شعری از فرزانه شهفر
4 دی 00 | شعر امروز ایران | فرزانه شهفر شعری از فرزانه شهفر
صدا گنگ می‌شد و لابد سکوت غلیظ بود
که سایه‌ها را از خاک بیرون کشیدی
هیولاها آفریدی و کوچه‌های شهر را
به دست‌شان سپردی ...

ادامه ...
شعرهایی از هوشنگ ملکی
5 دی 00 | شعر امروز ایران | هوشنگ ملکی شعرهایی از هوشنگ ملکی
دو سطر اول باران اشک فرشتگان است
باقی روده‌ی دراز روای است
و خدا محمود دولت‌آبادی است
با ابروهای پهن، سبیل زرد و دنده‌ی فیل
هی می‌نویسد، هی می‌نویسد و هی می‌نویسد ...

ادامه ...
شعری از ابوالقاسم مومنی
4 دی 00 | شعر امروز ایران | ابوالقاسم مومنی شعری از ابوالقاسم مومنی
به بازویم
هلال و این جادو
ماه
و
چاره
و
اسب ...

ادامه ...
شعرهایی از جعفر محمدی واجارگاهی
7 دی 00 | شعر امروز ایران | جعفر محمدی واجارگاهی شعرهایی از جعفر محمدی واجارگاهی
ربط تنهایی با کوه
باد با آفتاب
دشت با صدا
هیچ جایی در این گذشته گیر نکرده بودم
که کلمات ...

ادامه ...
شعری از اسماعیل منصوریان
4 دی 00 | شعر امروز ایران | اسماعیل منصوریان شعری از اسماعیل منصوریان
مردانی صبحدم
از اذان گریه می‌کشند
تا زن به نام دیگری
در پیش باد بایستد ...

ادامه ...
شعرهایی از ابوالفضل پاشا
27 آبان 00 | شعر امروز ایران | ابوالفضل پاشا شعرهایی از ابوالفضل پاشا
بادها در کوچه
بادها در مزرعه
لهجه‌ی این بادها اگر چه یک‌سان است
صدای‌شان فرق می‌کند

بادها همین‌که قصدِ شوخی داشته باشند ...

ادامه ...
شعری از محسن حسین خانی
27 آبان 00 | شعر امروز ایران | محسن حسین خانی شعری از محسن حسین خانی
مشت‌های‌گره کرده
می‌توانند عوض کنند
نام میدانی را
و انگشت‌های اشاره
می‌توانند خالی کنند ...

ادامه ...
شعری از بهزاد خواجات
27 آبان 00 | شعر امروز ایران | بهزاد خواجات شعری از بهزاد خواجات
من از همه‌جا آمده‌ام اما به هیچ‌جا نمی‌روم
کوچه‌ها برای عابرانی که بالِ گُلبهی دارند
محیط امنی نیست
چنان که زباله‌گرد پیر را باید می‌کشاندند ...

ادامه ...
شعرهایی از آفاق شوهانی
27 آبان 00 | شعر امروز ایران | آفاق شوهانی شعرهایی از آفاق شوهانی
یک شش‌درچهار، یک قطعه
جایی برای بازی به من بدهید
گاهی خمپاره‌ها درونم را تکه‌تکه می‌کنند
و من به سلول‌ها و عصب‌های جنگ‌زده‌ام لورازپام می‌دهم
و می‌گویم: عزیزانم! آرام بخوابید طاقباز یا به پهلو ...

ادامه ...
شعری از مهرنوش قربانعلی
27 آبان 00 | شعر امروز ایران | مهرنوش قربانعلی شعری از مهرنوش قربانعلی
دیگر وقتی آلبوم دستی را به گردش می‌برد
در خلوت عکس‌ها صدای خنده‌ای نمی‌پیچد
انزوایی دور که در نگاهم موج می‌زد ...

ادامه ...