داستانی از شهاب عموئیان | |
2 خرداد 04 | داستان | شهاب عموئیان |
![]() |
موبایلم را به سرباز تویِ کیوسک ورودی کلانتری تحویل دادم و به جایش یک تکه چوب کهنه که روی آن ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
داستانی از مهناز رضایی | |
2 خرداد 04 | داستان | مهناز رضایی |
![]() |
صفی جلوی سینما درست شده بود؛ زنها و مردها بعضی دست در دست و بعضی تنها ایستاده بودند.
پیرمرد سرش را بلند کرد. پرسید ... |
|
ادامه ... |
داستانی از خاطره محمدی | |
2 خرداد 04 | داستان | خاطره محمدی |
![]() |
این چشمهایی که من را میپایند، دست و بالم را از زندگی بستهاند. از پسِ پنجرهی هلالی بزرگی که از لای قاپ فلزی عرقکردهی آن ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از گودرز ایزدی | |
4 اردیبهشت 04 | داستان | گودرز ایزدی |
![]() |
دالان دراز بود و تاریک با دیوار و سقف تیروتختهای دل دادۀ بیقواره که سیاه میزد. شبکورها برسقفش لانه کرده بودند. ازبس پیشترها در آن آتش برای تنور وکُرسیِ زمستان و پختن غذا روشن کرده بودند ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از عطیه خراسانی | |
4 اردیبهشت 04 | داستان | عطیه خراسانی |
![]() |
مادربزرگ رفته نشسته توی راهروی ورودی و صدای قلقل قلیانش بلند است. دیشب زیر گوشم گفته بود: «سه روزه چشم راستم میپره!» وقتی چشم راستش میپرد ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از بیتا خسروجردی | |
4 اردیبهشت 04 | داستان | بیتا خسروجردی |
![]() |
ایستگاه خلوت بود. چراغها چشمک نمیزدند. روی دیوار، لکههای تیره از زمین به سمت سقف خزیده بودند. صدای قطاری نمیآمد ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از میلاد خرقه انداز | |
4 اردیبهشت 04 | داستان | میلاد خرقه انداز |
![]() |
امیر کرامتی تنها فرزند خانوادهای مرفهالحال، در یکی از روزهای بهار 1399 پاک زد به سرش. دور افتاد بفهمد کدامیک از دوستانش واقعاً او را دوست دارند و حاضرند برایش هر کاری بکنند ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از سعید شعبانی | |
4 اردیبهشت 04 | داستان | سعید شعبانی |
![]() |
میگویم بهتر است این حرفها بین خودمان بماند.این وسوسههای سرآسیمه.این کابوسها .این وحشتهای شبانه که تو میگویی ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از فریبا گرانمایه | |
4 اردیبهشت 04 | داستان | فریبا گرانمایه |
![]() |
برای مادر دوربین مداربسته گذاشته بودند. فکر نصب دوربین وقتی به سر برادرهای خارجنشین شیدا افتاد، که در طول هفته مادر دو بار خورد زمین ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از حسین آتش پرور | |
28 اسفند 03 | داستان | حسین آتش پرور |
![]() |
هيچ يادش نبود كه دستهايش از چه زمانى نبودند، يا در كدام شهر از كتف جدا شده بودند؛ چيزى را كه به خاطر داشت، آن خوابِ طولانى در هم ريخته بود كه ...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |