شعری از فرهاد زارع کوهی
16 اسفند 93 | قوالب کلاسیک | فرهاد زارع کوهی شعری از فرهاد زارع کوهی
عجیب نیست اگر عده ای ستاره پرستند
ستاره های خدا گوشواره های تو هستند
خوشا به حال هزاران نگین و دُرّ ستاره
که گل شدند و به پیراهن تن تو نشستند ...

ادامه ...
شعری از سودابه مهیجی
16 اسفند 93 | قوالب کلاسیک | سودابه مهیجی شعری از سودابه مهیجی
از گريه هاي نيمه شب و خواب بد ، به تو
از دختر خجالتي تا ابد ، به تو :
آقاي سر به زير ! مگر خواب مانده اي
که مي رسند نسل خبرهاي بد به تو ؟ ...

ادامه ...
شعرهایی از شبنم فرضی زاده اردبیلی
16 اسفند 93 | قوالب کلاسیک | شبنم فرضی زاده اردبیلی شعرهایی از شبنم فرضی زاده اردبیلی
قطار خاطرات و عشق باتو ,جاده ها بامن
هوای دلبری باتو , غم دلداده ها بامن
نگاه بادبادک ها برای بدرقه کافیست
زمین را نخ به نخ بالا ببر افتاده ها بامن ...

ادامه ...
شعرهایی از سید مهدی نژادهاشمی
6 آذر 93 | قوالب کلاسیک | سید مهدی نژادهاشمی شعرهایی از سید مهدی نژادهاشمی
در دلم پیغمبری هم کیش با گیسوی توست
معجزه عطر همین پیراهن خوش بوی توست
منطق سقراط با چشمان ِتو آمیخته
نوش جانم می شود زهری که در داروی توست ...

ادامه ...
غزلی از آرش آهمند بيرجند
6 آذر 93 | قوالب کلاسیک | آرش آهمند بيرجند غزلی از آرش آهمند بيرجند
یک اعتماد کوچک و یک اتفاق پست
می سازد از حاجی ترین حاجیتان هم مست
گاهی تمام کوه می ریزد سرت ، یعنی
خوشبخت بودن می دهد با روی دیگر دست ...

ادامه ...
شعرهایی از حسن حسن پور
21 مهر 93 | قوالب کلاسیک | حسن حسن پور شعرهایی از حسن حسن پور
ترسم چنان با تو سر و کارم بیفتد
که عکس تو بر روی دیوارم بیفتد
مثل قجرها ، بخششم خوب است وقتی
با چشمهای تو سر و کارم بیفتد
ای راهزن می ترسم آخر پیش چشمت
الماسها از زیر دستارم بیفتد

...

ادامه ...
شعری از زینب اکبری
21 مهر 93 | قوالب کلاسیک | زینب اکبری شعری از زینب اکبری
نیستی، طی کردن این راه زجرم می دهد
خاطرات سرد آذر ماه زجرم می دهد
خاطرات قهوه خوردنها و فال قهوه در
کافه های دنج کرمانشاه زجرم می دهد
...

ادامه ...
شعری از محمد نجفی نوکاشتی
21 مهر 93 | قوالب کلاسیک | محمد نجفی نوکاشتی شعری از محمد نجفی نوکاشتی
بعد از آن عشقی که درما اتفاق افتاده است
چشم هایت ظاهرا از اشتیاق افتاده است
فال لازم نیست حتی از خطوط دست هات
می توان فهمید بین ما فراق افتاده است ...

ادامه ...
غزل هایی از عبدالحمید ضیایی
13 مهر 93 | قوالب کلاسیک | عبدالحمید ضیایی غزل هایی از عبدالحمید ضیایی
گر چه این دلبستگی های زمینی خوب نیست
اتفاق است و می افتد، دل که سنگ و چوب نیست
با چنین شوق تماشای من و زیبایی ات
صبر ممکن هم اگر باشد ، دگر مطلوب نیست ...

ادامه ...
شعری از بهمن نشاطی
13 مهر 93 | قوالب کلاسیک | بهمن نشاطی شعری از بهمن نشاطی
کیست غیر از او ، که این دل را پریشانی نوشت
فصل های ساده ی ما را زمستانی نوشت
روزِ یک عدّه همیشه ،آفتابی است و صاف
حال ما را وضعیت همواره توفانی نوشت ...

ادامه ...