شعری از علی محمد زیدوندی


شعری از علی محمد زیدوندی نویسنده : علی محمد زیدوندی
تاریخ ارسال :‌ 13 اردیبهشت 99
بخش : قوالب کلاسیک


افتاده به نبض ام ضـَربان نرسیدن
ای لال شوی لال؛ زبان نرســیدن

با این نَفَس سردو قطاری که نیامد
پیـچیـده به پایـم چمدان نرسیدن

در من جریان داشته یک عمر کبوتر
یک عمـر پریدن نگران نرسیــدن

هی نامه نوشتــم کـه کمی ماه بیارید
ایـن خـانه ی تاریک نـــِشـان نرسـیدن

نه باد و بـها ی نه صـدایی که بماند
پُرشـد تـَنِ  راهـم از دهان نرسیـدن

تقـویم برایــم  خبـری تازه نـدارد
پیچیـده بــه جانم سرطان نرسیدن

با آن کلماتی کـه به شعرم نرسـیدند
افتاد غـزل درجــریان نــرسیـدن

 

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :