شعری از شهرام میرزایی


شعری از شهرام میرزایی نویسنده : شهرام میرزایی
تاریخ ارسال :‌ 10 شهریور 99
بخش : قوالب کلاسیک


 

 

ای کشتگان سکوت نفرمایید! زنگوله فحش‌داد به بزغاله
ای کشتگان سکوت نفرمایید! بزغاله فحش‌داد به زنگوله

خوردند گرگ‌ها سگ چوپان را، بزهای از فرار پشیمان را
در بین خون و شیر و عرق کَندند پستان پاره از دهن توله

ما را بخواب ظهر پس از آروغ! ما را بخواب نشئگی از دوغ!
ما را بخواب ای شکم پر! ای قلیان چاق و قل‌قل و قیلوله

زودم به قبل و بعد نمی‌گنجم، دیوم به نحس و سعد نمی‌گنجم
دیرم اگرچه داخل یک ساعت، کوهم اگرچه داخل یک سوله

گفتم به اسم کوچکم اقیانوس، لطفاً مرا صدا بزن ای مأیوس!
تا خانه‌‌ات بیایم و خود را بعد جاری کنم درون دوتا لوله

پیراهن تو خیس کنم، رشکم، در دامنت اگر بچکم، اشکم
از من نشور دست فقط، این حجم، یک غول آبی‌است، نه بیغوله

آن‌سوی مرز باش، و حاشا کن، ترکیدن انار تماشا کن
وقتی که پست می‌کنمت قلب است بمبی که نیست داخل مرسوله

من لاکپشت کوچک و تنهایم، مشغول دست و پا نزدن‌هایم
با مرگ خود سبک شدم و دیگر، سنگین نکرده‌است مرا کوله

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :