شعری از نیلوفر فولادی
29 مرداد 96 | شعر امروز ایران | نیلوفر فولادی شعری از نیلوفر فولادی
دیگر ستاره ای از شب نمی افتد
که هیچ روز رفته ای باز نمی گردد
تکرار نمی شود هیچ لحظه ای در برابر اشاره های تو
تکرار نمی شوم ...

ادامه ...
شعری از حسین اشراق
25 مرداد 96 | شعر امروز ایران | حسین اشراق شعری از حسین اشراق
نام کوچکت را از میان خطوط متصلی میخوانم
که با طبیعت بد لهجه ی جنگ می خندد
باغ بزرگی است نامت
با درختچه های کوچک بدنام ...

ادامه ...
شعری از زهرا جهانی
24 مرداد 96 | شعر امروز ایران | زهرا جهانی شعری از زهرا جهانی
سر فرو می برم در تاریکی
آبی اعماق صورتم را می نوازد
و جوارحم
همچون ماهیان رنگارنگ
یکدیگر را می بویند ...

ادامه ...
شعری از مازیار عارفانی
21 مرداد 96 | شعر امروز ایران | مازیار عارفانی شعری از مازیار عارفانی
نمی توانم در تاریکی گریه کنم
هیچوقت نتوانسته ام
پلک‌هام می‌پرد
نمی توانم در بزرگراه ها گریه کنم
هیچ وقت نتوانسته ام ...

ادامه ...
شعری از سریا داودی حموله
21 مرداد 96 | شعر امروز ایران | سریا داودی حموله شعری از سریا داودی حموله
جز درخت های آخر سپتامبر
که باد را دیوانه کرده اند
اسب های بی شماری
به تسخیر جهان در آمده اند ...

ادامه ...
شعرهایی از فرامرز سه‌دهی
19 مرداد 96 | شعر امروز ایران | فرامرز سه‌دهی شعرهایی از فرامرز سه‌دهی
به ناگهان است
با تو در پارک قدم‌زدن
به خانه آمدن
چراغی را خاموش کردن
که این‌همه سال برای تو روشن گذاشته بودم
آمدنت ...

ادامه ...
شعرهایی از نادر چگینی
17 مرداد 96 | شعر امروز ایران | نادر چگینی شعرهایی از نادر چگینی
ساحل طعم شور ماهی می‌دهد
و یادت
لنج کوچکی‌ست
لنگر انداخته در پیراهن‌ام
تا دوباره خزر نگاه کنی ...

ادامه ...
شعرهایی از آزاده زارعیان
16 مرداد 96 | شعر امروز ایران | آزاده زارعیان شعرهایی از آزاده زارعیان
با تردید
به سمت تنهایی‌اش پیچید
و درست در لحظه‌ای که می‌خواست عبور کند
ایستاد
دست برنمی‌داشت از توقف ...

ادامه ...
شعری از ثنا نصاری
15 مرداد 96 | شعر امروز ایران | ثنا نصاری شعری از ثنا نصاری
تو می‌دانستی در ذهن سختگیر گلوله چه می‌گذشت
وقتی که از افکارت عبور می کرد
تو می‌دانستی که گلوله در برهم زدن اتحاد خونین رگ‌هایت
تردید نمی‌کند ...

ادامه ...
شعری از علیرضا بهنام
14 مرداد 96 | شعر امروز ایران | علیرضا بهنام شعری از علیرضا بهنام
تمام بعد ار ظهر
چشم هاي تو يادم مي آمد و برق و نگاهي كه دورادور
تمام بعد از ظهر
مي رفتم به روزهاي اول عددهاي اول نگاه هاي اول
و مي رفتم از من ...

ادامه ...