محمد مطلوب طلب
14 اسفند 95 | قوالب کلاسیک | محمد مطلوب طلب محمد مطلوب طلب
روی اتاقی که ندارم بسته ام در را
پر داده ام از پنجره مرگ کبوتر را
یک هست در پیشم که دنبال شباهت نیست
آیینه هام(مکسور)روبروی نابرابر را ...

ادامه ...
شعری از محمد مطلوب طلب
26 دی 95 | قوالب کلاسیک | محمد مطلوب طلب شعری از محمد مطلوب طلب
از کوچه پرسیدند اسم عابرانش را
اما نگه می دارد آنهای زبانش را!
گم می شوم در عابرانی که نمی آیند
گم می کنم با رد پاهایش نشانش را
...

ادامه ...