شعرهایی از مهدی موسوی
14 شهریور 04 | قوالب کلاسیک | مهدی موسوی شعرهایی از مهدی موسوی
هر کس برای جمع گفته ماجرایی را
من ساکتم، چون با تو دارم رازهایی را!
بیرونِ آغوشت به‌جز رنج مداوم نیست
زندانی‌ام کن، من نمی‌خواهم رهایی را! ...

ادامه ...
شعری از مهدی موسوی
5 مرداد 04 | قوالب کلاسیک | مهدی موسوی شعری از مهدی موسوی
از این جنونِ پُر از جنّم! نه خسته‌ام، نه پشیمانم
بگو که ابر شود دنیا، من آفتاب درخشانم!
به شهر نور نخواهد داد، فرشته‌ای که بداخلاق است
سرم به خشم چنان داغ است، بعید نیست بسوزانم ...

ادامه ...
شعری از مهدی موسوی
2 خرداد 04 | قوالب کلاسیک | مهدی موسوی شعری از مهدی موسوی
از این جنونِ پُر از جنّم!
نه خسته‌ام، نه پشیمانم
بگو که ابر شود دنیا،
من آفتاب درخشانم ...

ادامه ...