شعری از علی علیرضایی
تاریخ ارسال : 2 آذر 95
بخش : قوالب کلاسیک
سکولار می شوی برای همه
مذهبی می شوی کنار من
لایحه:طرح ملی بوسه!
دستِ رد می زنی به کار من
مثل بازاریابیِ هرمی
عاشقانت زیاد و ... قارونی
خواستم "زیرشاخه" ات باشم
گفتی از منعِ سختِ قانونی
با همه ناز و عشوه و غمزه
پیش من لهجه ی غلیظِ دعا
با همه نسخ و کوفی و تعلیق
سهم من خط میخی و مایا !
خسته ام از دوگانگی هایت
خسته ام من ؛ نگو … نگو از کی؟
از دو تا "چ" که سد من بودند
چشم و چادر که هر دو تا مشکی
قوس ها روی صورت گردت
خنده:معماریِ مسلمانیت
فکر کردم که رام تر شده ای
نقش زد هفت ؛ زیر پیشانیت
عصبانی نمی شوم اصلا
ترشرویی به من ؛ مزاجت هست
باز هم رو گرفته ای از من
که رضا شاه ؛ احتیاجت هست ...
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه