شعری از سید رضا دهقانیان
تاریخ ارسال : 14 آذر 95
بخش : قوالب کلاسیک
شب است...
شب است و ماه کبودی که پشت بام افتاد
شب است و رشتۀ رعدی که از کلام افتاد
شب است و آه سیاه ستارگانی سرخ
که بچه قوی بنفشی شد و به دام افتاد
شب است وخواب پریشی که درسرکوچه
به روی برف های ن ا ت م ام... افتاد
شب است و بوی کبوتر که میپرید از شب
شب است و پای شهیدی که از قیام افتاد
چگونه باز کنم من در این سیاهیها
لبان پاک رسولی که بیپیام افتاد
چگونه جمع کنم من میان این همه شب
تفالههای شهابی که روی بام افتاد
بتاب، میل چکیدن درون شبنم هست
فقط نمیشود از آفتاب خام افتاد
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه