شعری از سید مهدی نژادهاشمی
8 مهر 92 | قوالب کلاسیک | سید مهدی نژادهاشمی شعری از سید مهدی نژادهاشمی
امشب دلم برای تو
بی انتها گرفت
دنیای رنگ باخته
دست مرا گرفت
می خواستم قدم بزنم
ساحل تو را
دریا دلش گرفت و
پس از آن هوا گرفت ...

ادامه ...
شعری از مهدي نعيم
8 مهر 92 | قوالب کلاسیک | مهدي نعيم شعری از مهدي نعيم
امشب به ياد خاطره هامان
قدم زنان
برگردو
پيش اين دل تنهاي من بمان
دستي
به روي صورت زردم
بكش،همين
بگذار زير سايه ي عشقت ... ...

ادامه ...
شعری از علی حاجتیان
29 مرداد 92 | قوالب کلاسیک | علی حاجتیان شعری از علی حاجتیان
لباسی از جنون ازعشق
گویا کرده ای بر تن
حریری نازک و زیبا
به رنگ آبی روشن
تن عریان تو در تارو پودش
عشق میبافد
که درآغوش میگیرد
تنت را وقت پوشیدن ...
...

ادامه ...
شعری از مهرداد شهابی
29 مرداد 92 | قوالب کلاسیک | مهرداد شهابی شعری از مهرداد شهابی
هزار و سیصد و هشتاد و...
چهار سالِ قبل
دوباره یادِ تو افتاد و
چهار سالِ قبل
تمام شهر
پُر از خوابِ خوبِ کودک بود
و بعد حادثه رُخ داد و
«چهار سالِ قبل» ...
...

ادامه ...
غزل هایی از علی اصغر شیری
28 تیر 92 | قوالب کلاسیک | علی اصغر شیری غزل هایی از علی اصغر شیری
چمدان‌های بسته می‌دانند،
عشق راهی است پرخطر؛ اما-
دختری محو جاده‌ها شده است،
دختری راهی سفر؛ اما-
مادرش بعد او چه خواهد کرد؟!
گیسوانش سفید خواهد شد
در و همسایه طعنه خواهد زد، آه!
یک روز این خبر... اما-
...

ادامه ...
غزلی از حانیه دری
28 تیر 92 | قوالب کلاسیک | حانیه دری غزلی از حانیه دری
پدرم فکر می کند با زور ،
می شود عشق را بخشکاند
ذکر توبه...گناه و استغفار ،
توی گوشم مدام می خواند
از زمانی که کشف کرده تو را
در دل من... مدام در خانه
با خودش فکر می کند که چطور
شق را در دلم بمیراند؟!
...

ادامه ...
شعری از محدثه هدایتی
14 خرداد 92 | قوالب کلاسیک | محدثه هدایتی شعری از محدثه هدایتی
باز می گردم از تمام ِ جهان
به همین گریه های مجانی
به همه قصه های غمگینی
که تو از چشم من نمی خوانی
باز برگرد و مثل هر دفعه
زندگی را برام مشکل کن
شاید این بار اتفاق افتاد!
شاید از این امیدها...[ول کن!]
...

ادامه ...
شعری از مصطفی توفیقی
14 خرداد 92 | قوالب کلاسیک | مصطفی توفیقی شعری از مصطفی توفیقی
رادیو گفت: عاشقت شده اند
حاکمان تمام کشورها
نامه ها کرده اند ردّ و بدل
سُفَرا در میان رهبرها
دیپلماسی دچار عشق شده،
کاری از عقل بر نمی آید
پشتِ میزِ مذاکرات،
همه دست بردند سمت خنجرها
...

ادامه ...
غزلی از عالین نجاتی
17 فروردین 92 | قوالب کلاسیک | عالین نجاتی غزلی از عالین نجاتی
نفسش به ذات بود و
برای تداومش
لفظ وجود را به
عبارت اضافه کرد
حتی
برای اینکه جهان را
جهان کند
حدی برای وسعت امکان قرار داد ... ...

ادامه ...
غزل هایی از شبنم فرضی زاده
17 فروردین 92 | قوالب کلاسیک | شبنم فرضی زاده غزل هایی از شبنم فرضی زاده
دیگر به داد هجری شمسی
نمی رسی؟
تقویم را
به خاطر چشمت نوشته اند!
برغارها به خاطر تو
دل کشیده اند
بر غارها به خاطر تو
خط نوشته اند ...

ادامه ...