شعری از آیدا مجیدآبادی
4 اردیبهشت 01 | شعر امروز ایران | آیدا مجیدآبادی شعری از آیدا مجیدآبادی
خانه در چمدانت جا نمی‌شود
و این را
مو‌های پریشانت
بهتر از تو می‌دانند ...

ادامه ...
شعری از ناظم حکمت
ترجمه ی آیدا مجیدآبادی
7 مهر 00 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی شعری از ناظم حکمت
ترجمه ی آیدا مجیدآبادی
برادران و خواهران بیمارم
بهبود می‌یابید
درد‌ها و رنج‌ها آرام می‌گیرند
و آرامش نرم‌نرمک
...

ادامه ...
شعری از آیدا مجیدآبادی
2 مرداد 99 | شعر امروز ایران | آیدا مجیدآبادی شعری از آیدا مجیدآبادی
دوست دارم چون ستاره‌ای سرگردان
به چال گونه‌ات سقوط کنم
و به هیچ گونه‌ای در این جهان بازنگردم ...

ادامه ...
شعری از آیشه آک‌دوعان
5 آبان 98 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی شعری از آیشه آک‌دوعان
گمان کرده بودم
با این قلبِ بلازده
دیگر نمی‌توانم دوست بدارم
به یک‌باره تو بر سرِ راه‌ام قرار گرفتی
...

ادامه ...
شعری از آیدا مجیدآبادی
24 فروردین 97 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی شعری از آیدا مجیدآبادی
چه‌گونه بگیرم‌ات از جایی که نفس می‌ایستد
باد: مخالف من
باران: مخالف من ...

ادامه ...
سه شعر از آیدا مجیدآبادی Aida Mecit Abadi
برگردان به ایستانبولی: تورگوت سای Ttrgut Say
به هم‌راه اصل شعرها به زبان فارسی
25 اسفند 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی سه شعر از آیدا مجیدآبادی Aida Mecit Abadi
برگردان به ایستانبولی: تورگوت سای Ttrgut Say
به هم‌راه اصل شعرها به زبان فارسی
وقتی تو پنجره را باز می‌کنی
دوست دارم کنارت بیایم
و برای سخاوتِ دست‌های‌ات
پنجره ببافم ...

ادامه ...
شعری از آیدا مجیدآبادی
27 آذر 96 | شعر امروز ایران | آیدا مجیدآبادی شعری از آیدا مجیدآبادی
مهم‌ترین تصمیم زندگی‌اش جان من بود
گرفت
و به چله نشست
حالم را از کدام ستاره بپرسم ...

ادامه ...
شعری از لاله مولدور
ترجمه از آیدا مجیدآبادی
15 مهر 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی شعری از لاله مولدور 
ترجمه از آیدا مجیدآبادی
دیشب که تو خواب بودی
نام‌ات را زمزمه کردم
و قصه‌های وحشت‌ناک حیوانات را بازگفتم ...

ادامه ...
چند شعر از سونای آکین Sunay Akın
برگردان از آیدا مجیدآبادی
29 شهریور 96 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی چند شعر از سونای آکین Sunay Akın
برگردان از آیدا مجیدآبادی
در میان اشک‌های‌اش
چند دقیقه گشت
دنبال دکمه‌یی
که هنگام بلند شدن از میز کورتاژ
گیر کرده و افتاده بود. ...

ادامه ...
شعری از آیدا مجیدآبادی
26 شهریور 96 | شعر امروز ایران | آیدا مجیدآبادی شعری از آیدا مجیدآبادی
آبی که از سر چشم هایم گذشت
سرگذشت بیقراری تو بود
آنگاه که خم شدی
و تک تک مهره هایت را
به نردبازی سرنوشت فرستادند ...

ادامه ...
سایر صفحات :   1