غزلی از بابک سلیم ساسانی | |
10 اردیبهشت 95 | قوالب کلاسیک | بابک سلیم ساسانی | |
بعد از تو قلبم سست شد با یک تکان افتاد
سیاره ای دیوانه وار ازکهکشان افتاد چاقو برای خودکشی راه قشنگی نیست وقتی شبی از چشم هایت می توان افتاد ... |
|
ادامه ... |
ویژه نامه ها
1400 |
نوروز 1399 |
نوروز 1398 |
نوروز 1397 |
داستان نوروز 1396 |
نوروز 1393 |
بهرام اردبیلی |
ترجمه اولیس اثر جویس |
ساده نویسی |
علی مسعود هزارجریبی |
شعری از حمیدرضا زرگران پور | |
10 اردیبهشت 95 | قوالب کلاسیک | حمیدرضا زرگران پور | |
در بند اول...می نشیند روی کاناپه
از پنجره ، یک کور سو ، ساعت حدودا هفت خاموشی این خانه میگوید که رفته برق... هر کس به جای برق بود از خانه در می رفت ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمد علی رضازاده | |
23 اسفند 94 | قوالب کلاسیک | محمد علی رضازاده | |
پاییز چه دانند درختان بهاری
با نشئه مگو مسأله ی درد خماری عمری ست سر گردنه ها در پی نان اند مردان مصیبت زده , زن های فراری ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمد سعید میرزایی | |
23 اسفند 94 | قوالب کلاسیک | محمد سعید میرزایی | |
جهان به صورت یک زن شبی به راه افتاد
درون زن پر دیوانه بود،شاعر بود و زن درون خودش بود،زن درون خودش درون خوابِ خودش در خودش مسافر بود ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمد لالوی | |
1 اسفند 94 | قوالب کلاسیک | محمد لالوی | |
مثل رنگ سرخ،زیبایی ولی جنس شقایق نیستی
تن اسیر دام فردایی ولی بند دقایق نیستی مثل یک پوشش که در تهران کمی مد میشود دیدنی هستی ولی در هر سلایق نیستی ... |
|
ادامه ... |
شعری از پیمان سلیمانی | |
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | پیمان سلیمانی | |
بی روزنامه ها خبرم را گرفته اند !
سبابه های ترس اثرم را گرفته اند! هر بار می رسند تبر ها به وقت مرگ! قبلا ! تگرگها ثمرم را گرفته اند! ... |
|
ادامه ... |
شعری از محمد رضا اميري | |
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | محمد رضا اميري | |
شد باز پلك پنجره بستم كتاب را
نوشيده بود چشم تو اندوه آب را اين بار هم دو ابر كه خط مي زنند هي- از آسمان دفتر من آفتاب را ... |
|
ادامه ... |
شعری از زینب اکبری | |
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | زینب اکبری | |
تا که گفتی چشم هایت بعد از این مال من اند
خوب فهمیدم تمام شهر با من دشمن اند چشم هایم را ببین از اشک لبریزند باز این همه دردی که پشت گریه های یک زن اند ... |
|
ادامه ... |
شعری از سعیده اصلاحی | |
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | سعیده اصلاحی | |
"این" را کنار می زند و "آن" می آورد
بی ابر و باد، چشم تو باران می آورد حالا اشاره های تو یعنی:نسیم :پر دلهای پشت پنجره:پر،یاکریم :پر ... |
|
ادامه ... |
غزل هایی از سیاوش پورافشار | |
19 آبان 94 | قوالب کلاسیک | سیاوش پورافشار | |
شبیه نرگسی و قاب رو شکافته ای
بلور تنگ هوا را به بو شکافته ای مرا که حسرت دیدار زلف تو مانده ست ندیده رگ به رگ و مو به مو شکافته ای ... |
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |