شعری از شهرام پارسا مطلق
تاریخ ارسال : 2 مهر 89
بخش : شعر امروز ایران
«سرودی در ستایش تو»
1- از نسبیت تنگ قطعیت ها
عبور می کنم
به مطلق ترین واژه ای
که نام توست
2- تو آن کلمه ای
که از جان روح
کنده می شود
و از خیال
به خدا می رسد
3- تو سپیدة یلدای بی انتهای تنهایی ...
تو نا تمامِ تمامِ سه نقطه های عریانی
چرکنویس دلم را
در سطل زباله روزها
بینداز
4- هنجار حروف را
برای هجی کردن نامت
برهم می زنم
هنجارها
تنها با تو
شکستن دارد
5- از تو که می نویسم
کلمات ...
کلاه را از سر بر می دارند
6- از تو سرودن
پایکوبی قطره هاست
در جشن تولد باران
7- تنها با عصای دستهای تو
از ازدحام سمی مارها
می گذرم
8- در بنی اسرائیل بهانه هایت
موسای بی عصا: منم
9- لیلاترین معشوق
مجنون تمام اسطوره های علاقه
شیرین تر از شیرین
فرهاد تمام بیستون های بی ستون
10- رباعی تلخ ...
خیام سروده های تاریک ام
با تو ...
طعم تلخ خیانت
در بوسه های یهودا
شیرین می کند
شام آخر را
11- با «میم» تمام ممنوعه های تن است
می نویسم: گندم ...
گناه ....
زاده می شود
12- کتاب مقدس من ...
سینه ام ...
اوستای سروده هاست
از عهد عتیق
تا غزل ترین غزلهای سلیمان
13- روح من ...
مستعمرة خراج گزار چشمهای توست
و استقلال ...
از نوازش دستهایت
مرگ سرود آزادی است
14- ساز بوسه هایت را کوک کن
تا مضراب دستهایم
بر تار تار گیسوانت
نوازشی بنوازد
به لهجة خیس باران
15- سرودی در ستایش تو
رنگین کمانی از کلمات
و من ...
شمع رها شده در باد
روشنایی کبریت نمناک
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه