شعری از ابوذر افشنگ
7 خرداد 97 | قوالب کلاسیک | ابوذر افشنگ شعری از ابوذر افشنگ
بانویِ اول توو قصرم
سلطانِ صاحب قرانی
خوابیده توو اصفهانت
این جنگل دیلمانی ...

ادامه ...
شعرهایی از محمد حسین حجازی
24 فروردین 97 | قوالب کلاسیک | محمد ححسین حجازی شعرهایی از محمد حسین حجازی
قطارِ برفیِ لب های رازِ پایانیم
خیالِ چشمه به دوشِ نسیمِ عصیانیم
نَه دُکمه های فراموشِ پِلک تان بازند
نَه ما مجسّمه یِ سایه ای گریزانیم ...

ادامه ...
شعری از عارفه یزدان پناه
24 فروردین 97 | قوالب کلاسیک | عارفه یزدان پناه شعری از عارفه یزدان پناه
هزاران قصه و احوال پرسی های تکراری
ولی یکبار نشنیدم بگویی دوستم داری؟
شبیه دوره گردی که بساط عاشقی دارد
دلی دارم که ویران است،محبوبم،خریداری؟ ...

ادامه ...
شعری از حامد رمضانی
16 فروردین 97 | قوالب کلاسیک | حامد رمضانی شعری از حامد رمضانی
«بعد از درخت نوبتِ قتلِ نهال هاست»
یک مدت است فکرِ تبر این خیال هاست
در باغ انقلابِ زمستان چه کرده است؟!
این خونِ سرخ ِ کیست که در پرتقال هاست؟ ...

ادامه ...
شعری از حسین تقلیلی
21 اسفند 96 | قوالب کلاسیک | حسین تقلیلی شعری از حسین تقلیلی
حرفي نميزني وصدا سبز ميشود
نفرين نميکني و دعا سبز ميشود
لب وا نميکني و لبم بسته ميشود
دارم نميزني و شفا سبز ميشود ...

ادامه ...
شعری از محمد رهام
24 بهمن 96 | قوالب کلاسیک | محمد رهام شعری از محمد رهام
لباسِ گرم بپوشید، برف و بوران است
که بیتِ اولِ من، اولِ زمستان است
اگر نفس بکشم روی خاک می‌افتم
برای برگِ خزان‌دیده، باد، طوفان است ...

ادامه ...
شعری از رضا طبیب زاده
21 بهمن 96 | قوالب کلاسیک | رضا طبیب زاده شعری از رضا طبیب زاده
لا/یُبالی / اُبالی / تـُ/بالی
"لا"ترین "قل"ترین "قیل" و "قال"ی
هی نپرس از من و حال و روزم
تا نگویم: چه روزی؟! چه حالی؟! ...

ادامه ...
شعری از میلاد موسوی
14 بهمن 96 | قوالب کلاسیک | میلاد موسوی شعری از میلاد موسوی
یاد بهار و دامن یارم [ردیف شعر]
با جام می نشسته کنارم [ردیف شعر]
تقلیدی از مراجع عظّام شعر بود
احوال دائم دل زارم [ردیف شعر] ...

ادامه ...
شعری از سيد مهدی اصغری
5 بهمن 96 | قوالب کلاسیک | سيد مهدی اصغری شعری از سيد مهدی اصغری
... درد اینجاست که یکی را عشق
پیر کرده است و تو نمی بینی
ته بن بست و بوسه دادنتان
گیر کرده است و تو نمی بینی ...

ادامه ...
شعری از جواد کاظمینی
3 بهمن 96 | قوالب کلاسیک | جواد کاظمینی شعری از جواد کاظمینی
من را کلاغی می فشارد زیر پرهایش
از شاخه ای افتاده ام با برگ و برهایش
در چشم هایت یک بلیط بی مجوز هست
(من غیر قانونی ترین مردی که میخواهد) ...

ادامه ...