شعری از بابک صحرانورد
تاریخ ارسال : 2 مهر 89
بخش : شعر امروز ایران
من بادامم
سلام عینک عزیز
چشم تمنایم تو بودی
این سفره را که می گسترانی
آوار می ریزد با شما
تا برگردم
پاکم می کنند
دیگر چه والسی
بوی نان نجاتم داد
یا یک آسمان گرومبه نوش
این پسرک ترد سیاهپوست
چه حال و هوایی دارد
موهای طلائیش را باد می اندازد
شیهه می کشند چشمان آبی اش
جهان پوستم را تلخ کرد
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه