شعری از محمد علی رضازاده
23 اسفند 94 | قوالب کلاسیک | محمد علی رضازاده شعری از محمد علی رضازاده
پاییز چه دانند درختان بهاری
با نشئه مگو مسأله ی درد خماری
عمری ست سر گردنه ها در پی نان اند
مردان مصیبت زده , زن های فراری ...

ادامه ...
شعری از میثم ریاحی
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | میثم ریاحی شعری از میثم ریاحی
مانندِ قَطعیتِ درخت
می میری / تا زنده بمانی برای من
تا چشمه ای بزرگ
در چشمه ای بزرگ
غرق باشد ...

ادامه ...
داستانی از رحیم رسولی
23 اسفند 94 | داستان | رحیم رسولی داستانی از رحیم رسولی
زنم گفت: بریم کربلا. گفتم می‌برمت امامزاده حسن...بچه شو ببینی انگار خودشو دیدی. گفت: می‌دونم واسه خرجش میگی...طلاهامو می‌فروشم.
... دست و بالم خالیه. ما هنوز دو سال هم نیس ازدواج کردیم. اگه واسه ثوابش میگی؛ از مادرم یاد بگیر نه رنج سفر کشید نه سختی غربت. یه فرش هدیه کرد مسجد، شد حاج خانوم! ...

ادامه ...
شعرهایی از افشین شاهرودی
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | افشین شاهرودی شعرهایی از افشین شاهرودی
خانه ای دارم تهِ اقیانوس
با پنجره ای که مثل صدف باز می شود
من هر روز
از این پنجره ی آبی ...

ادامه ...
داستان هایی از مظاهر شهامت
23 اسفند 94 | داستان | مظاهر شهامت داستان هایی از مظاهر شهامت
صاف تو روش وايستادم و گفتم قرمساق آخه تو سگ كي هستي ميگي مامان چشش عيب داره روشو بپوشونه آره اينطوري ميشه خوب گفتن اون قديمييا كسي كه خربزه مي خوره پاي ليزش هم مي شينه اين همه وختو صب كرده بودم كه اون روز همينو بهش بگم خودش كه نبود ...

ادامه ...
داستانی از مهدی شام روشن
23 اسفند 94 | داستان | مهدی شام روشن داستانی از مهدی شام روشن
به هم خیره شده ایم.من به جسم بی جان سپید عریان خیال انگیز صاف سرد و بی تفاوت او. او به ذهن من که بی نهایت خالی است. خالی از هر اتفاقی. بی اتفاق ماجرایی بین من و این جسم بی جان سپید عریان خیال انگیز سرد و بی تفاوت در کار نخواهد بود و بی ماجرا هم داستانی. ...

ادامه ...
شعری از حسین صفا
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | حسین صفا شعری از حسین صفا
نجاتم دهيد برادرهايم!
ناشناسي قصد جان مرا كرده است
من مردمك چشم كوچك ترين برادرتان هستم
كه در اتاقي ملول
تا خرخره در خاموشي تلويزيون فرو مي رفت ...

ادامه ...
شعرهایی از هرمز علیپور
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | هرمز علیپور شعرهایی از هرمز علیپور
حضور جان به پیش این دریا
نام دیگر زیبایی ست
به رنگی خاص که
تنگ می شود دل آدم برای آن
چون آبی ی اقیانوس
یا روسریِ بی نظیرِ شاعرها ...

ادامه ...
شعری از ری را عباسی
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | ری را عباسی شعری از ری را عباسی
خانه از دهانم دور می شود
در به روی دهانم قفل می بندند
گوش پنهان می کنم
سکوی اول
کنار خودم به تماشا نشسته ام ...

ادامه ...
داستانی از رضا عابد
23 اسفند 94 | داستان | رضا عابد داستانی از رضا عابد
آن که خال خالی بود قوس بلندی زد و آمد جلوی چشم، خودش را مالید به دیواره ی سیمانی،زل زد به هر دو نفرشان، قدری لب جنبه کرد و آب قورت داد و بعد قاطی ماهی های دیگر شد و شنا کنان رفت وسط حوضچه. مرد سیگار برلب، سبدتپلی دستش را زمین گذاشت و با انگشت اشاره ماهی را نشان داد و گفت: " خیلی زبله، این چند روزه دم به تله نداد" ...

ادامه ...
داستانی از منصور علیمرادی
23 اسفند 94 | داستان | منصور علیمرادی داستانی از منصور علیمرادی
از گردنه ی تپه که بالا می آیم، می بینمش که پای یکی از کهورهای روبرو نشسته. سرِ دو پا، تکیه داده به تنه ی درخت کهور و و دارد توی کتاب اش با مداد چیزی می نویسد. سر گردنه می‌ایستم تا نفسی تازه کنم، به هر طرف که کله می چرخانم برهوت است و خاموش. پُشته ی سیاه از پشت کهورهای جمعی بلند در روبرو خیز بر می دارد و تا دور دست غبار کش می آید. کله ی کهورها در باد نیم روز تکان می خورد و در روزنشینِ دور عقابی چرخی می زند در هوای بعدازظهر ...

ادامه ...
شعری از مهرداد فلاح
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | مهرداد فلاح شعری از مهرداد فلاح
می شدم سوار تا خودم اگر
جوری رنگ به رنگ که پاییز قلمش را غلاف!
ناخدای یار با خودم اگر
در طرف ِ مچاله توی کاغذی بازم
برقص بر کف دستی که غفلتن مشت ...

ادامه ...
شعری از علی قنبری
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | علی قنبری شعری از علی قنبری
دستانتان را تمیز بشوئید
نه مثل ایادی فرشتگان بهشت های بخت آزمایی
هویج های پوست کنده را
مدت کوتاهی بجوشانید ...

ادامه ...
شعری از مهرنوش قربانعلی
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | مهرنوش قربانعلی شعری از مهرنوش قربانعلی
براي سوپر استارها افت دارد
گريه ي نقش دومي پا پيچ شان شود
به زنگ خنجرت گوش كن
دست گرمي ات را خون تازه خواهد پرداخت
فقط حيف ...

ادامه ...
شعرهایی از علی مومنی
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | علی مومنی شعرهایی از علی مومنی
اسفند دودیست
به بدرقه
در پشت پای پارسال ...
دودی که آسمان را
نشئه می کند

...

ادامه ...
شعری از محمد سعید میرزایی
23 اسفند 94 | قوالب کلاسیک | محمد سعید میرزایی شعری از محمد سعید میرزایی
جهان به صورت یک زن شبی به راه افتاد
درون زن پر دیوانه بود،شاعر بود
و زن درون خودش بود،زن درون خودش
درون خوابِ خودش در خودش مسافر بود ...

ادامه ...
داستانی از مردعلی مرادی
23 اسفند 94 | داستان | مردعلی مرادی داستانی از مردعلی مرادی
پشت ميز تحرير نشسته بود. ورقه اي سفيد زیر دستش بود. با خودكار فقط نقطه اي درابتداي آن گذاشته بود. حواسش به ورقه بود و به حرف هاي زن و پسرش که تازه از مدرسه بازگشته بود. خودکار بی وقفه روی نقطه می لغزید. ...

ادامه ...
داستانی از هادی نودهی
23 اسفند 94 | داستان | هادی نودهی داستانی از هادی نودهی
دو ساعت و ده دقیقه بعد از این که می فهمم پونه زنم مرده پرستار جعبه مقوایی را از روی پیشخان سفید چرک ُمدمی دهد دستم و با احترام و تواضع از روی صندلی اش بلند می شود و با دو دست جعبه را تقدیمم می کند.جعبه ای که می بایست حاوی بیست و چهار عدد قو طی فلزی شیر خشک هومانا باشد. ...

ادامه ...
ساختاری علیه تمرکز
نظری به مجموعه"وقتی صدا را مرتکب شدم"سروده میثم ریاحی
علی مسعود هزارجریبی
23 اسفند 94 | اندیشه و نقد | علی مسعود هزارجریبی ساختاری علیه تمرکز
نظری به مجموعه
در نهایت شاعر جوان این مجموعه کلام یاکوبسن را خوب درک نموده که "شاعری تجاوز به حدود زبان است " یعنی حتی معیار شکنی و در واقع فرا و فراتر از دوره پیشین کارکردهای زبانی و پرهیز نسبی از الگوها .
با سیر و نظر به این مجموعه فضای بحث و چالش و تأمل برای شاعران جوانی که شالوده شکنی در لذت متن و تفکر زایش شگفت را جستجو می کنند پدید می آید . ...

ادامه ...
شعری از امیرحسین بریمانی
23 اسفند 94 | شعر امروز ایران | امیرحسین بریمانی شعری از امیرحسین بریمانی
میشا خاطره ات پابرجاست
چون میخ های آهنینی که از مَکِشِ گرداب
نجَسته اند
و از جای جای کوه نجنبیده اند ...

ادامه ...