شعرهایی از حبیب موسوی بی بالانی
2 خرداد 04 | شعر امروز ایران | حبیب موسوی بی بالانی شعرهایی از حبیب موسوی بی بالانی
گفتم ای کاش بخوابم و بیدار نشوم
از سرفه‌های ابر بدم می‌آید
از چشمه‌ای که قبلا در کوه کنارش ...

ادامه ...
شعرهایی از حبیب موسوی بی بالانی
28 اسفند 92 | شعر امروز ایران | حبیب موسوی بی بالانی شعرهایی از حبیب موسوی بی بالانی
دارم می‌میرم و
کلمه از جنازه‌ام بالا می‌رود
با داسی عمیق
و چشمی از پا افتاده
مثلِ آهویی
بعد از فرار ...

ادامه ...