بیلی کالینز؛ یک شاعر آمریکایی!
یادداشتی بر "هنر غرق شدن" گزینه اشعار بیلی کالینز
امیرحسین بریمانی
تاریخ ارسال : 29 مهر 95
بخش : بررسی کتاب
بیلی کالینز؛ یک شاعر آمریکایی!
یادداشتی بر "هنر غرق شدن" گزینه اشعار بیلی کالینز به ترجمه مجتبی ویسی
-امیرحسین بریمانی :
بیلی کالینز، شاعر رویدادهایی تمامن واقعیست؛ رویدادهایی کهیک شاعرِ آمریکایی (بهمثابهی سوژه شناسا) در جهان واقعی مشاهده میکند و سپس در جهان شعری خود نیز بدان میاندیشد. درواقع میتوانیم بهشکلی اغراقآمیز بگوییم که شعر او فاقد تخیل در معنای فانتزیگونِ آن است. یعنی حتی رخدادهای تخیلی شعر او نیز همواره دارای علیتی فاعلی هستند که چراییِ متن پدید آمده رابه مولف آن اشعار ارجاع میدهند و نه رویدادهایی واقعی کهدر جهان فانتزیگون شعر، برسر راوی آمده است. اینها چهمعنی میدهد؟ تعریفی که کالینز از شعر ارائه میدهد (البته این تعریف را در اشعار او باید جست چراکه کالینز، بههرحال یک تئوریسین ادبی نیست!)، راوی و شاعر، اینهمان هستند بدینمعنی که راوی، شخصیتی ساخته و پرداخته شده نیست بلکه سرایش شعر، تنها از طریق بازشناسی شاعر توسط خود است که اتفاق میافتد و نهدر خلق یک جهان فانتزی. طبعن در چنین شعری، متنیت بر بنیان حقیقت روزمره استوار گشتهست و مولفههای زیستی، تمامن در آن نمود یافتهاند. پس وقتی بهعنوان مثال اثری از امر سیاسی در اشعار کالینز نمیبینیم، بدین معنیست که او اصلن بدان فکر نمیکند! در نقطه مقابل، اندیشههای شاعری سورئالیست، بهسبب وجود لایهی محافظ فانتزی در برابر محتوای اندیشهی مولف، قابل مشاهده نیست.
پس طبیعیست که اثری از چپگراییِ روبر دسنوس را نمیتوانیم در اشعار او ببینیم. در یک جامعهی لیبرال سرمایهدار که بهقول ژیژک، از هرچیزی کافئینزدایی شدهست، دیگر نمیتوان دم از سمبلها زد و با پنهانسازی وقایع و افکار زیرپوشش تخیل، شکلی مرموز بهحقیقت بخشید چراکه مخاطبان، بهسبب مورد بمبارانِ نشانگان قرار گرفتن بهصورتی هرروزه، دیگر رقبتی بهرمزگشایی از نشانگانی ادبی را ندارند. و ادبیات در چنین وضعیتی، چارهیی ندارد جزاینکه با نویسندگان و شاعران ئ طبعن مخاطبان خود روراست باشد!
سیمایِ یک سوژه شناسایِ آمریکایی چطور میتواند باشد؟! سوژهیی که تلوزیون (بهعنوان نمادی از ارائه مداوم حقیقت که فرد را بینیاز از شناساییِ انفرادی حقیقت میسازد) را منبع موثقی برای دریافت نشانگان نمیداند و بر فاعلیت خود اصرار میورزد. این پرسش اغراق شدهییست که یک غیرآمریکایی، هنگامیکه بهخروجیهای موفق دانشگاههای علوم انسانیِ آمریکا فکر میکند، با تردید از خود میپرسد. بیلی کالینز در ادبیات میتواند مصداق خوبی برای چنین امری باشد. درواقع اینکه ما امروزه بهمقدار قابل توجهی چارلز بوکفسکی، راجر مگاف و امثالهم را ترجمه و تجدید چاپ میکنیم، در سادهبودن زبانی که آنان بهکار میبرند نیست بلکه از ریشهی همین پرسش است. ما مدلولِ دالها را مطابق با پیشداوریمان مشخص میکنیم. و پیشداوری ما غیرآمریکاییان نیز چیزی جز احمق قلمداد کردن آمریکاییها نیست.شعر بیلی کالینز، بر پایهی دو تیپ آمریکایی مستقر است: فکور و سادهبین. درهمینجا باید سادهبینی را از سطحینگری متمایز سازیم و برای این امر، میباید دوباره بهتخیل اشعار کالینز نگاه بیاندازیم. برخلاف بوکفسکی و ریچارد براتیگان کهروزمرگیِ صرف را در اشعار خود بازنمایی میکنند، کالینز گاهی جلوتر میرود و با جزیینگری در واقعیات روزمرهی یک شاعر، تخیل را بهامر شعری باز میگرداند. کالینز، شاعر وضعیتهاست؛ وضعیتهایی که فینفسه دارای باری دراماتیک و در پیوند با عواطف نیستند و تمام بار خلق وضعیت، بر عهدهی سادگی بیشازاندازهی عناصر شعریست که این، خود نوعی از تعجب و احساس لذت را در مخاطب برمیانگیزد. وضعیتها اغلب ساده هستند و از ژرفایی مضمونی بهره نمیگیرند بلکه تمامی ابژهها، فقط مورد بازشناسی شاعری منصف در برابر حقیقت قرار گرفتهاند. شعر کالینز، از پنداشتها و پیشداوریهای غیرآمریکاییان بهرهکشی میکند تا آنان را بهخود متمایل سازد. بدینطریق که اشعار او، همواره در موقعیت مکانیِ آمریکا قرار دارند بیآنکه پای نشانگان جغرافیایی را بهخود باز کنند. سبکزیستِ یک آمریکاییِ لیبرال (بهتعبیر غیرآمریکاییان: couch potato)، در راوی کالینز کاملن قابل ردیابیست اما با این تفاوت تعیینکننده که راوی او، یک شاعر است و از امر خیالی نیز بهره میبرد! درنهایت اینکه بیلی کالینز بهمناسبت نگرش واقعگرایانهی خود بهجهان، کاملن سوبژکتیو عمل میکند و هیچ داعیهی شناخت دقیق جهان را ندارد که البته مزیت شعر او نیز بهشمار میرود: "موشی به جان شعرم بیندازید اصلا/و هی نگاش کنید که چطور راه خودش را می کاود/یا خواستم توی اتاق شعرم قدم بزنید/و دیوارها را یک به یک بگردید دنبال کلید برق /من ازشان خواهش کردم روی کف شعرم اسکی آبی بروند/و به اهتزاز نام شاعر/در ساحل شعر،موج بردارند بلند /اما همه ی آنچه آن ها می خواستند این بود؟/همه ی آنچه آنها می خواستند این بود :/که شعرم را با طناب ببندند به صندلی محکم !/و هی شکنجه پشت شکنجه /که اعترافی بیرون بکشند از دل شعر /شروع کردند شعرم را با لوله های خرطومیشان زدن/این جور شعر مرا می خواستند /اینطور شعر مرا معنا می کردند"
توضیحات: شعر بالا از کتاب :هنر غرق شدن:، گزینه اشعار بیلی کالینز بهترجمهی مجتبی ویسی انتخاب شده است که در سال 1389 توسط نشر چشمه منتشر شده است.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه