بازخوانی شعر همه چيزعادی است از مجموعه تبصره مهرنوش قربانعلی / افسانه نجومی
5 شهریور 91 | اندیشه و نقد | افسانه نجومی بازخوانی شعر همه چيزعادی است از مجموعه تبصره مهرنوش قربانعلی / افسانه نجومی
شعر با بیانی جنونمند و شیزوفرونیک نمای خود، به نمود عقلانیتی دست می‌یابد که از جهان رخت بربسته است ، نگاهی که عامدانه ساختار کلی شعر را از تن دادن به قیود های یک سو نگر ، در قالب قطعیت های معنایی می‌رهاند ، تا به همراه عناصر چند گانه ، طیفی چند بعدی را درتارو پود نوشتار به گردش در آورد . ...

ادامه ...
پیرامون شعر صمد تیمورلو / علیرضا عباسی
5 شهریور 91 | اندیشه و نقد | علیرضا عباسی پیرامون شعر صمد تیمورلو / علیرضا عباسی
تیمور لو از نگاه کردن به نزدیک ترین عناصر و موجودیت ها ، دورترین روابط و دیریاب ترین آنها را به تصویر می کشد به همین سبب الزامی برای آشفته کردن نحو سروده هایش نمی بیند .اما در زبان ساده او این پیچیدگی های ذهنش است که تجلی نموده و عملکرد شاعرانه زبان را می توان حول اندیشه تصویر شده در سروده هایش جستجو کرد . ...

ادامه ...
شعری از نزند بگيخاني/ برگردان : بابک صحرانورد
20 مرداد 91 | ادبیات جهان | بابک صحرانورد شعری از نزند بگيخاني/ برگردان : بابک صحرانورد
يكي از شاخص ترين زنان شاعر كردستان عراق سال 1964 در شهر كويه ي عراق متولد شده است. تحصيلاتش را تا مقطع ديپلم در همان جا به اتمام مي رساند و آنگاه در دانشگاه زبان انگليسي مي خواند و دكترايش را از دانشگاه سوربون فرانسه در رشته ي ادبيات تطبيقي اخذ مي كند . ...

ادامه ...
شعرهایی از اورهان مراد / برگردان : صابر حسینی
20 مرداد 91 | ادبیات جهان | صابر حسینی شعرهایی از اورهان مراد / برگردان : صابر حسینی
شاعر، فیلم نامه نویس و کارگردان سینما و تئاتر – در سال 1918 در شهر استانبول به دنیا آمد . وی پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه اش وارد دانشکده ی ادبیات دانشگاه استانبول شد و به تحصیل زبان و ادبیات آلمانی پرداخت .او در حین تحصیل به کار هایی چون معلمی ، سردبیری مجله ای به نام افکار مصور و خبرنگاری پرداخت . اورهان مراد از سال 1936 سرودن شعر را آغاز کرده بود . اشعارش در مجله هایی از قبیل «روز» و
« هستی » چاپ می شد .
...

ادامه ...
شعرهایی از علیرضا فراهانی
20 مرداد 91 | شعر امروز ایران | علیرضا فراهانی شعرهایی از علیرضا فراهانی
در خودم که
نگاه می کنم
تو
زیباتر می شوی
در آینه ای شکسته
ایستاده ای
تا تکه های بهم ریخته ام را
مرتب می کنی
...

ادامه ...
شعری از مهتاب کرانشه
20 مرداد 91 | شعر امروز ایران | مهتاب کرانشه شعری از مهتاب کرانشه
با
زن های زیادی این قصه
در رقص های نای نای
می پلکم
با شایدِ حرف های اضافی ات !
- یادت هست آن برف ها
آن خاکسترهای بالاپوش ات
سیاه و سخت ...

...

ادامه ...
داستان هایی از مریم هومان
7 مرداد 91 | داستان | مریم هومان داستان هایی از مریم هومان
این که دریا بود یا رود نمی دانم این که صخره بود یا شن را هم .فقط آبی بود وبلند واز فراز بلندی سبز بود وپست.من ایستاده بودم با یک زن چوبی کوچک توی جیبم که تقریبا وزنی نداشت.یکی از خیلی .یکی از خیلی زن های چوبی کوچکی که ساخته ام . این زن های چوبی چشم های من هستند پاهای چوبی من .دست هایم وانگشتان نحیف استخوانی ام .من با این زن ها طی ارض می کنم .هر بار که یکی از آن ها را می سازم هر بار که برجستگی های نرم زیبای روی تن چوبی گرمشان خلق می ...

ادامه ...
شعرهایی از محدثه خسروی
7 مرداد 91 | قوالب کلاسیک | محدثه خسروی شعرهایی از محدثه خسروی
بوی پاییز می دهد نفسم،
که بهاری مرا صدا بزند
یا که دستی بیاید از پس ابر،
توی رگ های من هوا بزند
زندگی مثل سیل بی رحم است،
زندگی مثل سیل در جریان
هستی ام تیر می کشد بی تو
توی این ظهر گرم تابستان ...

ادامه ...
شعرهایی از آذر نادی
7 مرداد 91 | قوالب کلاسیک | آذر نادی شعرهایی از آذر نادی
مرهمی نمی شود گذاشت
زخم های ناشمرده را
بار درد روی شانه ام
عاقبت شکست گرده را
روی سر گذاشتندم و ..
دور من شلوغ می شود
مردمی غریبه می برند
باز روی دست، "مرده" را ...

ادامه ...
شعرهایی از عبدالحمید ضیائی
5 مرداد 91 | قوالب کلاسیک | عبدالحمید ضیائی شعرهایی از عبدالحمید ضیائی
و حتّی عشق، حتّی عشق،
زندان رهایی بود
سلوکِ هـیچ،
در جغرافیای بـی کجایی بود
بــرای دست و پــا گـم کـرده ی
شوق تماشـایت
نـخستین لذّت دیوانگی،
بی دسـت و پایی بود
...

ادامه ...
متن ادبی ، عرصه ای برای گفتگو / علیرضا عباسی
5 مرداد 91 | نگاه اول | علیرضا عباسی متن ادبی ، عرصه ای برای گفتگو  / علیرضا عباسی
شکل گیری فضای گفتگو یعنی بوجود آمدن شرایطی امن از حیث احترام به شعور و حقوق انسانی . پیدا شدن چنین امکانی خود برآیند شرایطی ست که علایم خصومت در آن به حداقل رسیده و رد یا تایید به قدرتی فرادست تعلق ندارد.
چنین پیش فرضی بر اساس توجه به حداقل هایی که در شکل روابط جمعی وجود دارد ، نتیجه نوعی آرمان خواهی یا اخلاق گرایی نیست و آن را می توان عاملی برای بقای زندگی اجتماعی دانست .
گفتگو به منزله برقراری مسیری شفاف ، سازنده بستری است برای دریافت و انتقال احساسات و افکار که مفهوم رابطه را هویت ...

ادامه ...
شعرهایی از آذردخت ضیائی
4 مرداد 91 | شعر امروز ایران | آذردخت ضیائی شعرهایی از آذردخت ضیائی
دستم را بگیر
گلیم اتاق های دربسته
کوتاهتر از پای من است
و این شکسته ها
پروازهای نافرجامیست
افتاده از... دستم
را
بگیر ... ...

ادامه ...
شعری از کیانا برومند جاوید
4 مرداد 91 | شعر امروز ایران | کیانا برومند جاوید شعری از کیانا برومند جاوید
حالا سه روز می شود
ابر می زند زیر دکل
می پیچد به سوزنی کاج ها
زبان گنجشک ها
بلوط ها
لای موهای تو لابد
گریه می کند لای انگشت هایت
چگونه بنویسم که زبان نگیرد باران
...

ادامه ...
حرکت به سوی فردیت و تردید ،مقدمه ای بر شناخت فلسفه مدرن در هنر / علیرضا فراهانی
4 مرداد 91 | اندیشه و نقد | علیرضا فراهانی حرکت به سوی فردیت و تردید ،مقدمه ای بر شناخت فلسفه مدرن در هنر  / علیرضا فراهانی
شاید اگر بخواهیم تعریفی نسبتا دقیق و فنی از مدرنیسم در جهان هنر ارائه دهیم باید به این جمله هرولد روزنبرگ رجوع کنیم که می گوید هنر مدرنیستی هنری است که در راه و رسمی نو قدم بر می دارد . هنری که آزمایشگراست و سعی دارد تا تجربه های بکر و متفاوت را به منصه آزمون در آورد . از نظر شکل بغرنج ، فشرده و دارای ایجاز است . هنر مدرنیستی افزون بر بهره گیری از عناصر آفرینش ، از عناصر ضد آفرینش نیز سود می برد و در آن می توان بطور غالب نوعی رهایی هنرمند را از ...

