داستانی از علیرضا فراهانی | |
27 دی 98 | داستان | علیرضا فراهانی |
![]() |
فقط یک لحظه بود ؛ یک لحظه . همان لحظه ای که سرم را سمت پنجره برگرداندم و مه ای غلیظ و سرخ را در میانه ی زمین و آسمان دیدم . مه ای سرخ به رنگ خون . خون معلق در هوا . تکان خوردم . تمام تنم می لرزید . طبقه ی دوم بودیم و پنجره مان رو به کوچه ای بی در و پیکر .
... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
طوفان انتقام (نگاهی به رمان بذر جادو نوشتهء مارگریت اتوود، ترجمهء نیلوفر خوشزبان) |
|
19 دی 98 | اندیشه و نقد | نازنین عظیمی |
![]() |
«بذر جادو» یا به تعبیری تخم جادو روایت زندگی فلیپس فلیکس، کارگردان هنری جشنوارۀ تئاتر شکسپیر است. پدری که به یاد دختر از دست رفته اش میراندا اقدام به اجرای نمایش طوفان شکسپیر می کند. ...
|
|
ادامه ... |
نگاهی به رباعیات ایرج زبردست دکتر علی تسلیمی |
|
13 دی 98 | اندیشه و نقد | علی تسلیمی |
![]() |
گفتهاند که ضربهی رباعی در مصراع چهارم زده میشود. پرسش این است که شاعر چه میخی باید بکوبد تا از دیگری متفاوت و اثرگذار باشد؟
خیام میخ آخر را با کیفیت یا کمیت زمان میزند؛ در برابر کمیت پوچی و گذر رنجآور زمان کیفیت شراب را پیشنهاد میکند و برعکس. این ساختار واقعی رباعیهای اوست، اما عطار و مولوی مشکل خود را با کیفیتِ معناگرایانه حل میکنند ... |
|
ادامه ... |
حجم سفیدِ دیدن (نگاهی به داستان راهنمای مردن با گیاهان دارویی نوشته عطیه عطارزاده) |
|
9 دی 98 | اندیشه و نقد | مهدی معرف |
![]() |
داستان راهنمای مردن با گیاهان دارویی از همان نخستین صفحات، با زبانی رسمی و علمی خود را معرفی می کند و پیش می برد. اما این زبان داستان در سینی علم نمی خشکد و توصیفات اش به دنیای شعر نیز می رسد. انگار که نویسنده می خواهد شعری را با زبانی علمی و خارج از بعد احساسی اش روایت کند ...
|
|
ادامه ... |
بازخوانی پرونده گروگان گیری این چند روز پیش | |
9 دی 98 | داستان | رمضان یاحقی |
![]() |
صفحه اول
پرینت پیامکهای تلفن همراه گروگانگیر؛ مورخ 19/6/96 «نسیم هنوز قهری؟» «قهر نباشم؟ یه ساله نامزدیم. آقام و ننم از بس سرکوفت می زنن دارن منو می کشن» ... |
|
ادامه ... |
شعری از جمال سوره یا (جمال ثريا) برگردان : همت شهبازی |
|
9 دی 98 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | همت شهبازی |
![]() |
زن يواشكی خود را نشان داد
سفيدی ملازم با حجب رفتند و چشمانشان تشنه به عشق رهگذران در رفتوآمد بودند آنها نيز ... |
|
ادامه ... |
شرکت در همایش عمومی "دوره نقد آسان" | |
6 دی 98 | بازتاب | پیاده رو |
![]() |
اولین همایش عمومی دوره نقد آسان در راستای معرفی این دوره و تبیین ضرورت ها، اهداف و چشم اندازهای آن برگزار خواهد شد.
با حضور و سخنرانیِ:هوشنگ چالنگی: شاعر معاصر محمد گذرآبادی : نویسنده، مترجم و مدرس سینما و تئاتر قطب الدین صادقی: نویسنده، مترجم، کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه در دانشگاه هنرهای زیبا اسدالله امرایی: مترجم و روزنامه نگار ... |
|
ادامه ... |
شعری از فرناز فرازمند | |
6 دی 98 | شعر امروز ایران | فرناز فرازمند |
![]() |
صبحی میخواستمت چنان امن
که خشخش برگها تنها صدای قدمهایی باشد که برای برداشتن خرده برگی از لای موهایم نزدیک میشوند ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از هارولد پینتر ترجمه نواب جمشیدی |
|
6 دی 98 | ادبیات جهان | نواب جمشیدی |
![]() |
لبخند می میرد، لیکن هیچگاه از بین نرفته
لبخند می میرد پشت سرش قهقهه زدن ها از آنست که گفته نشده است هرگز این همهمه ها و هیاهوها و هوارها در سرهاتان ... |
|
ادامه ... |
نگاهی به مجموعه لکنت هیولا اثر بهرام روحانی امیر ثانی |
|
6 دی 98 | اندیشه و نقد | امیر ثانی |
![]() |
مجموعه سوم اشعار بهرام روحانی در قطعه اولش، با عبارات بالا آغاز می شود. تحت عنوان "لکنت هیولا" . اما چرا "لکنت هیولا" ؟ لکنت، به خودی خود آغازگر و نشان دهنده ی فقدانی است ...
|
|
ادامه ... |
تکرار | |
4 تیر 00 | داستان | روناک سیفی |
![]() |
دیگر نمیتواند وقتی متوجه نگاهش به دیگری میشود صبوری کند و توی خودش بریزد. میخواهد همان لحظه سیلی به مرد بزند و منشی را نیست و نابود کند. آخر نگاهی که باید برای خودش باشد را وقتی به همکارش میدوزد توی دلش آتش به پا میشود. ...
|
|
ادامه ... |
دو شعر از تیرداد آتشکار | |
18 آذر 98 | شعر امروز ایران | تیرداد آتشکار |
![]() |
دو شعر از تیرداد آتشکار:
بانوانه پنج پر سپید به دو بخش از صبح بخشیدی اُ روح را دمیدی تا برسد و صبح را صدای تو بیدار کرد ... |
|
ادامه ... |
شعری از طاهره باقری | |
16 آذر 98 | قوالب کلاسیک | طاهره باقری |
![]() |
زن زمین مي خورد مثل هر بار در نمی آيد از او صدا هم
پا نخواهد شد - آری- برايش بعد از اين های دنيا، عصا هم! زن زمين مي خورد تكه ها پخش تكه ها... تكه ها... تكه ها، پخش! بر نمي دارد اين بار حتا، از خودش، از خودش يك هجا هم! ... |
|
ادامه ... |
شعری از حسن دلبری | |
16 آذر 98 | قوالب کلاسیک | حسن دلبری |
![]() |
ای آب آتشباد نام دیگر تو
آتش پرستان جهان، خاکستر تو قمصر به فریاد آمد از عطر حضورت ای هرچه گل در هرچه گلدان پرپر تو ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمود درویش ترجمه ی صالح بوعذار |
|
16 آذر 98 | ادبیات عرب | صالح بوعذار |
![]() |
چونان قهوهخانهای
کوچک در خیابان غریبان است " عشق " می گشاید درهایش را بر همگان ... |
|
ادامه ... |
سه شعر از مظاهر شهامت | |
23 آبان 98 | شعر امروز ایران | مظاهر شهامت |
![]() |
عزیزم!
چیزهای زیادی به من انگیزه میدهد بنویسم مثلا پرندهای مرده در گلوی کلمه "بلعنده" تکه ابری افتاده در خواب طویل مرد شلاقخورده ... |
|
ادامه ... |
شعری از فرناندو پسوا ترجمه ی مبین اعرابی |
|
21 آبان 98 | ادبیات جهان | مبین اعرابی |
![]() |
اگر به دنبال شعر ساده و سرراست می گردید، بهتر است از همینجا دور بزنید و به سراغ خیل عظیم شاعرانی بروید که شعرهایشان فهم آسان تری دارد، چراکه در شعر پسوا باید به دنبال لایه های پنهان گشت و رفت و برگشتی مداوم میان واقعیت (واقعیت چیست؟) و خیال را تجربه کرد. موضوع وقتی پیچیده تر می شود که با شخصیت هایی آشنا شویم که به جای پسوا سخن می گویند ...
|
|
ادامه ... |
درنگی بر رباعی های «ایرج زبردست» محمد آشور |
|
21 آبان 98 | اندیشه و نقد | محمد آشور |
![]() |
برای یک شاعر، شاید رباعیسرایی میان تمام قوالب شعر فارسی سهلترین کار باشد اما سرودن رباعیِ خوب، نهتنها کار سادهای نیست بلکه کار بسیار سختیست. چرا ساده؟چرا سخت؟ساده به این دلیل که وزنی راحت و نرم و ناپیچیده دارد و بهدلیل تعداد کم ابیات، یافتن ردیف و قوافی مناسب و دلنواز کار چندان سختی نیست.و سخت، یکی به این دلیل که ...
|
|
ادامه ... |
نگاهی به کتاب اکنون مجموعهی شعر فاضل نظری مهدی حیدری |
|
21 آبان 98 | اندیشه و نقد | مهدی حیدری |
![]() |
انسان در میان جبرهای چهارگانهی وجودشناسانه، اگر دمی هم رنگ خوشی ببیند، چون آب طلبنکردهی قربانی و شاخهگل مزار، سرنوشت غمباری در پی دارد که عیش و طیش او را ناچارانه جلوه میدهد. شادی جاودانهای در این عالم نیست و آنچه هست، مستی یا همان «خودفراموشی» است. به بیان دیگر بازار دنیا پر از خبرِ بیخبری و هیاهوی هیچ و پوچ است ...
|
|
ادامه ... |
سایر صفحات : 123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155
اینجا و آنجا
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
![]() |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |