شعری از آرش سیفی | |
7 آبان 98 | قوالب کلاسیک | آرش سیفی | |
خاموش میشوند تمام چراغ ها
پاشیده خاک مرده به دنیای من کسی شب بوی خون و چرک گرفته در آینه تُف میکند به زندگی اش جای من کسی ... |
|
ادامه ... |
ویژه نامه ها
1400 |
نوروز 1399 |
نوروز 1398 |
نوروز 1397 |
داستان نوروز 1396 |
نوروز 1393 |
بهرام اردبیلی |
ترجمه اولیس اثر جویس |
ساده نویسی |
علی مسعود هزارجریبی |
شعری از افشین افشنگ | |
5 آبان 98 | قوالب کلاسیک | افشین افشنگ | |
طلسم و ورد و جادو را علم کردند و بعد از آن
به حکم چند جادوگر، تو را کشتند و سوزاندند به یک آهنگر یاغی فریدون وار دل بستی به ضرب پتک آهنگر، تو را کشتند و سوزاندند ... |
|
ادامه ... |
شعری از مسعود هاشمی | |
16 مهر 98 | قوالب کلاسیک | مسعود هاشمی | |
مات و سرگردان و حیرانیم، پرگاریم ما
آسمان ما را زمین انداخته، باریم ما تنگ قلیان غرورم را شکسته دلبرم تَنگ خُلقم از انیسم ؛ شاه قاجاریم ما ... |
|
ادامه ... |
شعری از راضیه صابریان | |
12 مهر 98 | قوالب کلاسیک | راضیه صابرسان | |
سرگیجه های ممتدِ بد مستی آشفته حالی منِ دیوانه
آیینه را شکستم و بیرون زد از تکه هاش یک زن دیوانه از پنجره به سمت جهان پل زد آهسته رفت و دور زمین چرخید گیرایی عجیب و غریبی داشت آن چشم های روشن دیوانه ... |
|
ادامه ... |
شعری از رضا طبیب زاده | |
12 مهر 98 | قوالب کلاسیک | رضا طبیب زاده | |
سلامت میکنم هر بارِ چندم، بار چندمتر
جوابم میدهی گاهی "سلامٌ"تر، "علیکم"تر تلاطموار میرقصیم، مولاوار، شمساوار «سلامٌ فیهِ حَتّی مَطلَعِ الفَجر»ی تلاطمتر ... |
|
ادامه ... |
شعری از علیرضا کبگانی | |
7 مهر 98 | قوالب کلاسیک | علیرضا کبگانی | |
در لهجهات شرجی تداوم داشت، وقتی هوایت را بلد بودم
هر واژهات تاویل هر واجت، من هر هجایت را بلد بودم می شد کنار ساحل سنگی، سیگار را دزدانه آتش زد در شهر میشد بی خبر گم شد، در شهر جایت را بلد بودم ... |
|
ادامه ... |
شعری از فاطیما مهرابی | |
29 شهریور 98 | قوالب کلاسیک | فاطیما مهرابی | |
کوه ها کوره های یاقوت اند
جگر آبدیده ای دارند در گلوها قصیده ای خونین رنگ های پریده ای دارند ... |
|
ادامه ... |
شعری از حسن دلبری | |
21 مرداد 98 | قوالب کلاسیک | حسن دلبری | |
بهشت من نباید پشت این هفت آسمان باشد
در آغوش تو خوشبختم همین شاید همان باشد نمی خواهم بهشتی را که عیاشی است بنیادش بهشت دیگران بگذار مال دیگران باشد ... |
|
ادامه ... |
شعری از افشین افشنگ | |
21 مرداد 98 | قوالب کلاسیک | افشین افشنگ | |
بلوطی محکمم اما
صلیبی محکم از چوبم شب مکر یهودا وُ شب عیسای مصلوبم ... |
|
ادامه ... |
شعری از مهدی معظمی | |
6 تیر 98 | قوالب کلاسیک | مهدی معظمی | |
این ایستگاه آخر راه است
چیزی به غیر هیچ نمانده آرام گریه کن ته خطم نه!فرصت(بپیچ!...)نمانده ... |
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |