شعری از مهران عزیزی
تاریخ ارسال : 20 فروردین 96
بخش : قوالب کلاسیک
تو دریایی که در آن ماه با تنبور میرقصد
وَ شب در چشمهایت چشمههای نور میرقصد
شبیه تار شببیدار استادان موسیقی
به روی موج مویت نغمهی ماهور میرقصد
شبیه تاک، گرماگرم تابستان تاکستان
به دستان شرابت خوشهی انگور میرقصد
صدای گامهایت در خیابان ضرب در گوشم
سرآخر در دلم شیدای شادی شور میرقصد
به دنبالت دوانم در غبار گامهایت گم
تنم در افت و خیز زخمهات ناجور میرقصد
گمانم مست عطر ناب نایاب تو یک شهر است
سر هر کوچهای «دریوزهای مخمور» میرقصد
کنارم مینشینی شعر و شب را بعد در چشمم
میان ما هزاران کهکشان دور میرقصد
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه