شعری از محمدرضا حجازی
تاریخ ارسال : 4 مهر 96
بخش : قوالب کلاسیک
شب دوچرخه هماغوش_وهم_ابرو نیست
واین سیاهی_جاوید شکل_لولو نیست
نگاه_هر که کنم یاتونیستی یا او
صدای هر که کنم یاتونیست یا او نیست!
کجای نیم شب_آسمان سرشار است
که سایه های دو تا کهکشان همسو نیست
چه کارشان بکنم بچه های شیطان اند
ترانه ی لبشان جلوه های جادو نیست
کنارمزرعه ی رقص _داس خوابیده
سوار جمعه شبی خورده گان عوعو نیست
ستاره ای که توداری فراز_پیرهن ات
شبیه سنگ مزاراست عشق من رو نیست
دو تا پیاله زدم آسمان نشد ویران
بده دو بوسه که امشب لب_هیاهو نیست!
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه