برنج سرد


برنج سرد نویسنده : نگار داوودی
تاریخ ارسال :‌ 18 تیر 99
بخش : داستان

 

دست راستم را می گیرم به دستگیره ی در و دست چپم را آرام از دستش می کشم بیرون. حالا فقط جای گود شده ای از من روی صندلی ماشینش مانده. و از اینجا، از دوستت دارمی که قبل از پیاده شدنم گفت تا شب، تا کنار او روی مبل نشستنش یا روی تخت دراز کشیدنش هنوز پنج یا شش ساعتی فاصله است. پیاده که شدم می روم آن سمت خیابان و سوار ماشین خودم می شوم. نیم ساعتی ضبط ماشین را خاموش نگه می دارم و صدای گوشی را زیاد می کنم و به دوستت دارم ها فکر می کنم. گاز می دهم. دنده عوض می کنم. تا صدای خاموش موتور و اینکه رسیده ام. نیم نگاهی به ساعت ماشین کافیست که بدانم رسیده است. صدای گوشی ام را تا آخر کم می کنم و می اندازمش گوشه ی کیف مشکی که حالا دسته هایش را آویزان آرنج خمیده ام کرده ام. کلید می اندازم، فکر می کنم که دیگر نباید به چیزی جز گرسنگی ام فکر کنم و می روم تو. سرم را تکان می دهم تا شال بیفتد روی شانه هایم و قدم هایم را تا در آهنی آسانسور می شمارم. دست عرق کرده ام را می کشم به میله ی آهنی. بعد مشتش می کنم و نبضش را می گیرم زیر بینی ام و چشم در آیینه می روم بالا. مانده ی بوی عطرش را دوست دارم. شال را از روی شانه ام می کشم و با کیف و کلید می اندازمش روی کاناپه. دست می برم و بند مانتوی بلندم را باز می کنم. حتم دارم حالا گوشی اش خاموش است.
توی آشپزخانه ام. در یخچال را باز می کنم، زبانم را در می آورم و بطری خالی آب را می گیرم بالایش و تکانش می دهم. دوباره می اندازمش توی یخچال و می روم توی راهرو جلوی آیینه ی قدی می ایستم و به راه های سبز تاپ چسبیده به تنم نگاه می کنم. بیشتر نگاه می کنم. بعد سرم را خم می کنم و به هر چیزی از روبرو دیده ام از بالا نگاه می کنم. انگار خیالم راحت می شود که هر چه باید باشد هست. بر می گردم می روم کنار گاز. یک پیمانه برنج، شیر آب، یک قوطی تن ماهی ومن. تا گرم شدنش همانطور کنارگاز می ایستم. سر بلند نمی کنم و به آن ساعت لعنتی روی دیوار زل نمی زنم. تا بشمارم که چند ساعت مانده فردا شود و باز بگوید دوستت دارم و باز من نپرسم این ساعت هایش چطور گذشت. دسته ی کارد را فشار می دهم.  در تن ماهی آنقدر که بشود بریزد بیرون باز می کنم و می ریزمش روی برنج. کنترل را از روی پیشخوان بر می دارم و تلویزیون را روشن می کنم. یک قاشق، قابلمه ومن. که حالا چهار زانو نشسته ام کف زمین و قابلمه را گرفته ام وسط چال بین زانوهایم و صدای تلویزیونی که نمی بینمش . چند قاشقی می خورم. شاید پنج یا شش. بعد نمی خورم. بلند می شوم. پاهایم را لای آن شلوار جین تنگ توی آیینه راهرو نگاه می کنم. پشت می کنم. اینبار روی پنجه پاهایم می ایستم. شکم نداشته ام را می دهم تو، عضلاتم را سفت تر می کنم. بعد تا جایی که می شود سرم را می چرخانم و از آن طرف هم نگاه می کنم. می روم سراغ کیفم و گوشی را بر می دارم.خبری نیست. مانتوی کوتاه مشکی ام را از لای لباسهای روی جالباسی کنار آیینه، پیدا می کنم و تنم می کنم. دست می اندازم ته کیفم و ماتیک بدون دری را می کشم بیرون و می کشمش روی ته مانده ی قبلی. شال و کلید را از روی کاناپه جمع می کنم، دسته ی کیف را باز آویزان آرنجم می کنم و می زنم بیرون. از کنار ماشینم رد می شوم. راه که می روم کف صندلهایم از پاشنه ی پاهایم جدا می شوند و باز می چسبند. سرم پایین است و به لاک آبی رنگ و رو رفته روی انگشت‌هایی که از جلوی صندلم بیرون زده اند نگاه می کنم. اطرافم پای دیگری نیست. انگشت هایم را می کشم تو تر. سر که بلند می کنم مردی توی تراس خانه ی روبرو ایستاده و نگاهم می کند. فکر می کنم هوا به قدر کافی روشن هست و می رسم به اول شلوغی خیابان. بعد آرام راه می روم. گاهی هم می ایستم. ویترین مغازه ها را نگاه می کنم. پیراهن ها را، کتاب‌ها را، حتی ظرف ها را. شاید چیزی هم بپرسم. اولش سخت است ، مثل راه رفتن زیر باران تند بدون چتر. سرم که پایین است کفشها را می شمارم. مردانه ها را بعد زنانه ها را. سرم را بلند می کنم و باز می شمارم. اینبار سرها را، گاهی هم دست ها را. خسته که شدم باز سرم را پایین می اندازم و همان مسیر را دوباره بر می گردم. هوا تاریک شده. به کوچه که می رسم هنوز توی همان تراس کسی ایستاده. نور سیگارش بالا و پایین می شود. نزدیک تر که می شوم باد دامنش را تکان می دهد. اینبار من نگاه می کنم. از کنار ماشینم رد می شوم و فکر می کنم می شد کنار من باشد روی مبل یا روی تخت. و تمام فرداها به او بگوید دوستت دارم و او نپرسد این ساعت‌ها چطور گذشت. بالا که رسیدم یکراست می روم سراغ قابلمه ی وسط آشپزخانه. می گیرم بغلم و باقی برنج سردم را با اشتها می خورم. تلویزیون هنوز روشن است و من فکر می کنم لاک آبی ام کجاست.  

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :