شعری از علیرضا سلیمانی
24 آبان 95 | قوالب کلاسیک | علیرضا سلیمانی شعری از علیرضا سلیمانی
اولین روزهای در تبعید
آخرین لحظه های جان کندن
مثل بغض گرفته اي هستم
داخل ابرهايي از لندن ...

ادامه ...
شعری از علی مرتضوی فومنی
16 آبان 95 | قوالب کلاسیک | علی مرتضوی فومنی شعری از علی مرتضوی فومنی
چون قایقی طِی می‌کنم هر روز
من طول و عرضِ رودِ مردم را
دَرمی‌کِشَم پیمانه‌ پیمانه
تلخیِ شیرین‌کارِ این خُم را ...

ادامه ...
شعرهایی از فردین کوراوند
16 آبان 95 | قوالب کلاسیک | فردین کوراوند شعرهایی از فردین کوراوند
آب فوّاره شد و، قصدِ شکستن دارد
تیر در اوج شد و، حُکمِ نشستن دارد
دیرگاهی‌ست که در قصه‌ی این رستم‌ها
تیغ در سینه‌ی سُهراب، نشستن دارد ...

ادامه ...
شعری از علی علیرضایی
6 آبان 95 | قوالب کلاسیک | علی علیرضایی شعری از علی علیرضایی
پاییز های خانه تکانی ؛ صدای بوق
با واژه واژه لخت شدن ؛ تلخی دروغ
این ماه های حاوی یلدای کم فروغ
در قطره های شور و اسیدی درون جوب ...

ادامه ...
شعری از سمیه برنجکار
6 آبان 95 | قوالب کلاسیک | سمیه برنجکار شعری از سمیه برنجکار
خارج شد از مجاری هستی نَمِ بلوغ
گندم دوید در هیجانِ بَمِ بلوغ
روشن ترین نشانه ی هستی اُفول یافت
در دست های یخ زده ی مبهمِ بلوغ ...

ادامه ...
شعرهایی از علی فردوسی
10 شهریور 95 | قوالب کلاسیک | علی فردوسی شعرهایی از علی فردوسی
هرچه ضرب کرد و جمع کرد دید آخرش نمی شود
باز پول کم می آورد، قرص همسرش نمی شود
همسرش که با نداری اش ساخت، گرچه مثل شمع سوخت
آب شد، نه... اشک شمع هم دیده ی ترش نمی شود ...

ادامه ...
شعری از حنظله ربانی
10 شهریور 95 | قوالب کلاسیک | حنظله ربانی شعری از حنظله ربانی
رفتی و پاییزی ترین ایّام حاصل شد
وحشی ترین امواج دریا سهم ساحل شد
زیبایی تصویر ها را با خودت بردی
زیبای من ! تصویر ها بعد از تو باطل شد ...

ادامه ...
شعری از نیکو آسترکی
10 شهریور 95 | قوالب کلاسیک | نیکو آسترکی شعری از نیکو آسترکی
نیستی قلب از تپش هم می شود بیکار باز
کاش می شد آن لبانت زهر و من بیمار باز
جای خون تیغ است امشب تویِ جریانِ رگم
التماسِ چشمِ من، از چشمِ تو انکار باز ...

ادامه ...
شعری از رضا شالبافان
4 شهریور 95 | قوالب کلاسیک | رضا شالبافان شعری از رضا شالبافان
می شود یک نفر از دستِ نگاهت در خواب
یک شبه قدرِتمامیِ زمین پیر شود
ولی آن فرد محال است بشر باشد و بعد
بتواند کمی از دیدنِ تو سیر شود
...

ادامه ...
شعری از حسین تقلیلی
30 مرداد 95 | قوالب کلاسیک | حسین تقلیلی شعری از حسین تقلیلی
قدر تاریخ بشرگیس تو حیران کرده
هندی وترکی وایرانی وبغدادی را...
گرچه برجای عزیزان ننشاندی ما را
مانشاندیم به دل هرچه نشان دادی را ...

ادامه ...