داستانی از قباد آذرآیین | |
28 اسفند 03 | داستان | قباد آذرآیین |
![]() |
حرکت... پیکان کار مشکی مدل 51 ، ازجلو باشگاه اسکواش سابق، به رانندگی سالار تلخزاری...
حرکت... پراید آبی مدل 87 ، از کارخانه ی شیر... پاستوریزه ی سابق ... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
داستانی از قباد آذرآیین | |
29 مهر 96 | داستان | قباد آذرآیین |
![]() |
- نوه تونه؟
- کی؟ - همون آقای جوونی که هر روزویلچرتونو... - نه...برادرزاده مه. - خدا حفظش کنه...جوون شیرینیه...می دونین آقا، بعضیا تو همون دیدار اول به دل می شینن. - سلامت باشین...لطف دارین شما ... |
|
ادامه ... |
داستانی از قباد آذرآیین | |
24 اسفند 94 | داستان | قباد آذرآیین |
![]() |
بسکه ازش می ترسیدم، چشمم که گرم شد خوابش را دیدم...می دانستم می آید سراغم...صدای موتور بولدوزرش آشنا بود. انگار بولدوزرش با بولدوزرهای دیگر فرق داشت. اول ها راننده هاش را می فرستاد تا اتاقک هایی که بی خانه ها، شبانه، با چنگ و دندان سر پا کرده بودند ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از قباد آذرآیین | |
25 آبان 93 | داستان | قباد آذرآیین |
![]() |
بی بی اسمی بود که اهل محل گذاشته بودند رو کبرا، پیرزن نزول خوار محله. بی بی صداش می کردند که خرش بکنند و او زودتر سر کیسه را شل بکند. پشت سرش بهش می گفتن شوک، یعنی نحس یعنی جغد.مادرم پشت سر بی بی پنجه تکان می داد و لوچه می کرد و می گفت ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از قباد آذرآیین | |
29 اسفند 92 | داستان | قباد آذرآیین |
![]() |
نصفه های شب،دستگاه تکثیرقدیمی و لندهور اداره آموزش و پرورش شهرستان م ،ناغافل،براتی ، تکثیرچی پیر اداره را می بلعد و از آن طرف یک ورقه ی پت و پهن با حروف سیاه ناخوانا و خطی خرچنگ قورباغه بیرون می دهد
براتی آشفته و عرق کرده از خواب می پرد، تو رختخوابش می نشیند و شروع می کند به نفس نفس زدن.. ... |
|
ادامه ... |
داستانی از قباد آذرآیین | |
16 مهر 89 | داستان | قباد آذرآیین |
![]() |
...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
- علی مؤمنی در گفتوگو با ایبنا تشریح کرد : چرا یدالله رؤیایی به رغم تمایل، «شعر نوین حجم» را به تاخیر
- بحثی درباره حجمگرایی نوین
- نگاهی تازه به سرودههای نصرت رحمانی
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |