شعری از علی جهانگیری
6 خرداد 01 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعری از علی جهانگیری
مه می‌آید
و صدای پچ‌پچ جنگل محو می‌شود
پاورچین پاورچین
از طرح نیمه‌تمام درختان می‌گذرد
با پنجه‌های نرم ، تا پشت پنجره
تشویش را می‌آویزد روی پرده‌ها ...

ادامه ...
شعرهایی از علی جهانگیری
30 مرداد 00 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعرهایی از علی جهانگیری
کودکی و اردیبهشت پر از مه بود
مه
کودکی دریاست
ساحلش ما ...

ادامه ...
دو شعر از علی جهانگیری
25 دی 99 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری دو شعر از علی جهانگیری
هیچ است دیگر
می‌توان هر لباسی تنش کرد
کفش پارسالی‌اش هیچ‌وقت کوچک نمی‌شود
...

ادامه ...
سه شعر از علی جهانگیری
15 خرداد 99 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری سه شعر از علی جهانگیری
آسمان را بو کشید
ماه را بو کشید
گرگ خاکستری رفت تا تنها بماند ...

ادامه ...
شعری از علی جهانگیری
23 آبان 97 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعری از علی جهانگیری
روز را اندک می‌شماری
این روز، شب‌های زیادی با تو بوده
مانند نقطه‌ای طولانی
چیزی که نیست
چگونه گفته می‌شود؟ ...

ادامه ...
شعری از علی جهانگیری
20 خرداد 96 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعری از علی جهانگیری
بنشین کنار من
مقابل همه ی کناره ها
خواب ببینیم تا صبح
پری ها می آیند اعتراف بگیرند ...

ادامه ...
شعرهایی از علی جهانگیری
29 اسفند 95 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعرهایی از علی جهانگیری
بوی تند علف ﻣﻲآید
ﺁﻥسوی هر در
مادر که دامنی سرخ داشت
صندوﻗﭽﻪی قدیمی را گشوده بود
ﻛﺮﻩای سمند با پیشانی سپید ...

ادامه ...
شعرهایی از علی جهانگیری
20 دی 95 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعرهایی از علی جهانگیری
یورتمه می رود غروب در اسب
گیسویی به شکل تازیانه بعد از فرود ، رها
کورس اول است و چهارده بار زائیدی
هفت در زیر و هفت در بالا ...

ادامه ...
« یلدا در فرهنگ ایرانیان »
علی جهانگیری
29 آذر 95 | اندیشه و نقد | علی جهانگیری « یلدا در فرهنگ ایرانیان »
علی جهانگیری
شروع دی ماه همراه است با داخل شدن خورشید به برج جدی ( ستاره شمالی ) که خانه زحل است و زحل ( کیوان ) نحس اکبر است در نجوم ، زیرا دورترین سیاره در هفت پیکر آسمانی بوده که انسان می دیده است و رنگ نماینده ی این پیکره سیاه است . ...

ادامه ...
شعرهایی از علی جهانگیری
29 مهر 95 | شعر امروز ایران | علی جهانگیری شعرهایی از علی جهانگیری
قایقی کاغذی
بدون ﻗﻂﺐنما و بادبان
همین جاها گم شده بودیم انگار
نیاز به آگهی در روزنامه نیست
وقتی با هم هستیم
از گم شدن ﻧﻤﻲترسم ...

ادامه ...
سایر صفحات :   1