داستانی از شیرین ورچه | |
29 اسفند 03 | داستان | شیرین ورچه |
![]() |
غروبی روی مبل ولو شده بودم و مجله ورق میزدم که وزوز خرمگسی از پشت پنجرهی سالن، چپید توی گوشم. از بچگی خرمگسهای زیادی کشتهام. یادم میآید بعد از له کردن ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
داستانی از شیرین ورچه | |
29 اسفند 00 | داستان | شیرین ورچه |
![]() |
«با سنگریزه میزنم به پنجرهت». دقیقاً همین را به او گفت وقتی خانهشان طبقهی اول بود و پنجرهی اتاقش رو به کوچه باز میشد. قرار شد وقتی برگشت، اینطور خبرش کند. حالا طبقه هشتم است. اگر هم بیاید که نمیآید، زورش به هشت طبقه که نمیرسد. نیمههای شب است. از پنجره سرک میکشد. تک و توک چراغ خانهها روشن است ...
|
|
ادامه ... |
داستانی شیرین ورچه | |
30 فروردین 00 | داستان | شیرین ورچه |
![]() |
امید گفته بود از سر جاده فرعی تا آنجا چیزی حدود بیست و پنج دقیقه تا نیم ساعت طول میکشد. گفته بود مراقب باشد. راهش پر پیچ و خم است و تابلو ندارد و خیلی جاها دیدش کافی نیست. ممکن است یکهو وانت نیسانی یا کامیونی سر راهش سبز شود و خیلیهاشان ...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
- علی مؤمنی در گفتوگو با ایبنا تشریح کرد : چرا یدالله رؤیایی به رغم تمایل، «شعر نوین حجم» را به تاخیر
- بحثی درباره حجمگرایی نوین
- نگاهی تازه به سرودههای نصرت رحمانی
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |