شعرهایی از ﻣﺮﻳﻢ ﻧﺠﺎﺭ |
|
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻣﺮﻳﻢ ﻧﺠﺎﺭ |
![]() |
میان حجم عظیم استخوان
زیر ﻣﻲگیرد سگی را که قفس سینه استخوانی در دهانش بود سرخی که خاطره بسته دور کمر ... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
شعری از ﻋﻠﻲ ﺧﺎﻛﺰاﺩ | |
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻋﻠﻲ ﺧﺎﻛﺰاﺩ |
![]() |
می دود این خدای دیوانه در من
تا درخت خانه ام باشد و خاک خون منجمدم ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از ﻫﺎﺗﻒ اﺳﺪاﻟﻬﻲ | |
2 آذر 95 | شعر امروز ایران | ﻫﺎﺗﻒ اﺳﺪاﻟﻬﻲ |
![]() |
آه ، دم عیسی
شکوفه ای خشک در دستم ... |
|
ادامه ... |
"پاپوش" ناتالی کوئینتان /ترجمه علیرضا بهنام امیر حسین بریمانی |
|
2 آذر 95 | بررسی کتاب | امیر حسین بریمانی |
![]() |
تنها چیزی که ناتالی کوئینتان را برای ما جذاب می سازد، فاصله مناسب گزین گویه های او با رویکردهای روان و پدیدارشناسانه است. درواقع چیزی که نوشتار او را نوشتاری ادبیاتی می سازد، این است که نوشته او در هیچ قالب دیگری نمی گنجد! ادبیت اشعار کوئینتان، خلاصه کردن وضعیت های روزمره در یک وضعیت مینیمال است. البته مراد ما از "مینیمال"، خلاصه ای از یک خلاصه کردن یک وضعیت چند وجهی در یک متن ادبی است. در این حالت ...
|
|
ادامه ... |
شعری از علی علیرضایی | |
2 آذر 95 | قوالب کلاسیک | علی علیرضایی |
![]() |
سکولار می شوی برای همه
مذهبی می شوی کنار من لایحه:طرح ملی بوسه! دستِ رد می زنی به کار من ... |
|
ادامه ... |
در ستایش علی اکبر مهجوریان نماری محمد لوطیج |
|
2 آذر 95 | و ... | محمد لوطیج |
![]() |
شنبه اول آذر 1395 علی اکبر مهجوریان، پس از چند ماه درگیری با سرطان درگذشت و در این فاصله کوتاه ، فقط می توان از خوبی های این مرد آزاده گفت و نوشت و اعتراف به این حقیقت که به درستی شناخته نشد و دست کم به اندازه ی لیاقتش، قدر ندید.
علی اکبر مهجوریان را به اعتبار چند ویژگی و شاخصه ی دوست داشتنی می توان تا ابد دوست داشت، حتی پس از مرگش. شاعر، منتقد، نویسنده و پژوهشگر ادبیات بومی. بی ادعا و همواره عاشق خواندن و دانستن. مردی شیک پوش و با سر و وضعی آراسته و اندامی تراشیده. ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از علی باباچاهی | |
24 آبان 95 | شعر امروز ایران | علی باباچاهی |
![]() |
به این حالت نمی گویند مراقبه مکاشفه مرافعه!
تعلیقی ست که به مستی هم می زند وُ شاید هم نه! دیوان وحشی بافقی هم تکلیفم را تا حدّی روشن نکرد ... |
|
ادامه ... |
شعری از فخرالدین سعیدی | |
24 آبان 95 | شعر امروز ایران | فخرالدین سعیدی |
![]() |
کفش های شناسنامه دار می دانند
ردشان را گرفته اند بادهای موسمی کفش های شناسنامه دار می دانند آن ها، فقط آن هامی توانند ازکوچه های بن بست خروج کنند ... |
|
ادامه ... |
نگاهی به شعرهای هوشنگ چالنگی در «زنگولهی تنبل» میلاد کامیابیان |
|
24 آبان 95 | اندیشه و نقد | میلاد کامیابیان |
![]() |
شعرهای هوشنگ چالنگی در زنگولهی تنبل «درخشان»اند، و این جمله بیشتر از سرِ توصیف است، تا حاکی از تحسین (گرچه، خالی از تحسینی نیست). نیز، سببِ درخشان بودنِ شعرها وفورِ «ماه» و «ستاره» نیست (که البته فراواناند این دو واژه، علیالخصوص در پایانبندیها: «بجوی / ستارهای را که مهربانتر / حلقآویز میکند / که برای جدایی از این ماه / باید بهانه داشت»). درخششِ شعرهای چالنگی برآمده از دو هنر اوست در ساختن ...
|
|
ادامه ... |
شعری از پانته آ صفائی | |
24 آبان 95 | قوالب کلاسیک | پانته آ صفائی |
![]() |
من آب و آتش را به هم آمیختم تا او
آن چشمهایش هم پلنگ تشنه هم آهو بیرون بیاید از کمین هفتصد سال و پایین بیاید از ستیغت آه! دالاهو ... |
|
ادامه ... |
شعرهایی از یزدان سلحشور | |
24 آبان 95 | قوالب کلاسیک | یزدان سلحشور |
![]() |
به غزل حکم تازهای دادند، گرچه اعدام...نه! ابد دارد
ابر، در کوه...باز میگرید، هر که در بند...حالِ بد دارد مرد با اسب...با انار و داس، در کتابی که کودکان خواندند آمده از بهشت؛ حوّا هم، با دوتا سیب...یک سبد دارد ... |
|
ادامه ... |
داستانی از خاطره محمدی | |
24 آبان 95 | داستان | خاطره محمدی |
![]() |
هروقت ماتمی به سراغم میاد از شونههام میفهمم. شونههام درد میکنن. نه اینکه بار غم شونههام رو آویزون کنن، نه. انگار یه نیرویی میخواد شونههام رو به هم بچسپونه. زور میزنه تا کوچیکم کنه. تا جا بگیرم توی پیله. اونوقته که استخونهام از کتف تا مچ دست از درد زار میزنن؛ و قفسهی سینهام هر آنه که از هم بشکافن؛ و من پی میبرم که به محنتی نو دچار شدهام ...
|
|
ادامه ... |
شعرهایی از مریم مقدم | |
24 آبان 95 | قوالب کلاسیک | مریم مقدم |
![]() |
تا صبح در هوای خودم گریه می کنم
بر شانه ی خدای خودم گریه می کنم این حالم آشناست، خودم می شناسمش با حال آشنای خودم گریه می کنم ... |
|
ادامه ... |
سایر صفحات : 123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232
اینجا و آنجا
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
- دیدار و گفتوگو با مریوان حلبچهای
- توماس الیوت شاعری از قرن بیستم
- بازگشت خلافکاران به خانه پدری جلال آلاحمد
- جایزه ادبی گران جهان برای نویسنده مکزیکی
- برای 81سالگی احمدرضا احمدی : باید شمع تولد صدسالگیات را فوت کنی
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
![]() |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |