شعری از علی مومنی
6 شهریور 96 | شعر امروز ایران | علی مومنی شعری از علی مومنی
زمين
خانه‌ای كرايه‌‌ای‌ست
سنگين‌ترين اجاره را
اين برج
زمين از جهان گرفت
سياره‌ای عجيب ...

ادامه ...
شعری از امین مرادی
5 شهریور 96 | شعر امروز ایران | امین مرادی شعری از امین مرادی
کلماتم گرفته بود و با استخوانم که می‌چکید
دید: به (ناگهان) نمی‌توان اعتماد کرد
مثلِ در
که می‌داند ردِ انگشت روی صفحه
اعتراضی به (پنهان) است ...

ادامه ...
معرفی کتاب " نگاهی انتقادی به رمان های ترک "
نوشته ی بِرنا موران
ترجمه ی کریم پوراکبر خیاوی
5 شهریور 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | پیاده رو معرفی کتاب
رمان‌نویسی به معنای امروزین آن در مشرق‌زمین، عمری چندان طولانی ندارد چرا که این نوع ادبی بعد از تجددگرایی‌ها و تأثیرپذیری‌ها از اروپا در کشورهای مشرق‌زمین به راه افتاد و قبل از آن فقط شیوه‌های سنتی قصه و داستان در این کشورها رایج بود. ترکیه نیز از این قاعده مستثنا نیست و رمان‌نویسی در این کشور بعد از سال 1860 و آغاز تحول‌های ادبی اتفاق افتاد ...

ادامه ...
شعری از شاهین شیرزادی
4 شهریور 96 | شعر امروز ایران | شاهین شیرزادی شعری از شاهین شیرزادی
گذشته بودی و با چشم‌های چندینت
دیدی
بی‌فایده است
آن ها که می دویدی و می دیدی
رویای دشت‌ها که می وزیدی و می رفتی
آن جلگه‌های هوا ...

ادامه ...
شعرهایی از آفاق شوهانی
2 شهریور 96 | شعر امروز ایران | آفاق شوهانی شعرهایی از آفاق شوهانی
لحن‌ام را زیر چرخ خیاطی بدوزم به صدایت تا یک‌پارچه شود
شهوت شنیدن یک فنجان
وقتی روبه‌روی تو برمی‌گرداند قهوه‌خانه را
بر دیواره فنجان موج می‌زند ...

ادامه ...
معرفی رمان "برف" نوشته‌ی اورهان پاموک
ترجمه‌ی مصطفی علی‌ زاده
2 شهریور 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | پیاده رو معرفی رمان
رمان برف با نام اصلی Kar نوشته‌ی اورهان پاموک Orhan Pamukنویسنده‌ی شهیر ترکیه و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل 2006 با ترجمه‌ی مصطفا علی‌زاده به ویترین کتابفروشی‌ها راه یافت.
این رمان حکایت شاعری به نام «کا» را با خود به همراه دارد که در آلمان و در تبعید بوده است. او بعد از 12 سال به ترکیه برمی‌گردد و ...

ادامه ...
شعرهایی از مسیح طالبیان
2 شهریور 96 | شعر امروز ایران | مسیح طالبیان شعرهایی از  مسیح طالبیان
دانه‌های تگرگ،
به هر گور جورِ دیگری
صدا می‌بخشد ...

ادامه ...
داستانی از مهیار متولی زاده کاخکی
2 شهریور 96 | داستان | مهیار متولی زاده کاخکی داستانی از مهیار متولی زاده کاخکی
"یک، دو، سه، چهار، پنج. پنج تاش هست بچه ها. بیاین بازی کنیم"
احمد و علی، به سرعت از داخل کوچه به سمت مهدی دویدند. کوچه باریک بود و تنگ به نظر می رسید.جمعیت زیاد بود. کوچه های یک خانه.
خانه ای که خود، پر از خانه است و در هر کدام ... ...

ادامه ...
شعری از ناظیم هیکمت
برگردان از مجتبا نهانی
1 شهریور 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | مجتبا نهانی شعری از ناظیم هیکمت
برگردان از مجتبا نهانی
خوش آمدی بانوی من، خوش آمدی
لابد خسته‌یی؛
چگونه پاهای نازت را بشویم
نه گُلاب دارم و نه ظرفی نقره‌یی،
لابد تشنه‌یی ...

ادامه ...
شعری از ساجد فضل‌زاده
31 مرداد 96 | شعر امروز ایران | ساجد فضل‌زاده شعری از ساجد فضل‌زاده
دیوار
چگونه صدا بزند آجرهایش را
صدا زدن فرو ریختن است

در بازار ماهی‌فروشان
فراوان و یکسان ...

ادامه ...
داستان کوتاه «المیراث» اثر نزار یوسف
ترجمه ی فاطمه جعفری
31 مرداد 96 | ادبیات عرب | فاطمه جعفری داستان کوتاه «المیراث» اثر نزار یوسف
ترجمه ی فاطمه جعفری
آن روز زود بیدار شد... احساس خوشحالی نامعمولی داشت. صورتش را با آب خنک شست و لباس‌هایش را پوشید... قرارداد انحصار وراثت دیروز تمام شده بود و تنها چیزی که برای امروز مانده بود، تأیید آن از سوی قاضی در حضور برادران او و وکیل در کاخ دادگستری بود تا اینکه اجرایی شود ...

ادامه ...
ویژه نامه ی ادبیات ترکیه
در نهمین شماره‌ی نشریه‌ی سخن
31 مرداد 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | پیاده رو ویژه نامه ی ادبیات ترکیه 
در نهمین شماره‌ی نشریه‌ی سخن
نهمین شماره‌ی نشریه‌ی سخن به تاریخ تیرماه 96 و به همراه ویژه‌نامه‌ی ادبیات ترکیه منتشر شد. این ویژه‌نامه که با تلاش ابوالفضل پاشا جمع‌آوری شده است با پیش‌گفتاری به قلم او آغاز می‌شود وبعد از آن در سه بخشِ نقد، ادبیات داستانی و شعر ادامه می‌یابد ...

ادامه ...
شعری از نیلوفر فولادی
29 مرداد 96 | شعر امروز ایران | نیلوفر فولادی شعری از نیلوفر فولادی
دیگر ستاره ای از شب نمی افتد
که هیچ روز رفته ای باز نمی گردد
تکرار نمی شود هیچ لحظه ای در برابر اشاره های تو
تکرار نمی شوم ...

ادامه ...
معرفی کتاب «با دست‌های پر از خورشید» اثر ناظیم هیکمت
ترجمه‌ی «ابوالفضل پاشا»
29 مرداد 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | ابوالفضل پاشا معرفی کتاب «با دست‌های پر از خورشید» اثر ناظیم هیکمت
ترجمه‌ی «ابوالفضل پاشا»
«با دست‌های پر از خورشید» شامل ترجمه‌هایی از شعرهای ناظیم هیکمت شاعر مشهور ترکیه - که در ایران به ناظم حکمت معروف است - با ترجمه‌ی «ابوالفضل پاشا» به بازار کتاب راه یافت.
شعرهای ناظیم هیکمت به دلیل اهمیت این شاعر تاکنون با گزینش‌های گوناگون از سوی مترجم‌ها بارها در مجموعه‌هایی با نام‌های مختلف چاپ شده‌اند اما ...

ادامه ...
‍معرفی رمان دروزیان بلگراد اثر ربیع جابر
ترجمه ی فاطمه جعفری
29 مرداد 96 | ادبیات عرب | پیاده رو ‍معرفی رمان دروزیان بلگراد اثر ربیع جابر
ترجمه ی فاطمه جعفری
ربیع جابر نویسنده و روزنامه‌نگار برجسته و مبتکر لبنانی (۱۹۷۲ م) دانش‌آموخته‌ی فیزیک از دانشگاه آمریکایی بیروت و سردبیر هفته‌نامه‌ی «آفاق»، پیوست فرهنگی روزنامه‌ی «الحیاة» است که در لندن به چاپ می‌رسد. نخستین رمان وی، سید العتمة/ آقای تاریکی، در سال ۱۹۹۲ برنده‌ی جایزه‌ی منتقدان و رمان آمریکای او در سال ۲۰۱۰ کاندید جایزه‌ی بوکر عربی شد و سرانجام در سال ۲۰۱۲ برنده‌ی جایزه‌ی بین‌المللی بوکر عربی برای اثرش با عنوان دروز بلغراد- حکایة حنا یعقوب/ دروزیان بلگراد- داستان حنا یعقوب شد ...

ادامه ...
داستانی از مرتضی بویراحمدی
26 مرداد 96 | داستان | مرتضی بویراحمدی داستانی از مرتضی بویراحمدی
عربده‌هایی که برای زنده نگاه داشتن ناله‌های کشور است دل اهل تالاب را ریش می‌کند. خورشید که لب پایینی‌اش را به لب مغرب می‌رساند ، بلم را می‌راند تا رو به راهی شود که از میان نیستان برایش ساخته بودند که بتواند به افق چشم بدوزد ...

ادامه ...
داستانی از درین کاظم ارگی
26 مرداد 96 | داستان | درین کاظم ارگی داستانی از درین کاظم ارگی
نیما دوست داشت فضانورد شود و به سیاره ی کیوان برود. اما او فقط دوازده سال داشت. همین شد که تصمیم گرفت به کلاس نجوم برود و کتابهایی درباره سیاره ها و ستاره ها بخواند و همین کار را کرد.
در مدرسه دوستانش مسخره اش میکردند و میگفتند: "نیما تو هیچ وقت فضانورد نمیشوی... هاهاها"
نیما حرف های دوستانش را نادیده میگرفت ...

ادامه ...
شعری از حسین اشراق
25 مرداد 96 | شعر امروز ایران | حسین اشراق شعری از حسین اشراق
نام کوچکت را از میان خطوط متصلی میخوانم
که با طبیعت بد لهجه ی جنگ می خندد
باغ بزرگی است نامت
با درختچه های کوچک بدنام ...

ادامه ...
داستانی از انوش امیری
25 مرداد 96 | داستان | انوش امیری داستانی از انوش امیری
نوای ساز و دُهُل توی کوچه واکوچه و همه‌جای روستا می‌پیچید ؛ پژواک دویدن و کوبش گام‌های مرد ، شب را نقطه‌چین می‌کرد. تا رسید آستانه‌ی خانه نفس تازه کرد و کوبه را کوبید ... کاش نیاد خیری عاجزم ازش یا خدا خودش باز کنه رودررو نگاهش نشم زخم زبون از کوره در می‌رم صدای پا سبکه نه سنگینه خودشه نه یا بخت ویا اقبال سنگینه سُرسُر می‌کنه نیس سبکه رسید ...

ادامه ...
شعری از زهرا جهانی
24 مرداد 96 | شعر امروز ایران | زهرا جهانی شعری از زهرا جهانی
سر فرو می برم در تاریکی
آبی اعماق صورتم را می نوازد
و جوارحم
همچون ماهیان رنگارنگ
یکدیگر را می بویند ...

ادامه ...