ادامه ...
انتشار الکترونیکی کتاب " و بیدار می بینم ... " سروده محمد حسن مرتجا
29 تیر 91 | نشر الکترونیکی | محمد حسن مرتجا انتشار الکترونیکی کتاب
لطفن برای دانلود مجموعه شعر " و بیدار می بینم ... " به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید . ...

ادامه ...
داستان هایی از بهاره ارشد ریاحی
16 تیر 91 | داستان | بهاره ارشد ریاحی داستان هایی از بهاره ارشد ریاحی
راهروی ورودی که تمام می شد، سالن اصلی دایره شکلی جلوی پایت پهن می شد با سقف بلند و طاق آسمان کذایی، که همیشه آبی و بی ابر بود..مجسمه ی گچی یا سنگی یا مومی، نمی دانم، هرچه بود؛ سفید و یکدست، برق انداخته شده و متفکر، تکیه داده شده بود به دیوار کرم رنگ کنار درب چوب آبنوس. فکر کردم تا به حال نوشته ی تابلوی طلایی رنگ زیر تندیس را نخوانده ام. مجسمه که می دیدم؛ آنهم سفید و یکدست، یاد تاج برگ زیتون و لباس یونانی و تن نیمه عریان می افتادم. شاید هم ایده ای برای مهمانی ...

ادامه ...
داستانی از زهرا اکبرزاده
16 تیر 91 | داستان | زهرا اکبرزاده داستانی از زهرا اکبرزاده
می نشیند روی صندلی و گره روسری را محکم می کند.منشی زیر چشمی نگاهش می کند.و با ارباب رجوعی سر وکله میزند.حواسش به روسری فیروزه ای زن است.عاشقش شده.یک هفته همه سوراخ سنبه های مرکزخریدها رو به دنبال روسری فیروزه ای زیر و رو کرده.و هر بار رنگی سبز یا آبی را جلویش گذاشته اند. ...

ادامه ...
شعرهایی از جان یوجل / برگردان : صابر حسینی
16 تیر 91 | ادبیات جهان | صابر حسینی شعرهایی از جان یوجل  / برگردان : صابر حسینی
جان یوجل در سال 1926 در شهر استانبول به دنیا آمد. وی فرزند حسن یوجل وزیر آموزش و پرورش وقت بود .
جان یوجل در سال 1943 موفق به کسب بورسیه ی تحصیلی خارج از کشور شد اما پدرش از ترس اینکه مورد اتهام استفاده از مقامش برای فرستادن پسرش به تحصیل خارج از کشور قرار بگیرد ، مانع از رفتن فرزندش شد .جان یوجل بعد ها در دانشگاه آنکارا و کمبریج انگلستان مشغول تحصیل در زبان های لاتین و یونانی شد و پس از آن در سفارت خانه ها به کار مترجمی پرداخت و مدتی نیز در بخش ترکی رادیو ...

ادامه ...
شعری از آنژیلا عطایی
16 تیر 91 | شعر امروز ایران | آنژیلا عطایی شعری از آنژیلا عطایی
پنجره آنقدر بالا بود
که نبود
و درداز سایه نمی ترسید
که مسری می شد
پس دروغ گفته بودند
دست ها
که عرض آسمان را ترسیم کرده اند
و چشم ها ...
...

ادامه ...
شعرهایی از صابر حسینی
16 تیر 91 | شعر امروز ایران | صابر حسینی شعرهایی از صابر حسینی
روزی که
برج های شصت طبقه
جلو تابش آفتاب را
بر شیشه های رنگی
گرفت
تاریکی
تا کنار سجاده ی مادر بزرگ
پیش آمده بود
...

