شعری از محمد لالوی
1 اسفند 94 | قوالب کلاسیک | محمد لالوی شعری از محمد لالوی
مثل رنگ سرخ،زیبایی ولی جنس شقایق نیستی
تن اسیر دام فردایی ولی بند دقایق نیستی
مثل یک پوشش که در تهران کمی مد میشود
دیدنی هستی ولی در هر سلایق نیستی ...

ادامه ...
شعری از پیمان سلیمانی
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | پیمان سلیمانی شعری از  پیمان سلیمانی
بی روزنامه ها خبرم را گرفته اند !
سبابه های ترس اثرم را گرفته اند!
هر بار می رسند تبر ها به وقت مرگ!
قبلا ! تگرگها ثمرم را گرفته اند! ...

ادامه ...
شعری از محمد رضا اميري
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | محمد رضا اميري شعری از محمد رضا اميري
شد باز پلك پنجره بستم كتاب را
نوشيده بود چشم تو اندوه آب را
اين بار هم دو ابر كه خط مي زنند هي-
از آسمان دفتر من آفتاب را
...

ادامه ...
شعری از زینب اکبری
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | زینب اکبری شعری از زینب اکبری
تا که گفتی چشم هایت بعد از این مال من اند
خوب فهمیدم تمام شهر با من دشمن اند
چشم هایم را ببین از اشک لبریزند باز
این همه دردی که پشت گریه های یک زن اند ...

ادامه ...
شعری از سعیده اصلاحی
13 بهمن 94 | قوالب کلاسیک | سعیده اصلاحی شعری از سعیده اصلاحی
"این" را کنار می زند و "آن" می آورد
بی ابر و باد، چشم تو باران می آورد
حالا اشاره های تو یعنی:نسیم :پر
دلهای پشت پنجره:پر،یاکریم :پر ...

ادامه ...
غزل هایی از سیاوش پورافشار
19 آبان 94 | قوالب کلاسیک | سیاوش پورافشار غزل هایی از سیاوش پورافشار
شبیه نرگسی و قاب رو شکافته ای
بلور تنگ هوا را به بو شکافته ای
مرا که حسرت دیدار زلف تو مانده ست
ندیده رگ به رگ و مو به مو شکافته ای ...

ادامه ...
شعرهایی از فرهاد زارع کوهی
27 شهریور 94 | قوالب کلاسیک | فرهاد زارع کوهی شعرهایی از فرهاد زارع کوهی
آخدا! گوسفندها خوابند شکر از این که تو باز بیداری
خودمانیم، سعی کن ده را دست یک گوسفند نسپاری!
کدخدا رفته یونجه خرد کند- بچپاند به گلّه، برد کند
تو که این گلّه را نمی دوشی تو چرا کاه و یونجه می کاری؟ ...

ادامه ...
شعری از اکبر دهبان نژادیان
27 شهریور 94 | قوالب کلاسیک | اکبر دهبان نژادیان شعری از اکبر دهبان نژادیان
طرح پائیزی ِ نقاشیِ گیسوهایت
روح من زخمی و تن کشته ی ابروهایت
چون تلاطم به دلم مانده به دریا بزنم
در شب موج پریشانیِ گیسوهایت ...

ادامه ...
شعری از زهرا غفاری
20 خرداد 94 | قوالب کلاسیک | زهرا غفاری شعری از زهرا غفاری
آتش به پا کردی! ولی این رسم بازی نیست
ققنوس دیگر در پی افسانه سازی نیست
مانند هر فواره ای در اوج ، افتادن
خوب است اما این نشان سرفرازی نیست ...

ادامه ...
شعری از فهیمه عباسی
20 خرداد 94 | قوالب کلاسیک | فهیمه عباسی شعری از فهیمه عباسی
از حاشیه ی شعر تو، سر می ریزم
در تلخی بوسه ات، شکر می ریزم
بیدادِ غرورِ سخت بودم، اینک –
- در پای تو، پای تا به سر می ریزم ...

ادامه ...