شعری از مینا حسنی
تاریخ ارسال : 2 مهر 89
بخش : شعر امروز ایران
تعبیر یک خوابِ دربسته
باور کن قرار بود بیایم
و مبعوث شوم در گودیِ این چشمها
اما
انگار سالهاست که دراز به دراز افتاده ام
و دارم از دست میروم
روی همین بالشی که تو پَروار کردهای
و شدهام شبانِ برّههایی
که با انگشتهایت سِحرشان کردی
و برای همیشه به دامِ این خوابِ دربسته انداختی ...
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه