شعرهایی از سینا سنجری | |
1 اسفند 95 | قوالب کلاسیک | سینا سنجری | |
در آینه آه را تماشا کردند
مرغان سیاه را تماشا کردند شب ها به سکوت آسمان خیره شدند تنهایی ماه را تماشا کردند ... |
|
ادامه ... |
ویژه نامه ها
1400 |
نوروز 1399 |
نوروز 1398 |
نوروز 1397 |
داستان نوروز 1396 |
نوروز 1393 |
بهرام اردبیلی |
ترجمه اولیس اثر جویس |
ساده نویسی |
علی مسعود هزارجریبی |
شعرهایی از سید اکبر سلیمانی | |
1 اسفند 95 | قوالب کلاسیک | سید اکبر سلیمانی | |
حالا که خیال است نباشد بهتر
پرواز محال است نباشد بهتر از حال پرندگان زخمی پیداست بالی که وبال است نباشد بهتر! ... |
|
ادامه ... |
شعری از مهران عزیزی | |
1 اسفند 95 | قوالب کلاسیک | مهران عزیزی | |
محض رضای خالق عالم به من بخند
جا جای گریه است؟ نکن؛ مطلقاً بخند قربان آن دهان مرصع، نگاه کن! لبخند باطل است، نزن، یک بدن بخند ... |
|
ادامه ... |
شعری از شایسته سادات حسینی رباط | |
1 اسفند 95 | قوالب کلاسیک | شایسته سادات حسینی رباط | |
ماههادرهوس یک غزلم،ناب ولی
سبک نیمایی وتصویریِ سهراب ولی غزلی رنگ غم ما که به شب نزدیک است رنگ شب باشد ، رنگ شب مهتاب ولی ... |
|
ادامه ... |
سه رباعی از سید رضا موسوی | |
27 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | سید رضا موسوی | |
در ظاهر کار اگرچه درویشتر است
از شدت کینهها بداندیشتر است هر کس که معایب زیادی دارد تردید نکن محاسنش بیشتر است ... |
|
ادامه ... |
شعری از علیرضا الیاسی | |
27 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | علیرضا الیاسی | |
تویِ آغوشِ گرم تو میخواست
استخوان هام مُشتَعِل بشود تنمان تشنه ی کمی خون بود سکس میرفت تا دوئل بشود بونوئل مرده بود شاید عشق از سگی مرده مُنتقِل بشود ... |
|
ادامه ... |
شعری از امید روزبه | |
23 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | امید روزبه | |
سرما زده و چيزى
جز پرچماى مشكى از پنجره پيدا نيست هرچند توو آبادى نزديكِ هزار ساله هيچ پنجره اى وا نيست ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمد حسن زاده | |
19 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | محمد حسن زاده | |
عشق درگنجه ی چشمان زنی مستتر است
که از احوال دل خون شده ات با خبر است خوب می دانم و باز آمده ام تن بدهم عشق رفتار کج و رابطه ای پرخطر است ... |
|
ادامه ... |
شعری از سعید زارع محمدی | |
19 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | سعید زارع محمدی | |
محشر به پا شد از غزلم خاک جان گرفت،آتش شتافت سوی خدایان ،سلام کرد
اینبار شاعرانِ دو عالم به صف شدند،صاحب عزا به شیوه ی مستان سلام کرد حافظ رسید،شاخه نباتش به یک طرف، گوته گرفته کنج عبا سمت دیگرش جمعی به پای حضرت حافظ به پای خواست،حافظ فقط به حضرت سلمان سلام کرد ... |
|
ادامه ... |
شعری از آزاده آرامی | |
19 بهمن 95 | قوالب کلاسیک | آزاده آرامی | |
با من چه کرد معجزه ی انعکاس تو
امشب دوباره ماه شدم از تماس تو منظومه ی وجود تو را چرخ میزنم افتاده ام به گوشه ی پرت حواس تو ... |
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |