داستانی از گلاله جلالي‌زاده
14 خرداد 95 | داستان | گلاله جلالي‌زاده داستانی از گلاله جلالي‌زاده
الا كه فكرش را مي‌كنم او همان‌جا بوده
همانجا بوده ومن نديده بودمش
شايد كنار آن آب سردكن نحس
آن آب سركن نحس كه در آن راهرو باريك بخش ICUدر آن باريك بي انتها چون شبجي در تاريكي ايستاده بود. ...

ادامه ...
شعرهایی از مهردادمهرجو
14 خرداد 95 | شعر امروز ایران | مهردادمهرجو شعرهایی از مهردادمهرجو
عاشق كه باشى
تازه مى شوى ماهى
دريا يك جورى شور دارد
كه شنا كردن ...

ادامه ...
شعری از ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺭﺯاﻗﻲ
14 خرداد 95 | شعر امروز ایران | ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺭﺯاﻗﻲ شعری از ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺭﺯاﻗﻲ
دهانت به دست
دستت روی حرکت آرامی سمت ِ بارانی سخت
وقتی روز ِ تو ...

ادامه ...
داستانی از مرضیه پژوهان فر
14 خرداد 95 | داستان | مرضیه پژوهان فر داستانی از مرضیه پژوهان فر
حتما صاحب مثل همیشه از سر کار بر می گشت و با اعصاب خردی می پرسید : " غذا حاضره یا نه ؟ " خورشید به سوی غرب می رفت که نباشد وآسمان همرنگ نارنج های تازه رسیده شده بود . باید تا هنگام برگشتن صاحب ، تصمیمش را می گرفت ...

ادامه ...
شعری از لیلا کیاﻧﻲکیا
14 خرداد 95 | شعر امروز ایران | لیلا کیاﻧﻲکیا شعری از لیلا کیاﻧﻲکیا
اداﻣﻪی این ماجرا
افتاده روی ﻧﺼﻒالنهار گرینویچ / شاید
که رﻭﺡمان چرا همیشه درد ﻣﻲکند / بابا ...

ادامه ...
داستانی از احمد سوسرائی
14 خرداد 95 | داستان | احمد سوسرائی داستانی از احمد سوسرائی
آیش شان بالاتر از آیش ما بود.مال خودش که نه، آیشی که دهقانی گرفته بود.آبی که از بالای رودخانه به شالیزار های ما می رسید، از کناره ی شالیزارش می گذشت ...

ادامه ...
شعری از آزاده حسینی
14 خرداد 95 | شعر امروز ایران | آزاده حسینی شعری از آزاده حسینی
پناه یک نام
در کرشمه های سنجش
وقتی که خوب یا بد از شاخه ای به شاخه ای دیگر
توازن مرگ را در ملایمت نسیم ...

ادامه ...
مکث و مروری بر شعر 385: سروده‌ی فرزاد میر احمدی
افسانه نجومی
14 خرداد 95 | اندیشه و نقد | افسانه نجومی مکث و مروری بر شعر 385: سروده‌ی فرزاد میر احمدی
افسانه نجومی
شعر معاصر فارسی در طول چند دهه‌‌ی اخیر با فراز و فرودهای نگرشی و نگارشی فراوانی روبه رو بوده است. در این میان توجه به نقش‌آفرینی شاعران که در سطوح زیبایی شناختی متفاوت با ارائه‌ی پیشنهادهای تازه، در جهت تثبیت و گسترش شعر معاصر گام‌های تازه‌ای را پیموده‌اند، می‌تواند در شناخت هرچه بهتر همان فراز و فرودها موثر باشد ...

ادامه ...
شعرهایی از اﻋﻆﻢ ﻧﻴﻚﺭﻭﺵ
14 خرداد 95 | شعر امروز ایران | اﻋﻆﻢ ﻧﻴﻚﺭﻭﺵ شعرهایی از اﻋﻆﻢ ﻧﻴﻚﺭﻭﺵ
همه چیز را مصرف کرﺩﻩام
گذﺷﺘﻪها را
آینده را
و شلواری که یک سال ﻗﺪﻡهای مرا مصرف کرد
چراغ را ...

ادامه ...
شعری از سهند پاک بین
14 خرداد 95 | شعر امروز ایران | سهند پاک بین شعری از سهند پاک بین
من فقط از تو پرسیدم کجاست
که تو شانه تکاندی از ستاره و خاک
و کجا را نشان دادی
کف دست ات را نشان دادی ...

ادامه ...
ﺷﻌﺮﻫﺎﻳﻲ اﺯ ﻋﻠﻲ اﺧﻮاﻥ
14 خرداد 95 | شعر امروز ایران | ﻋﻠﻲ اﺧﻮاﻥ ﺷﻌﺮﻫﺎﻳﻲ اﺯ ﻋﻠﻲ اﺧﻮاﻥ
گرگ کوچک از دنیا ﻣﻲترسد
و حتی از این
کبوترها ﻣﻲترسد
و گرگ کوچک
در لاﺑﻪلای درخت ها خزیده ...

ادامه ...
داستانی از سیاوش ضمیران
12 خرداد 95 | شعر امروز ایران | سیاوش ضمیران داستانی از سیاوش ضمیران
همه‌ی آدم‌ها همانطور که به پیدا کردن کار، ازدواج، بچه‌دار شدن و بزرگ کردن بچه فکر می‌کنند باید به اینکه چطور خواهند مرد هم بیاندیشند. بالاخره هر آدمی در کل عمرش فقط یک بار می‌میرد و به همین‌خاطر برنامه‌ریزی برای مردن یکی از مهمترین وظایف زندگی است. بله، همه‌مان می‌دانیم که خیلی‌ها یک عالمه پول صرف خریدن قبر و سنگ قبر می‌کنند ...

ادامه ...
شعرهایی از مانی چهکندی نژاد‍
12 خرداد 95 | شعر امروز ایران | مانی چهکندی نژاد‍ شعرهایی از مانی چهکندی نژاد‍
دست تو را که گرفتم
عشق مثل جوانی احمق
ریش درآورد
طراوت مرا
صبح نفس ﻣﻲکشید ...

ادامه ...
شعرهایی از هدایت نجفوند
12 خرداد 95 | شعر امروز ایران | هدایت نجفوند شعرهایی از هدایت نجفوند
تا صحبتم گل کرد
سر از دیگ گلاب تو درآوردم
و نفهیدی این گل چقدر دویده
تا عرقش درآمده ...

ادامه ...
شعرهایی از کنستانتین کاوافی
ترجمه حسین خلیلی
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | کنستانتین کاوافی شعرهایی از کنستانتین کاوافی
ترجمه حسین خلیلی
به شکوه تختی که بران آرمیدیم
به لذتی که با بدن‌هامان چشیدیم .
پژواک ِ روزهای هوس آلودی بسویم می‌سُرَد ...

ادامه ...
«نشانه ها ونمادها» / ولادیمیر ناباکوف
ترجمه: نیلوفر نوری
4 اردیبهشت 04 | ادبیات جهان | ولادیمیر ناباکوف «نشانه ها ونمادها» / ولادیمیر ناباکوف
ترجمه: نیلوفر نوری
در طول این سال ها چهارمین باری بود که با این مشکل مواجه می شدند که چه هدیه ی تولدی برای پسری که به طور علاج‌ناپذیری روان پریش بود،بخرند. خودش هیچ خواسته ای نداشت. اشیای ساخت دست بشر به چشم او یا لانه ی نیروهای شوم و پرتکاپوی اهریمنی بودند که تنها او قادر به درکشان بود و یا لوازم تسلی‌ بخش زبر و زمختی که در دنیای انتزاعی او هیچ نقشی نداشتند. ...

ادامه ...
داستانی از آنتوان چخوف
ترجمه زهره صمیمی
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | آنتوان چخوف داستانی از آنتوان چخوف
ترجمه زهره صمیمی
چند روز پیش یولیا واسیلیونا را به اتاق کارم خواستم. یولیا پرستار بچه ها بود . می خواستم حقوقش را پرداخت کنم.
-"بنشین یولیا. بگذار کمی به حسابهایمان رسیدگی کنیم. می دانم که پول لازم داری ولی تعارف می کنی و حرفی نمی زنی. خب ، ماهیانه سی روبل توافق کرده بودیم . اینطور نیست؟" ...

ادامه ...
شعری از ویلادیمیر مایاکوفسکی
ترجمه شهاب الدین قناطیر
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | ویلادیمیر مایاکوفسکی شعری از ویلادیمیر مایاکوفسکی 
ترجمه شهاب الدین قناطیر
های توتون ها
جسمی غلیظ ملبس به دود
فسرده هوا را ...

ادامه ...
شعری از راینر ماریا ریلکه
ترجمه سعید یعقوبی
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | راینر ماریا ریلکه شعری از راینر ماریا ریلکه
ترجمه سعید یعقوبی
چشمانم پیش از این بر تپه ی آفتابی لغزید
پیشاپیش راهی که بدان قدم گذاشتم.
و ما فراچنگ چیزی آمدیم که از چنگ ما گریخت؛
چیزی که حتی از دور ، درخششی درونی داشت ...

ادامه ...
شعری از آنا آخماتووا
ترجمه سعید یعقوبی
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | آنا آخماتووا شعری از آنا آخماتووا
ترجمه سعید یعقوبی
دستانم را زیر شال تیره ام به هم فشرده ام ...
" چرا پریده رنگتان ،چرا کرخت شده اید؟
--نکند از او یک مست لایعقل ساخته باشم
با اندوهی طاقت فرسا. ...

ادامه ...
داستانی از کیت شوپن
ترجمه سعید یعقوبی
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | کیت شوپن داستانی از کیت شوپن 
ترجمه سعید یعقوبی
همه می دانستند که خانم مالارد ناراحتی قلبی دارد ، برای همین خیلی سعی کردند که خبر مرگ شوهرش را آرام آرام به او برسانند.
خواهرش ژوزفین قضیه را به او گفت، در جمله های کوتاه و با لکنت زبان ؛ در لفافه و مبهم . دوست شوهرش ریچارد هم آنجا کنار خانم مالارد بود . ...

ادامه ...
داستانی از تیا اوبرت
ترجمه: سعید یعقوبی
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | تیا اوبرت داستانی از تیا اوبرت
ترجمه: سعید یعقوبی
تیا اوبرت در 30 سپتامبر 1985 در بلگراد یوگسلاوی بدنیا آمد. تا سال 1992 در همانجا با مادرش و دربزرگ و مادربزرگ مادری اش زندگی کرد.وقتی جنگ در یوگسلاوی شروع شد ، اوبرت و خانواده اش به قبرس و پس از آن به اقتضای شغل پدربزرگش به قاهره در مصر نقل مکان کردند. بعدها تیا و مادرش مقیم آمریکا شدند.
در سال 2006 پدربزرگش در گذشت و قبل از آن در بستر مرگ از تیا خواست که با نام مستعار اوبرت بنویسد ...

ادامه ...
داستانی از هکتور اچ مونرو (ساکی)
ترجمه مریم صداقت‌نیا
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | هکتور اچ مونرو (ساکی) داستانی از هکتور اچ مونرو (ساکی)
ترجمه مریم صداقت‌نیا
بانوی جوان پانزده ساله ای با متانت گفت: " آقای ناتل! خاله ام تا چند لحظه دیگر به حضورتون می رسند. در این مدت شما باید سعی کنید مرا تحمل کنید." فرامتون ناتل سعی کرد بدون اسائه ادب به خاله ای که در حال آمدن بود، چنانکه شایسته است چیز صحیحی در تملق خواهرزاده بگوید. شخصاً بیش از هر زمانی شک داشت که این ملاقاتهای رسمی پی درپی با افرادی کاملاً غریبه کمکی به بهبود بیماری عصبی اش که تحت درمان بود، خواهد کرد. ...

ادامه ...
شعری از تادئوش روژه ویچ
ترجمه علیرضا حسنی
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | علیرضا حسنی شعری از تادئوش روژه ویچ 
ترجمه علیرضا حسنی
تادئوش روژه ویچ (1921 - 2014) «شاعر ملی»، نمایشنامه نویس، و مترجم بلندآوازه لهستان است. وی برندة جایزه شعر اروپا (2007) است و چندین بار در لیست نهایی کاندیداهای نوبل قرار گرفته. آثارش به 49 زبان ترجمه شده، و به یونسکوی لهستان شهرت دارد. طنز، و ابزوردی گرم و ملایم ویژگی اثار اوست. شیموس هینی، برندة نوبل ادبیات در سال 1995 او را یکی از بزرگترین شاعران قرن بیستم نامیده است. ...

ادامه ...
شعری از م. مؤید
10 اردیبهشت 95 | شعر امروز ایران | م. مؤید شعری از م. مؤید
ﺑﻪدور از پریشانﺧﻮانی رﻳﻞﻫﺎی موازی
که ﻫﻴﭻﮔﺎﻩ به هم ﻧﻤﻲرسند
و بی دگرگونی ساختارم با همین کالبد
ﻣﻲخواهم بدوم ...

ادامه ...
ابهام؛ نجات دهنده‎ی تکرارزدگی اشعار رضا زاهد
یادداشتی کوتاه بر "منظره ها"
امیر حسین بریمانی
10 اردیبهشت 95 | بررسی کتاب | امیر حسین بریمانی ابهام؛ نجات دهنده‎ی تکرارزدگی اشعار رضا زاهد
یادداشتی کوتاه بر
این مجموعه شعر به طرز زیاده آشکاری، جستاری شاعرانه‎ای در باب زمان است. در تمام اشعار به تقابل گذشته با آینده پرداخته شده است و تفاوت میان اشعار، صرفا در تصویرسازی هاست.حال این امر را باید تکرارزدگی تلقی کنیم یا روش مندی و نوعی سیاست اشعار برای معناسازی و شرح وضعیتی واحد به طرق مختلف؟ ...

ادامه ...
شعری از ﻣﺰﺩﻙ ﭘﻨﺠﻪاﻱ
10 اردیبهشت 95 | شعر امروز ایران | ﻣﺰﺩﻙ ﭘﻨﺠﻪاﻱ شعری از ﻣﺰﺩﻙ ﭘﻨﺠﻪاﻱ
کلون را که نواختم
داد در درآمد
هر چه شیون کشیدم
در ِ زندگی را زدم
باز نشد گل از گل بهار ...

ادامه ...
شعری از احمد بیرانوند
10 اردیبهشت 95 | شعر امروز ایران | احمد بیرانوند شعری از احمد بیرانوند
خرگوش های قهوه ای
خرگوش های سفید
از ساق پاهای من
تا دشتی از برف ...

ادامه ...
داستانی از شعله رضا زاده
10 اردیبهشت 95 | داستان | شعله رضا زاده داستانی از شعله رضا زاده
بعضی از آدم‌ها هستند که به اندازه‌ی سال‌ها برایشان حرف داری، اما چشمت که به چشمانشان میفتد، لال می‌شوی...تمام کلمه‌ها از ذهنت می‌پرند و با خودت خیال می‌کنی که شاید دفعه‌ی بعد که دیدیشان، حرف‌هایت را بزنی...دفعه‌ی بعدی که خودت هم می‌دانی هی‌چوقت از راه نخواهد رسید. از این آدم‌ها دوروبرم زیاد بود. آن‌قدر حرفِ نگفته داشتم که گاهی حس می‌کردم ممکن است ...

ادامه ...
چراهای مشکوک ِ ادبیاتی
علی عرفانی
10 اردیبهشت 95 | اندیشه و نقد | علی عرفانی چراهای مشکوک ِ ادبیاتی
علی عرفانی
اساسن با پرسش هایی که همواره با خود کلمه ی "چرا" حمل می کنند، پرسش های مشکوکی که به محض ِ آمدن، تنها به سمت وضعیت های روانی دست دراز می کنند، پرسش هایی که خودشان را مانند یک تابلوی ِ هیس ِ بیمارستانی، آرام می آورند که تنها جلوی روی ما به نمایش گذاشته باشند، اساسن با این اکیپ های ِ مافیایی چگونه باید برخورد کرد؟ ...

ادامه ...
در کمین آن خط نور
نگاهی به شعر عاشقانه بیژن الهی
سید حمید شریف نیا
10 اردیبهشت 95 | اندیشه و نقد | سید حمید شریف نیا در کمین آن خط نور
نگاهی به شعر عاشقانه بیژن الهی
سید حمید شریف نیا
عاشقانه مرحوم بیژن الهی، به طور عمده سرشار از شورندگی و صمیمیتی است که از لرزش جان سودازده‌اش منشأ می‌گیرد؛ شعر عاشقانه‌ای که در وجود عاطفی و انسانی‌اش تبلور پیدا می‌کند و گل می‌دهد. جمال‌شناسی که شناخت و تسلط‌‌اش به زبان فارسی از او شاعری ساخت که رمانتیسیسم ادبی‌اش در یگانگی مفاهیم، درونی شده و ...

ادامه ...
غزلی از آریو تهرانی
10 اردیبهشت 95 | قوالب کلاسیک | آریو تهرانی غزلی از آریو تهرانی
مسئله عشق و عاشقی بوده،یا صدایِ بلندِ بیداری؟!
رویِ صورت ضمیرِ خنده یِ تو،زیر صورت تبِ خود آزاری
در دلت همهمه که ساکت شد،مرد آرام قصه ات خوابید
شعر شد حس بسته ی سردت،همنوا با سکوتِ اجباری ...

ادامه ...
شعری از محمد قائمی
10 اردیبهشت 95 | شعر امروز ایران | محمد قائمی شعری از محمد قائمی
به آمدنت دری گشوده‌ام از بستگی
و هی سر ِ تنها را هی
تنِ تنها را
هی به دیوار می‌کوبم باز شود در ...

ادامه ...
غزلی از علی راکبی
10 اردیبهشت 95 | قوالب کلاسیک | علی راکبی غزلی از علی راکبی
ما چه بودیم و چیستیم امروز جز همانی که میتوانستیم
ما همه شعرصامتیم همین شاعرانی که میتوانستیم
زخم و پرواز با همند عزیز اوج پرواز دانه در قفس است
فاتح آسمان خود بودیم آسمانی که میتوانستیم ...

ادامه ...