا می ریزد
و مرگ اختراع می شود
...

ادامه ...
نگاهی به مجموعه حکمت مشاء بهزاد خواجات
آیدا مجیدآبادی
4 تیر 94 | اندیشه و نقد | آیدا مجیدآبادی نگاهی به مجموعه حکمت مشاء بهزاد خواجات 
آیدا مجیدآبادی
با ظهور مدرنیته و به تبع آن اشاعه ی مدرنیسم در قرن نوزدهم، تحولات عظیمی در زندگی بشر و هنر و ادبیات رخ داد. تحولاتی که گرچه رفته رفته موجب پیشرفت تکنولوژی و گسترش مفاهیمی چون آزادی و فردیت گشت، اما در مقابل دیری نپایید که خشم و انزجار سردمداران مدرنیسم، (کسانی چون شارل بودلر) را بر انگیخت. ...

ادامه ...
هفت شعر از شاعران جهان
ترجمه بهار قهرمانی
4 تیر 94 | ادبیات جهان | بهار قهرمانی هفت شعر از شاعران جهان
ترجمه بهار قهرمانی
بالاخره روزي رسيد
كه غنچه ماندن
بسيار دردناك تر از
دل به دريا زدن و شكفتن بود
...

ادامه ...
شعری از سریا داودی حموله
29 خرداد 94 | شعر امروز ایران | سریا داودی حموله شعری از سریا داودی حموله
به درخت بر می گردم
کلمه
پر از قناری ست ...

ادامه ...
داستانی از حسين خسروي
29 خرداد 94 | داستان | حسين خسروي داستانی از حسين خسروي
اگر که ماه نباشد و مردی در گودال یک گور در کمین کفتار نشسته باشد، دیدن او کار هر چشمی نخواهد بود، اما حیوانی که هر شب می آمد نیز چنان با سیاهی درآمیخته بود که رفتارش را به سختی می شد دید. گرداگرد کیمنگاه بود و نبود؛ اگر که نمی دید، می بویید و اگر که نه، می شنید. باید شکار هر شبش را بیابد. اینقدر کُند پیش می آید که شکارچی را جان‌به‌لب می کند، اما آن شب در گودی نمور، یک تکه سنگ نشسته بود و صبر می کرد. ...

ادامه ...
داستانی از نازي حبيبي
29 خرداد 94 | داستان | نازي حبيبي داستانی از نازي حبيبي
اگر ده‌بیست سال پیش بود، حتمن از آن پستچی‌هایی می‌شدم که بند بلند کیفشان را کج می‌اندازند روی دوششان و خانه‌به‌خانه دنبال آدرس می‌گردند. از آن خوش‌روها هم می‌شدم حتمن، و پاسخ هر خسته نباشیدی را لبخندی گرم می‌دادم. چه فرقی می‌کند مردم چه اسمی روی کارت بگذارند، پستچی یا هَکِر یا هر چیز دیگری؟ اصل داستان همان واسطه‌گری میان آدم‌هایی‌ست که برای هم نامه می‌نویسند، که حالا کسی مثل من پیدا می‌شود و کمی شیطنت هم چاشنیِ ماجرا می‌کند. ...

ادامه ...
داستانی از مریم بیرنگ
29 خرداد 94 | داستان | مریم بیرنگ داستانی از مریم بیرنگ
ایستاده است زیر دوش و همان‌طور که به گل‌های برجسته‌ی روی کاشی‌ها خیره شده، به هیچ چیز فکر نمی‌کند. خودش هم می‌داند از آن دسته آدم‌هایی است که وقتی فایل‌های باز مغزش بیش از چهارتا باشد، نمی‌تواند به چیزی فکر کند. ...

ادامه ...
داستانی از احسان زارع
29 خرداد 94 | داستان | احسان زارع داستانی از احسان زارع
کي گفت : خفه شو فرزاد...
فرزاد قبلش گفته بود: ليلي رو تو خيابون با علي ديده.
نگاه ليلي نگاه ليلي تو ذهن رضا ...
رضا: تو از کجا ميدوني اون بوده؟ ...

ادامه ...
داستانی از حمزه شربتی
29 خرداد 94 | داستان | حمزه شربتی داستانی از حمزه شربتی
صدای کفش ها تاریکی راه پله را به هم می پاشد. دود سیگار روی تاریکی کش و قوسی می آید و خودش را به سقف می رساند. پیرمرد با قدم های شمرده پله را دور می زند. از پنجره، باریکه ی نوری به سقف افتاده که در قاب آن شاخه های درختی کج و معوج می شوند. انتهای راهرو لامپ نیم سوخته ای چشمک می زند و دایره ی قرمزی پیرامونش را گرفته است. ...

ادامه ...