ادامه ...
مدرنیسم در غزل امروز ايران / محمود طیب
16 تیر 91 | اندیشه و نقد | محمود طیب مدرنیسم در غزل امروز ايران / محمود طیب
پس از اشباعِ غزل نو، آگاهانه یا ناآگاهانه قالب غزل و سبک سرودن و به ویژه مفهوم و مضمون غزل از حالت آرمانی آن آرام‌آرام خارج شد و گروهی از شاعران که بیشتر شاعران تحصیل کرده، دارای بینش ادبی و دارای دیدگاهی «فرانو» بوده اند در همان مسیر سالمِ غزل به پیاده کردن ذهنیّت فرانوِ خود در عرصه‌ی غزل پرداختند. ...

ادامه ...
شعرهایی از امید فلاح لمراسکی
31 خرداد 91 | قوالب کلاسیک | امید فلاح لمراسکی شعرهایی از امید فلاح لمراسکی
آیینه به هر سنگ
جسارت می کرد
انگار که احساس حقارت
می کرد
تختی به اتاق خواب
لعنت می گفت
مردی به زنش
داشت خیانت می کرد ...
...

ادامه ...
شعرهایی از حمیدرضا شکاسری
31 خرداد 91 | شعر امروز ایران | حمیدرضا شکاسری شعرهایی از حمیدرضا شکاسری
اين همه حرص رفتن
حرصم را درمي آورد
رفتن رفتن فقط رفتن
انگار تمامش
خلاصه مي شود در رفتن
در رفتن
از هرچه از هركه
به خصوص من ...
...

ادامه ...
شعری از مسلم رحیمی
31 خرداد 91 | شعر امروز ایران | مسلم رحیمی شعری از مسلم رحیمی
به رد سوخته سایه ات
پلاک بزن
به من که
آخرین مفقودم
در نقطه صفر مرز دلم
با تو
میان سایه های پلاک دار
تو پشت سایه صورتک نقاب بزن ...

...

ادامه ...
داستانی از مهرناز حسن آبادی
19 خرداد 91 | داستان | مهرناز حسن آبادی داستانی از مهرناز حسن آبادی
دوستانش فکر می کردند قپی می آید و چون دستش به گوشت نمی رسد می گوید بو می دهد ولی او در سی سالگی تصمیمش را گرفته بود که هیچ وقت یکی از آن موجودات نازک نارنجی که تا می گویی بالای چشمت ابرو، اشکش دم مشکش است، به زندگیش راه ندهد وتنهاییش را خراب نکند وگرنه آنقدر بر و رو داشت که دخترها برایش چشم و ابرو بیایند و هر جا که دیدنش آقای مهندس، آقای مهندسی بگویند که نبود . ...

ادامه ...
داستانی از ناصر نخزری مقدم
19 خرداد 91 | داستان | ناصر نخزری مقدم داستانی از ناصر نخزری مقدم
امروز یقینا آن روزی است که به مقصودم دست خواهم یافت . چه روزها و شب ها به نظاره نشسته ام و غم را جرعه جرعه فرو برده ام . لازم نیست تعجب بکنی و با خود بگویی عجبا این فسقلی هم دردی توی سینه دارد. درست است قلبم آن قدر بزرگ نیست که دو دهلیز و دو بطن داشته باشد ولی در همان دو حفره اش خون جریان دارد خون تیره و خون روشن . همین امر کارایی ام را کاهش داده است . از لابه لای گیاهان عبور می کنم و افسوس می خورم کاش خلقتی دگرگونه داشتم . ...

ادامه ...
شعرهایی از حسین تقلیلی
19 خرداد 91 | قوالب کلاسیک | حسین تقلیلی شعرهایی از حسین تقلیلی
زندگی کرده ام زندگی را
بر تن بند رختی اضافی
دست و پای خودم را بریدم
تا نسازند تختی اضافی
هی قلم خوردم و ریشه کردم
هی لگد خوردم و میوه دادم
من اگر توی شهرم بمیرم
می شوم بر درختی اضافی ...
...

ادامه ...
شعری از یزدان جندقی
19 خرداد 91 | قوالب کلاسیک | یزدان جندقی شعری از یزدان جندقی
یک کوه، درد دارم و
اصلاً عجیب نیست
امّا چنان شَدید،
که دیگر شکیب نیست
آب از سرم گذشته،
دعا را رها کنید
دیگر مجالِ خواندنِ
«أمّن یُجیب» نیست ...
...

ادامه ...
شعرهایی از آفرین مهیمنی
19 خرداد 91 | شعر امروز ایران | آفرین مهیمنی شعرهایی از آفرین مهیمنی
پیانو می زنم
در
ماهور
اما
نمی دانم
آن گنجشک پیر
کنار برف ها
چرا بندری می رقصد؟!
...

ادامه ...
شعری از بهمن قره داغی
19 خرداد 91 | شعر امروز ایران | بهمن قره داغی شعری از بهمن قره داغی
ـ روز شما هم
پر از روزنه
ما نديده ايم در كوچه
هيچ زني با دامني پر از انار و
روسري زرد .
هيچ زني با آفتابي در بغل.
هيچ زني
بازنبيلي زندگي...
...

ادامه ...
نگاهی به شعر دهه ی هشتاد / علی رضا نوری
10 خرداد 91 | اندیشه و نقد | علی رضا نوری - همدان نگاهی به شعر دهه ی هشتاد / علی رضا نوری
هر چند در شعر دهه ی هشتاد آسیب های جدی هم می توان سراغ گرفت ، نوعی یکسان نویسی که بر اثر عدم جسارت شاعران بوجود آمد و اغلب براساس یک زیبایی شناسی رایج شعر نوشتند و همچنین بده بستان های شاعرانه که در گرو محفل ها و دوستی های جمعی به یک عادت تبدیل شد و گاه در شکل مجازی ( اینترنت ) به صورت بازی مضحکانه ای رنگ و لعاب رفتار جدی به خود گرفت و دیگر اینکه نگاه دم دستی به شعر همواره پیرامون شعر امروز بوده و هست ...

ادامه ...
گفتگو با مشیت علایی / علیرضاعباسی
5 خرداد 91 | گفتگو | علیرضاعباسی گفتگو با مشیت علایی / علیرضاعباسی
شعر مدرن يكي از نقاط قوتش، همين هنجارشكني هاي زباني است. شاملو آنجا كه مي گويد «و ما دوره مي كنيم شب را و روز را، هنوز را» كلمه «هنوز» را كه هميشه به عنوان قيد به كار مي رفته به صورت مفعول صريح يعني در واقع همان اسم به كار برده است. ويليامز شاعر برجسته سده بيستم امريكا، در شعري همه تركيبات مضاف و مضاف اليه و صفت و موصوف را از هم جدا كرده است. ...

ادامه ...
نگاه اول
4 اردیبهشت 04 | نگاه اول | منصور خورشیدی نگاه اول
انسان در هر کجای این جهان پهناور که باشد و اهل تفکر( اندیشه و نقد ) ، یعنی شعر و داستان ، می خواهد که جهان ذهنی خود را نشان دهد . تا پنجره ای باز کند برای درک پدیده های پیدا و پنهان در ...

ادامه ...
داستانی از مینا رهروی
28 اردیبهشت 91 | داستان | مینا رهروی داستانی از مینا رهروی
مدادش را برداشت ...خواست بنویسدشان...وبعد تازه دیدکه چقدر دنیا برایش کم است تا خیالاتش را در آن بنویسد و بگنجاند...خواست ازشان عکس بگیرد...تا ثبت شان کند در آن اتاق...در آن نقطه...
هنوز دستش توی موهایش بود...با موهایش فلسفه می بافت انگار...و فکرمی کرد و فکر می کرد و فکر می کرد...
...

ادامه ...
داستانی از احسان مرادی
28 اردیبهشت 91 | داستان | احسان مرادی داستانی از احسان مرادی
از جایش بلند شد و جلوی آینه قدی ایستاد. هیکل خودش را وارسی کرد. اندامش روز به روز تحلیل می رفت. آبشار موهای کهربایی رنگش دیگر چنگی به دل نمی زدند. صورت ظریفش حالت استخوانی به خود گرفته بود و فقط چشمان او سالم بودند که این همه بی رمقی را می دیدند. گوشه ی آینه عکس های شب عروسی را دید. عکس هایی که در خیالات او خطور می کردند تا به او بفهمانند تنها کسی که این بلا را بر سر او آورده است خود اوست، خود منوچهر. حتی دیگر از آینه هم خجالت می کشید. انگار آینه و ...

ادامه ...