شعری از نرگس الیکایی


شعری از نرگس الیکایی نویسنده : نرگس الیکایی
تاریخ ارسال :‌ 12 شهریور 96
بخش : شعر امروز ایران

۱

واژه‌ها نشانه‌های خوبی را
                         حمل می‌کنند
با این‌همه من دنبال
       لباس‌های زمستانی‌ام
کلمات گرمم نمی‌کنند
پیامی پیر به من رسید
که مرا در یک بام و
       دو هوا نگه می‌دارد


۲

پیراهنت سرباز شد
با تو به جبهه آمد
جنگید
زخمی
پیر
پاره
اینک در باد
خاطراتش را مرور می‌کند
تو اما خسته
هماهنگ با خاک
آدم‌برفی‌ها وقتی آب می‌شوند
به تو می‌رسند
و تو در هر فصلی
گلی را شکوفا می‌کنی.


۳

تنهایی‌ام در آسانسور است
شاید سقوط کرده باشد
من در رختخواب  
می‌خواهم با پیراهنم باشم
و کمی غلت بزنم
تنهایی‌های چرک
سکوتم را بر هم می‌زنند.


۴

این دیوارها برفی‌اند
باد کهنه می‌شود
خاک در تمنا
         بر بستر درخت
من حیرت‌زده
به غروب برمی‌گردم
ماه معنای دیگر
سکوت و روشنی ست
که عشق در آن شناور است.

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :