شعری از محمد مطلوب طلب | |
26 دی 95 | قوالب کلاسیک | محمد مطلوب طلب | |
از کوچه پرسیدند اسم عابرانش را
اما نگه می دارد آنهای زبانش را! گم می شوم در عابرانی که نمی آیند گم می کنم با رد پاهایش نشانش را ... |
|
ادامه ... |
ویژه نامه ها
1400 |
نوروز 1399 |
نوروز 1398 |
نوروز 1397 |
داستان نوروز 1396 |
نوروز 1393 |
بهرام اردبیلی |
ترجمه اولیس اثر جویس |
ساده نویسی |
علی مسعود هزارجریبی |
چند رباعی از ایرج زبردست |
|
26 دی 95 | قوالب کلاسیک | ایرج زبردست | |
من: دهکده ها نبض حقایق هستند
او: مردم ده با تو موافق هستند ناگاه صدای خیس رعدی پیچید: باران که بیاید همه عاشق هستند ... |
|
ادامه ... |
شعری از مانی سرخابی | |
26 دی 95 | قوالب کلاسیک | مانی سرخابی | |
اگر چه جای تو در این ضمیر آمده ام
من آن شناسه ی رفتم که دیر آمده ام همیشه منتظرم تا... برای آنکه نگفت: بیا و دست دلم را بگیر آمده ام ... |
|
ادامه ... |
شعری از فرهاد زارع کوهی | |
19 دی 95 | قوالب کلاسیک | فرهاد زارع کوهی | |
زمینه تار و زمانه طناب دار! و من مرد عنکبوتی غار
کسی که دوخت لبش را و با درخشش ظلمت به انزوا برگشت سری که خواست خودش را طنابپیچ کند مثل چرخ چاه و خری- که باز دندهعقب رفت و در تأسی از او ... |
|
ادامه ... |
شعری از آزاده آرامی | |
19 دی 95 | قوالب کلاسیک | آزاده آرامی | |
یک سبد اشک روی دامانم ،روی احساس سیب کالی که
سرخ بود و کسی نمی فهمید ،مثل یک حرف خشک و خالی که از دهان کسی نمی افتاد به درک یا که هرچه باداباد ... |
|
ادامه ... |
شعری از ابوذر افشنگ | |
18 دی 95 | قوالب کلاسیک | ابوذر افشنگ | |
اوقات من به تلخی فنجان قهوه ام
در پشت مرزهای جهانی جدیدتر دنبال رد تازه تری از توام ولی تنها تر از همیشه و هی ناپدیدتر ... |
|
ادامه ... |
شعری از ایمان فرستاده | |
17 دی 95 | قوالب کلاسیک | ایمان فرستاده | |
بادی وزید و سیب سرخ از شاخه افتاد
افتاد سیب از شاخه و شد باد "ایجاد" بادی وزید و شاخه ای افتاد از سیب شاخه جدا از سیب شد آغاز شد باد ... |
|
ادامه ... |
شعری از نادر پرندوار | |
16 دی 95 | قوالب کلاسیک | نادر پرندوار | |
تعبیرخوابهای من انگار بعد تو
سنگ است تا همیشه و دیوار بعد تو رمال های کولی درپارک خوانده اند از خط دست من غم بسیار بعد تو ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمدرضا حجازی | |
15 دی 95 | قوالب کلاسیک | محمدرضا حجازی | |
درشکه های عجیبی که درخیابان اند
هنوزمنتظرسایه های انسان اند دهان دلهره ی دره های طوفانی طنین لرزشِ شنبادهای ویران اند ... |
|
ادامه ... |
شعری از حسین دیلم کتولی | |
15 دی 95 | قوالب کلاسیک | حسین دیلم کتولی | |
درچشم هاتان قاب يک تصوير بوديم
ازخواب هاتان آخرين تعبير بوديم نفرين ِ پَست آفرينش در شبي سرد يک تور پاره دست ماهيگير بوديم ... |
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |