شعری از کروب رضایی


شعری از کروب رضایی نویسنده : کروب رضایی
تاریخ ارسال :‌ 2 مهر 89
بخش : شعر امروز ایران

تابو

 

برای بوم

رنگی می سازم

کلمات را در آب

حل می کنم

تابلویی بی صدا

ساخته ام

من شاعر کلمات

بی رنگم

 

 

انار 

 

زندگي پوست تركانده

روي هر درخت

پرنده كه جيك مي زند

دهانش خوني است

 

 

 

 

شعرهای پیشین کروب رضایی در پیاده رو :

 

 

 

اعتراف


به ریسمان شعر شاقول

می اندازم

آجر آجر ملات

روی حافظه کلمات

گل می پاشم

من کتاب داری

بی سوادم

می سازم و می فروشم

دیوار می شوم



دستمزد


قرار داد دودکش بزرگی است

همه را سیاه می کند



صدای سوت که می آید

من بی خیال کارفرما

برای ماه می شعر می نویسم

و همکارم با آخرین کارت

دود می شود



رژیم حقوقی



از دریا که می نویسم

خیس می شوم

به سگ های آبی

پارس می کنم

زباله های ساحل را جمع می کنم

به من چه خزر

تقسیم بر پنج شده است!



سهمیه



باران



یک ساعت که می بارد

بام های فرسوده

ساعت ها چکه می کنند



رسم عجیبی است

به تشنگی کاسه ها قطره قطره

آب می دهند



گلنگدن



نمی دانم

ام یک الفبای کلاشینکف بود

یا برنو

همینقدر می دانم

تفنگ را به هر زبانی بنویسی

شلیک می شود





شبيه سازي


بشر صميمانه مست كرده بود
پاي آخرين گيلاس ژنتيك
گوسفند را پيوند مي زد به
زيست شناسي سال چهارم
مي گفت:
يافتم يافتم
پدر به قصاب سر كوچه قسم داد
گوساله حرامزاده نكش !




تولد



انگشت هیس
ایستاده !
هیچکس دم نمی زند
درد با مادر می پیچد

و من
چه زودبه حال دنیا
گریه می کنم !



ژوراسيك

دايناسورها پاي سكوهاي تمدن
نشسته اند
من درعشيره كوچك گالن گالن
حرص مي خورم
صداي انفجار كلمات را آواز مي كنند

معناترين آفت زمين زالو نيست
لوله هاي نفت خون مرا در صحرا ها مي مكند

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : سيدروح الله حسيني - آدرس اینترنتی : http://bahala.blogfa.com

salam rezayi jan,hossini yeki az shagerdaye amozeshgahe jahangardiyam.mishe gheymate har shab soito baram e:mail bokoni,mamnon misham