شعرهایی از محمد حسن مرتجا
1 مرداد 00 | شعر امروز ایران | محمد حسن مرتجا شعرهایی از محمد حسن مرتجا
به رنگم
به همان طبیعتی
که بی‌قرار شم

چرا نمی‌دانم. هر کار و رفتارم
آمدنم... رفتنم ...

ادامه ...
شعری از محمد حسن مرتجا
20 تیر 96 | شعر امروز ایران | محمد حسن مرتجا شعری از محمد حسن مرتجا
خیابان در دم و بازدمت سنگین و کم می شود
و منگ سر به دیوار می کوبد
و از دستهایش مشتی ماهی وا می رود و می ریزد
برویم! ...

ادامه ...
شعری از محمد حسن مرتجا
29 اسفند 95 | شعر امروز ایران | محمد حسن مرتجا شعری از محمد حسن مرتجا
اصلن فکر نکرده بودم
این که طنین و صدای تو را بنویسم
به کجاها که برنمی خورد؟!
فکر نکرده بودم ...

ادامه ...
شعری از محمد حسن مرتجا
28 اسفند 93 | شعر امروز ایران | محمد حسن مرتجا شعری از محمد حسن مرتجا
اینجا که در خیابانی که می روم
خیابانی دیگر از بالا و پایین می بردم
همرا با ایستگاههایی که شبانه به بیابان می زنند
و در کوچه ای که در کوچه ای دیگر
و خانه ای که در خانه ی دیگر...
...

ادامه ...
انتشار الکترونیکی کتاب " و بیدار می بینم ... " سروده محمد حسن مرتجا
29 تیر 91 | نشر الکترونیکی | محمد حسن مرتجا انتشار الکترونیکی کتاب
لطفن برای دانلود مجموعه شعر " و بیدار می بینم ... " به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید . ...

ادامه ...
شعرهایی از محمد حسن مرتجا
15 اسفند 89 | شعر امروز ایران | محمد حسن مرتجا شعرهایی از محمد حسن مرتجا
تبم کوک دستهایم است
چرا نزنم با دستهایم
که یک آسمان دریایند!
میزنم، میزنم،
آتشی آنقدر
که هند بریزد از شانه هام
بر شبی که ستاره گان روسپی آسمان این همه تنها!
...

ادامه ...