شعرهایی از روح الله خالقی | |
28 آذر 95 | شعر امروز ایران | روح الله خالقی | |
گیج ام نکن!
بگذار بمیرد گوری را که تعقیب می کنی مثل جای فرو رفتگی ی سکوت در نبض منتظر - چه کسی بعد از مرگ خودش خنده می کند؟ ... |
|
ادامه ... |
ویژه نامه ها
1400 |
نوروز 1399 |
نوروز 1398 |
نوروز 1397 |
داستان نوروز 1396 |
نوروز 1393 |
بهرام اردبیلی |
ترجمه اولیس اثر جویس |
ساده نویسی |
علی مسعود هزارجریبی |
شعری از آفاق شوهانی |
|
27 آذر 95 | شعر امروز ایران | آفاق شوهانی | |
شاید دلفینی باشد در دوردست
روز را تکه تکه میکند میتوانی پشت به دیوار انگار بر کنارِ ساحل ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از م .ﻣﺅید |
|
27 آذر 95 | قلمرو شعر | م .ﻣﺅید | |
تاب یک ، دو ، سه و چهار ، چهار شعر از م .ﻣﺅید است که از تاریخ 1350/12/02 تا 1350/12/11 سروده شده و در سال 1380 در مجموعه " گُلی - اما آفتابگردان " ، انتشارات نامجوفرد ، صفحه 23 تا 40 منتشر شده است . نشر مجدد این اثر را برای اولین بار در پیاده رو مطالعه بفرمایید ...
|
|
ادامه ... |
در این زایمان درد بی حسرت شعری از احمدرضا احمدی |
|
26 آذر 95 | قلمرو شعر | احمدرضا احمدی | |
این اثر ، شعری از احمدرضا احمدی در بیست اپیزود است که نخستین بار در جزوه شعر طرفه شماره 9 ، صفحه 12 ، آذر ماه 1345 منتشر شد . جزوه شعر ضمیمه مجله نگین بود و زیر نظر اسماعیل نوری علاء اداره می شد ...
|
|
ادامه ... |
شعری از ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﻱﭘﻮﺭ | |
25 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﻱﭘﻮﺭ | |
سنگی پرتاب کردیم وکوه
افتادن گرفت ماندیم و ماندیم زیر زخم شدیم چکّه کردیم ... |
|
ادامه ... |
شعری از ﻋﺎﺭﻑ ﻣﻌﻠﻤﻲ | |
25 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻋﺎﺭﻑ ﻣﻌﻠﻤﻲ | |
به نیم رخ کشیده ای خودت را
با سکوتی جنوبی در سکوت جنوبی تو بندر 90درجه منحرف می شود بسمت سبز چاله های صورت ات صورت تو دو سبز چاله دارد ... |
|
ادامه ... |
مراوده تئوریک علی عرفانی |
|
25 آذر 95 | اندیشه و نقد | علی عرفانی | |
گفتمان های ِ قدرت همراه دو رویکرد اصلی را نسبت به مباحث تئوریک ، در دهکده ی جهانی اتخاذ می کند:
1. اغلب برای همسو کردن نظریه ها با خود، از سمت دولت ها، "شستوشوی نظری" برای به نفع خود سازی آن و استفاده برای توجیه گفتمان قدرت و حاکمیت استفاده می شود، استفاده ای که محکوم به غیر شفاف بودن خواهد بود ... |
|
ادامه ... |
شعری از نازنین نظام شهیدی | |
24 آذر 95 | قلمرو شعر | نازنین نظام شهیدی | |
بیهوده پهناوریم
گورستان ها در ما گسترده می شوند و سنگ ها دری هستند که بر گذشته می بندیم. گستردگی راهی جز به سنگ های سپید نخواهد برد ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از علی میرکازهی | |
24 آذر 95 | قلمرو شعر | علی میرکازهی | |
قیل و قال کلاغ ها
در بازدم بیوه ی برف که از سنگ مرا تنها همین پیشانی بود ... |
|
ادامه ... |
شعر خوب از یدالله رویایی | |
24 آذر 95 | قلمرو شعر | یدالله رویایی | |
آنچه زبان می خورَد
همیشه همان چیزی ست که زبان را می خورَد امیدِ آمدنِ لغتی لغتی که نمی آید ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از علیرضا عباسی | |
23 آذر 95 | شعر امروز ایران | علیرضا عباسی | |
ﭘﻴﺶﺯﻣﻴﻨﻪها از در و ديوار داخل ﻣﻲشوند
بي مقدمه جاﻣﻌﻪي ﭘﻨﺠﺮﻩها روي هم رفته مردم زير ﭘﻞهاي ﺑﻲربط تصادفا شهر زيبايي از پله به ﻛﻼﻍها ... |
|
ادامه ... |
شعری از اﻣﻴﻦ ﻣﺮاﺩﻱ | |
23 آذر 95 | شعر امروز ایران | اﻣﻴﻦ ﻣﺮاﺩﻱ | |
کلماتم گرفته بود و با استخوانم که میچکید
دید:به (ناگهان) نمیتوان اعتماد کرد مثلِ در که میداند ردِ انگشت روی صفحه اعتراضی به (پنهان) است ... |
|
ادامه ... |
شعری از تیرداد آتشکار | |
23 آذر 95 | شعر امروز ایران | تیرداد آتشکار | |
همین / که شب
یکتاﻳﻲی دهان تو نخاع / فاصله را تعبیر ﻣﻲکند ... |
|
ادامه ... |
داستانی از اسماعیل زرعی | |
22 آذر 95 | داستان | اسماعیل زرعی | |
: درست يك ساعت از ظهر گذشته بود؛ چه فرق ميكند، حالا كمی بيشتر، كه ناگهان همه جا سرخ شد!
دوباره صداش، ديوار تنهايي را فرو ريخت. دوباره ترسيدم، جمع شدم، مثل هميشه سریع، زيرچشمي، نيمنگاهي به دستهام انداختم– مدتي طول ميكشيد تا صورتم سرخ بشود- بعد؛ ساكت ماندم و زل زدم به او؛ به او كه هنوز غبارِ داغِ تابستان - انگار قهوهاي- روي كركهاي طلاييرنگِ حاشيهي صورتش، پشتِ بخارِ فنجان پيدا و پنهان ميشد ... |
|
ادامه ... |
داستانی از سمیه کاظمی حسنوند | |
22 آذر 95 | داستان | سمیه کاظمی حسنوند | |
اختر خانم عطسه ای کرد و گفت: از سر صبح تا الان این سه بار! مریض نشده باشم خوبه! بریم توی اون پارک بشینیم، زوده. بعد با دست به پارک آن دست خیابان اشاره کرد. بازار تازه داشت جان می گرفت. هنوز تک و توکی از مغازه ها کرکره هایشان پایین بود. اختر دوباره گفت: هنوز پاساژ باز نکرده، یه کم خستگی در می کنیم، دوباره برمی گردیم ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از مونا عسگریانی | |
22 آذر 95 | داستان | مونا عسگریانی | |
هر روز یک مرد یا زن را می بلعد. همین که آدم باشد کافی است. مرد یا زن بودن ترتیب مشخصی ندارد. گاهی بعد از سه مرد، نوبت یک زن می رسد و گاهی برعکس.
من کله گنده خیابان اصلی شهر هستم. کله ام اغلب اوقات از پنجره بزرگ آپارتمان قدیمی شهر آویزان است و مثل پاندول – دنگ دنگ- ساعت زندگی آدم ها را کنترل می کند ... |
|
ادامه ... |
داستانی از شهلا شیخی | |
22 آذر 95 | داستان | شهلا شیخی | |
: دیشب با چخوف بودم!
تو شلوغی خیابان ایستاد. رو کرد به من: با کی بودی؟ فکر کردم همهمهی مردم نگذاشته خوب بشنود. بلندتر گفتم: چخوف. میشناسیاش که! رگهای درد خطوطِ صورتش را جمع کرد. زمزمه کرد: پس آمد! ... |
|
ادامه ... |
داستانی از مهناز رضایی | |
22 آذر 95 | داستان | مهناز رضایی | |
آن ماشینِ شاسی بلندِ سیاه رنگ، از روی سرعتگیر بالا پرید و با چهار لاستیکِ متمایل به بیرون روی آسفالت موجدار کوفته شد. از ساعتی پیش که از پلیسراه رد شده بودند، نگاه زن از پیلهی پلکهای ورم کردهاش پریده و روی عقربهی سرعتسنج ـ که به زبان چسبناکِ قورباغهای میماند ـ گیر افتاده بود.
سبیل سیاه و پُر مرد که لبهارا میپوشاند به جنیدن در آمد. ... |
|
ادامه ... |
متن سخنرانی نوبل «باب دیلن» منتشر شد | |
22 آذر 95 | بازتاب | پیاده رو | |
حتی یکبار هم پیش نیامده که از خودم بپرسم: «آیا ترانههای من ادبیات هستند؟»
بنابراین من از آکادمی سوئدی تشکر میکنم، هم برای صرف وقت و پرداختن به این سوال و هم به خاطر ارائه چنین پاسخ فوقالعادهای. ... |
|
ادامه ... |
شعری از احمد شاملو | |
21 آذر 95 | قلمرو شعر | احمد شاملو | |
هنوز
در فکرِ آن کلاغم در درههای یوش: با قیچی سیاهش بر زردیِ برشتهی گندمزار با خِشخِشی مضاعف ... |
|
ادامه ... |
سایر صفحات : 123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155
اینجا و آنجا
- نگاهی تازه به سرودههای نصرت رحمانی
- «هشام مطر» برنده جایزه جورج اورول شد
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |