شعرهایی از یزدان سلحشور
24 آبان 95 | قوالب کلاسیک | یزدان سلحشور شعرهایی از یزدان سلحشور
به غزل حکم تازه‌ای دادند، گرچه اعدام...نه! ابد دارد
ابر، در کوه...باز می‌گرید، هر که در بند...حالِ بد دارد
مرد با اسب...با انار و داس، در کتابی که کودکان خواندند
آمده از بهشت؛ حوّا هم، با دوتا سیب...یک سبد دارد ...

ادامه ...
شعرهایی از یزدان سلحشور
16 آذر 89 | شعر امروز ایران | یزدان سلحشور شعرهایی از یزدان سلحشور
ترجیح می دهم فقط
قهوه بنوشم قهوه قهوه
ودنبال سرنوشت کنی ته فنجان
یا عشق بورزی در خانه ای
که موتسارت می نوازد
با بند رخت ها،پرده ها
قُل قُل کتری اش
...

ادامه ...
شعری از یزدان سلحشور
2 مهر 89 | شعر امروز ایران | یزدان سلحشور شعری از یزدان سلحشور
...

ادامه ...